فراروـ قسمت دوم سریال زخم کاری به نویسندگی و کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان روز جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«نعمت ریزآبادی از مالک میخواهد به مناسبت عقد قرارداد با نروژیها میهمانیای در ویلایش برپا کند. تمام اعضای شرکت و خانواده آنها به مهمانی دعوت میشوند. مالکی و همسرش سمیرا نقشهای در سر دارند...»
سور قرارداد با نروژیها و مناطق مالکی در ویلای کلاردشت مالکی برگزار میشود. حاج عمو، ناصر، نجفی، اخوان و... همگی همراه خانواده به سمت ویلا میآیند و مستقر میشوند. ناصر در مسیر شمال بدخلقیهایش بر سر مالکی را همچنان ادامه میدهد و به زور همسر و پدرش آرام میشود؛ اما باز هم زخم زبانها و ناراحتیهایش را ادامه میدهد. مالکی نمیتواند اضطراب خودش را پنهان کند. پول نروژیها به حساب خودش واریز شده است و به تحریک سمیرا قصد پس دادنش را هم ندارد. در این گیر و دار از رفتار سمیرا و حاج عمو هم کلافه است.
آنها از هر فرصتی برای خلوت کردن استفاده میکنند و از زبان بقیه میشنویم که ظاهراً در گذشته سر و سری هم میانشان بوده است و ازدواج سمیرا و مالکی ابتکاری بود که همسر حاج عمو برای دور کردن سمیرا از شوهرش و مالکی از دخترش زده است. مهمانی به پایان میرسد. قرارها برای استخر صبحگاهی و ناهاری که مهمان حاج عمو هستند، گذاشته میشود و هرکس به اتاقش میرود؛ اما مالکی و سمیرا به اتاق حاج عمو میروند. مالکی حاج عمو را در وان خفه میکند و...
قسمت دوم زخم کاری با هیاهوی بسیار بیشتری نسبت به قسمت ابتدایی با فرش قرمز، رونمایی و تعریف و تمجید بسیار منتشر میشود. قصه زخم کاری قصهای جذاب و پرکشش است. استرس و اضطراب شخصیت مالک با بازی بسیار خوب جواد عزتی بیننده را نیز در شرایطی پر فشار قرار میدهد. اما همه اینها به نوعی نیست که مخاطبان جامهها را بدرند و در کوی و برزن از اتفاق زخم کاری بگویند. زخم کاری در قسمت اول خوب شروع میشود و در قسمت دوم نیز بهخوبی ادامه پیدا میکند، همین. این سریال ابدا یک نقطه عطف در تاریخ سریالسازی ایران و خاورمیانه نیست! سریال نسبتاً خوبی است که ایراد و اشکالهای خودش را هم دارد.
وقتی صحنه خندههای هیستریک میان سمیرا و حاج عمو را داریم، وارد گفت و گویشان هم میشویم که حرفهای خاصی هم نیست؛ اما راز تاکید کارگردان به این سکانسها در سکانسی دیگر و از زبان شخصیتهای دیگر بیان میشود. به این معناست که قصه وجود دارد، قصه جذابی هم هست؛ اما کار فیلمنامهنویس نوشتن کنش دراماتیک است و کار کارگردان به تصویر کشیدن کنش که محمد حسین مهدویان در هر دوی اینها ناموفق است. هیچ کشمکشی میان سمیرا و حاج عمو، حاج عمو و مالک، مالک و ناصر، ناصر و حاج عمو و... وجود ندارد.
ناصر در راه شمال صدایش را برای پدرش بالا میبرد و کمی در مقابلش میایستد؛ اما بلافاصله بدون هیچ تکانه خاصی فضا عوض میشود. ناصر معذرتخواهی میکند و حاج عمو خندههای بلند را از سر میدهد! این چه کنش مخدوشی است؟
زخم کاری یک تیم سازنده قوی، گروه بازیگران کاربلد و عرصهای باز و بدون رقیب در مقابلش دارد. این تبلیغات عجیب و غریب بیشتر به صورت ضد تبلیغ عمل میکنند و سریال را بیشتر از چشمها میاندازند. محمد حسین مهدویان البته همیشه از این نوع تبلیغات در کارهایش بهره برده است.