فکر میکردیم هواپیماهای آمریکایی میگویند: «چرا به آنها اجازه میدهید پرواز کنند، آنها را بر فراز دریا سرنگون کنید.» دو روز اول هرگاه تلاش میکردیم پرواز کنیم، آمریکاییها بهشدت به فرودگاههایمان حمله میکردند. به همین علت، روز سوم هم احساس میکردیم اگر برای پرواز تلاش کنیم ما حمله خواهند کرد و اینکه در آن روزبه ما اجازه پرواز دادند، برایمان بسیار عجیب بود و درک نمیکردیم که چرا اجازه این کار را به ما دادند، در حالی که پیش از آن جلوی مأموریتهایمان را میگرفتند.
به گزارش ایسنا، کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام»، توسط پنج نفر از پژوهشگران آمریکایی تالیف و توسط عبدالمجید حیدری در ایران ترجمه شده است. نویسندگان کتاب طی مصاحبههای مفصلی با تعدادی از فرماندهان بلند پایه ارتش عراق تلاش کردهاند تا زوایای پنهان و مختلفی از جنبههای سیاسی و نظامی تجاوز نظامی رژیم بعث عراق به ایران را روشن کنند.
ویلیامسون مورای استاد دانشگاه مارین کورپس و مشاور دفاعی در امور تاریخی و نظامی با اشاره به اینکه در اواخر ژانویه ۱۹۹۱م دو هواپیمای میراژ عراقی در خلیجفارس به پرواز درآمدند و تقریبا بر روی تعدادی از ناوهای آمریکایی آتش گشودند. چرا در این عملیات بهجای بهکارگیری شش یا هشت فروند میراژ تنها از دو فروند استفاده کردید؟
عبوسی از فرماندهان نیروی هوایی صدام: این عملیات در ۲۵ ژانویه انجام شد. صدام به نیروی هوایی دستور داده بود به تأسیسات نفتی سعودیها در رأس التنوره حمله کند. دو فروند از هواپیماهای میراژ سه بار تلاش کردند خود را به پالایشگاه عربستان در این منطقه برسانند، اما موفق نشدند، چون هر بار که پایگاه را ترک میکردند، هواپیماهای آمریکایی آنها را محاصره میکردند. گویی خدا هم به ما میگفت نباید بجنگیم.
مورای: پس از جنگ تازه فهمیدیم که گشتهای هوایی جنگی آمریکاییها با استفاده از هواپیماهای اف ۱۴ مستقر در اقیانوس آرام انجام میشده است گروههای هوایی ناو هواپیمابر (نیروی دریایی (آمریکا در اقیانوس آرام معمولا با نیروی هوایی این کشور همکاری نمیکردند. آنها کلیدواژهها و علائم رمز لازم را در اختیار نداشتند تا هشدارهای ارسالی هواپیماهای آواکس را دریافت کنند. آواکسها هشدار لازم را در ارتباط با این دو هواپیمای عراقی به آنها دادند، اما هواپیماهای گشت هوایی جنگی این هشدارها را شنود نمیکردند و این ترتیب، هواپیماهای عراقی درست از بالای سر آنها عبور کردند. در عوض، خلبانیکی از هواپیماهای اف۱۵ عربستانی پیام ارسالی آواکسها را شنید و هواپیمای عراقی را سرنگون کرد.
عبوسی: فکر میکردیم هواپیماهای آمریکایی میگویند: «چرا به آنها اجازه میدهید پرواز کنند، آنها را بر فراز دریا سرنگون کنید.» دو روز اول هرگاه تلاش میکردیم پرواز کنیم، آمریکاییها بهشدت به فرودگاههایمان حمله میکردند. به همین علت، روز سوم هم احساس میکردیم اگر برای پرواز تلاش کنیم ما حمله خواهند کرد و اینکه در آن روزبه ما اجازه پرواز دادند، برایمان بسیار عجیب بود و درک نمیکردیم که چرا اجازه این کار را به ما دادند، در حالی که پیش از آن جلوی مأموریتهایمان را میگرفتند.
کوین وودز هم پژوهشگر تاریخ و امور دفاعی در موسسه تحلیل دفاعی در آمریکا: الدوری چه وقت با ایرانیان در مورد فرود هواپیماهای عراقی در ایران صحبت کرد؟
عبوسی: دو روز پیش از جنگ اول خلیجفارس اولی در اجرای عملیات فرود در خاک ایران هیچ کمکی به خلبانهایمان نشد و شرایط منطقه چنان نامناسب بود که بسیاری از آنها بر روی سطح خیابانها فرود آمدند.
وودز: خلبانها بیدرنگ به عراق بازگشتند یا تا پایان جنگ در ایران نگهداشته شدند؟
عبوسی: یک هفته بعد و پسازآنکه ایرانیان از آنها بازجویی کردند به کشور بازگشتند. در این مأموریت حدود ۱۰ فروند از هواپیماهایمان را هم از دست دادیم که تعدادی را آمریکاییها سرنگون کردند و تعدادی هم دچار سانحه شدند.
مورای: هواپیماهای آمریکایی ابتدا فکر کردند هواپیماهای عراقی بهطرف جنوب میروند تا ازآنجا اقدام به حمله کنند و وقتی بهطرف جناح شرقی جبهه چرخیدند آمادگی روبهرو شدن با چنین صحنهای را نداشتند و غافلگیر شدند.
عبوسی: عراق در «جنگ شهرها» شکیبایی به خرج داد. هیچ نقطهای از بصره نبود که مورد اصابت قرار نگرفته باشد. این شهر کاملا تخریبشده بود. بسیاری از مردم استان بصره تا سال ۱۹۸۲م آن را ترک کردن در سال ۱۹۸۷م با موشک به بغداد حمله کرد همچنان از خود شکیبایی نشان میداد و تنها پسازاین حمله بود که صدام همه ایرانیان را تهدید کرد و ما شهرهای کوچک و بزرگ آنها را بمباران کردیم، هدف این حملات هوایی هم این بود که به ایرانیان نشان دهیم جنگ تنها آن چیزی نیست که رهبری سیاسی ایران میخواهد به آنها القا کند. ایران و کردهای تحت رهبری جلال طالبانی خائن شهر حلبچه را اشغال کردند.
نبرد حلبچه از ژانویه ۱۹۸۸م آغاز شد و تا اشغال کامل حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸م ادامه یافت. ما تحرکات غیرعادی ایرانیان را در منطقه مشاهده میکردیم. آنها ۷۰ درصد از نیروهای جبهه میانیشان و ۶۰ درصد از نیروهای مستقر در شمال فاو را برای اموال منطقه نفتخیز کرکوک اعزام کردند. در این میان، عراقیها و به ویژه ژنرال خیرالله عملیات فریب هوشمندانهای طراحی کردند؛ بهاینترتیب که عدنان خیرالله بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و چنین وانمود کرد که در حال گسیل نیروهای نظامی عراق بهطرف کرکوک میباشد در حالی که نیروهای عراقی عملا عازم فاو بودند.
وودز: نیروی هوایی عراق در این عملیات فریب چه نقشی داشت؟
عبوسی: واحدهای نظامی کوچک را از دیگر مناطق عملیاتی عقب میکشیدیم. نیروهای ایرانی انتظار داشتند از منطقه حلبچه به آنها حمله کنیم و حتی نیروهای خودی هم فکر میکردند قرار است از این منطقه وارد عمل شویم؛ زیرا آنها را هم بهنوعی فریب داده بودیم. فرماندهی عراق هرگونه تحرک در مناطق مجاور فاو را ممنوع کرده و گارد ریاست جمهوری هم پیشاپیش در آن منطقه مستقرشده بود. پس از بسیج ظاهری نیروهایمان در منطقه حلبچه، در روز ۱۷ آوریل به فاو حمله کردیم. نیروی هوایی عراق همه پایگاههای هواییاش را برای بازپسگیری فاو آماده کرد و در این عملیات حتی یک تن از نیروهایش را هم از دست نداد. عملیات بازپسگیری فاو، نبرد آسانی بود و نیروهای ایرانی بهسرعت عقبنشینی کردند. برای ایرانیان دشوار بود که نیروهایشان را از حلبچه برگردانند و ما هم عملیات دوم، سوم و چهارم توکلنا علی الله را در این منطقه آغاز کردیم. همکاری نیروهای هوایی و زمینی عراق در این عملیات بسیار خوب بود و نیروی هوایی از عملیات زمینی پشتیبانی میکرد. هزاران تن از نیروهای ایرانی که تلاش داشتند بصره را اشغال کنند براثر حملات بمبافکنهای ما کشته شدند و صدام که از عملکرد خلبانهای عراقی بسیار خشنود بود با تقدیر از آنها این عملیات را نبرد روز بزرگ (معرکة الیوم العظیم) نامید. این عملیات که در دسامبر ۱۹۸۷م انجام شد تنها عملیات موفقی بود که بمبافکنهای عراقی تا آن زمان انجام داده بودند.