فراروـ قسمت سوم سریال زخم کاری به نویسندگی و کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمد رضا تخت کشیان روز جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«جنازه نعمت ریزآبادی در وان حمام ویلای مالکی پیدا میشود. علت مرگ مصرف همزمان الکل و تریاک تشخیص داده میشود. منصوره دختر حاج عمو که سالها خارج از ایران زندگی میکرد و اداره دفاتر خارج از ایران را به عهده داشته است، وارد ایران میشود...»
بعد از پیدا شدن جنازه حاج عمو تشخیص اولیه پزشکان درباره علت مرگ او اوردوز بر اثر سوء مصرف الکل و تریاک است. ناصر و بقیه آنقدر از آبروریزی این موضوع میترسند که شکی به واقعی بودن یا نبودن آن نمیکنند و میخواهند این خبر زودتر جایی درز نکند و بدون شکایت و درخواست تحقیق بیشتر جنازه را تشییع میکنند. منصوره، دختر حاج عمو از لندن به تهران میآید و در مراسم پدرش شرکت میکند. بعد از تشییع جنازه همه بدون فوت وقت به کارهای شرکت میپردازند. منصوره پا به شرکت میگذارد تا از اسناد و مدارک آنجا سر دربیاورد و امور را کنترل کند.
مالک هم به کیش میرود. همه اجناس انبارهای کیش و دوبی و چند جای دیگر را میفروشد و پولش را نقد در حسابش میگذارد. با برگشتن مالک اعضای شرکت جلسهای اضطراری گذاشتهاند تا با توجه به مشکلات احتمالی همه اسناد و اموال را یک جا تجمیع کنند تا تکلیفشان روشن شود. اما مالک زیر بار این کار نمیرود. او خبر نقد کردن بخشی از اموال در حسابش را به آنها میدهد و اضافه میکند که پول نروژیها هم در حساب اوست. مالک میخواهد تا خوانده شدن وصیتنامه و روشن شدن تکلیف شرکت و آیندهاش همه چیز را پیش خود نگه دارد...
در قسمت سوم مالک و سمیرا نقشهای را که اجرا کردهاند، بهخوبی ادامه میدهند. سمیرا چند باری مالک را که گاه در مقابل حرف دیگران شوکه میشود، نجات میدهد. تنها مشکلی که سمیرا با مالک دارد، منصوره است. مالک زمانی با منصوره رابطه داشته و عشقی قدیمی میانشان وجود داشته است. سمیرا اما تسلط کافی را روی مالک دارد و او را رها نمیکند. به موقع سر میرسد، به موقع تهدید میکند و به موقع وقتی مالک را ضعیف میبیند، او را تهییج میکند.
قسمت سوم سریال زخم کاری نقطه عطفی برای داستانی است که در دو قسمت ابتدایی روایت شده است. با مرگ نعمت ریزآبادی دیگر مالک آن مالک سابق نیست و ابایی هم از بروز این موضوع ندارد. مالک قدرتی را که کمکم جمع کرده است، خیلی زود در چشم دیگران نمایان میکند و این اعلام جنگی رسمی از طرف او به باقی مانده اعضای شرکت و به خصوص ناصر است.
کشمکش میان شخصیتهای زخم کاری جریان دارد. آنها بدون درگیری و با اسناد و اموال و خرید و فروشهایشان با هم میجنگند و در این جنگ فعلاً مالک دست بالاتر را دارد و باید منتظر ماند تا نتیجه این درگیریها در قسمتهای آینده روشن شود. هنوز اول راه است.