دستور ساخت کرمهای ضدچینوچروک که به روم باستان برمیگردد و مجموعهای از نسخ خطی با فرمولهایی برای ساخت محصولات مراقبت از پوست، رنگ مو و عطر با نام «تروتولا» نشان میدهند که تمایل ما برای قابلنمایشکردن و حتی زیباترکردنمان در اعماق تاریخ ریشه دارد.
به گزارش فرادید به نقل از CNN، جوامع به جای آنکه به زیبایی به مثابه مفهومی کاملاً فردی و ذهنی نگاه کنند، همواره معیارهای دستنایافتنی زیبایی را در قالب استانداردهای زیبایی طبقهبندی و تجویز کردهاند. کاری مولوار، نویسنده زیبایی و سلامت میگوید: «این استانداردها پاسخی به تغییرات اجتماعی و سیاسی بودند و همچنان با گذر زمان تغییر میکنند.»
او میگوید: «خیلی چیزهایی که اکنون حول محور مفهوم زیبایی وجود دارد دارای زیرلایههای سیاسی است. جنبشهای زندگی سیاهان اهمیت دارد و نفرت علیه آسیاییها را متوقف کنید هر دو پاسخهایی را از سوی صنعت زیبایی برانگیختند.»
مولوار در کتابی با عنوان «زیبایی جدید» درباره تحول استانداردهای زیبایی و نیروهایی که از دوران باستان تاکنون این استانداردها را ایجاد کردهاند، صحبت کرده است. کتاب او یک یادآور تاریخی است که نشان میدهد آن زیبایی که [گفته میشود]در نگاه دارنده است، در طی تاریخ توسط نیروهایی مانند نیروهای صنعتیشدن و سیاست جنسیتی شکل گرفتند.
اروپا در قرن هفدهم مرکز جهانی تجارت و در حال رونق بود. شبکهای از راههای تجاری که مناطق دور را به هم وصل میکردند، انواعی از محصولات غذایی هیجانانگیز را به داخل این قاره میآوردند. فلفل، شکر و همچنین انواع گوشت، غلات و دانهها برای عرضه وجود داشتند. این محصولات هم برای طبقات بالای جامعه و هم برای نجیبزادگان – گروهی جدید از زمیندارانِ ثروتمند- قابل دسترس بودند.
مولوار مینویسد: «طبیعتاً همه اینها به هیکلهای فربهتر انجامید که باعث شد معیارهای تازهای برای زیبایی خلق شود.»
هنرمندان رنسانس مانند نقاش اهلِ ناپل، پیتر پاول روبنس، با ثبت بدنهایی پُرتر و فربهتر به ایجاد ایدئالهای زیبایی کمک کردند. زنان بروی بومهای نقاشی با اندامهای فربه و چال گونه و موی موجدار و هرآنچه که نیاز بود، بازنمایی میشدند. مولوار میگوید: «این تصویر به معنی پیشرفت زنان نبود. این شکلوشمایلی بود که به دلیل کارکرد زیستیاش، یعنی باروری، مورد ستایش قرار میگرفت. توان باروری به معنای توان زنان در ارضاء امیال مردان بود.»
در حدود ۳۰۰سال بعد، چرخش دیگری که در ضرباهنگ کشاورزی رخ داد باعث ظهور استانداردهای جدید زیبایی در آمریکا شد. اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ شاهد ظهور «دختر گیبسون» بود – شخصیتی که یک نقاش به نام چارلز دانا گیبسون، با پاهای بلند و بسیار خونسرد و فارغ از دنیا، به تصویر کشید.
دختر گیبسون زاییده طبقهای بود که احتمالاً هرگز درگیرِ کارهای مزرعه نبوده است. بااینحال او تجسمِ نوع جدیدی از زن ثروتمند و تحصیلکرده آمریکایی و نمادی از آزادیهای جدید عصر صنعتی بود.
مولوار میگوید، آثار گیبسون را میتوان در صفحات مجله لایف پیدا کرد: زنانی که بیرون از منزل گشتوگذار میکنند و مشغول اسبسواری و شنا هستند. این نوع سرگرمیها به لایههای پایینی جامعه نفوذ کرد و استانداردهای جدید زیبایی را به وجود آورد. مخلوقات گیبسون دارای اندامهایی باریک و ورزشکار بودند و موهایشان را بالای سرشان جمع میکردند، اما خیلی آن را سفت نمیبستند که هوا بتواند آزادانه در میان آن حرکت کند.
استانداردهای زیبایی ممکن است در ذات خود سرکوبگر باشند، اما برخی اوقات برای به لرزه درآوردنِ هنجارهای اجتماعی به افراد قدرت بخشیدهاند. مولوار در کتابش به جزئیات «مقادیری از آزادی» که برخی زنان سفیدپوست در دهه ۱۹۲۰ به دست آوردند و بر ظاهرشان اثر گذاشت، صحبت کرده است.
او مینویسد:«نگرشها درباره کار خانه و مادرانگی تغییر کرد. هر زنی بسته به اینکه تا چه اندازه امکانات در اختیار داشت میتوانست انتخاب کند که در خانه کار کند یا در بیرون از خانه، مسافرت برود، رانندگی کند، سیگار بکشد و ازدواج کند یا نکند. این تمایلات به تغییر طرح لباسهای زنانه انجامید و لباسهایی که پیش از آن برجستگی اندام زنانه را نمایانتر میکرد به لباسهایی تبدیل شد که اندام آنها را مسطحتر جلوه دهد و به این ترتیب آزادی بیشتری را در اختیار آنها بگذارد.»
مولوار مینویسد هدف از آرایش کردن از صرفاً نرم کردنِ پوست صورت به چیزی که هدفش «متعجب کردن و میخکوب کردن» بود، تغییر ماهیت یافت.
مولوار همچنین به ظهور جنبش «سیاه زیباست» در مابین دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ اشاره کرده است. این عبارت را نخستینبار یک عکاس به نام براثویت بر سر زبانها انداخت که از مدلهای لاغراندام با پوششهای آفریقایی و موهایی که به سبک آفریقایی بافته شده بودند، استفاده کرد. تانیشا سی فورد، یکی از نویسندگان کتاب کوآمه براثویت: سیاه زیباست» میگوید: «این راهی بود برای ورود به سیستم زیباییای که در آن نکات اروپایی زیبایی اهمیت و برتری داشت.»
هنر براثویت جوامع سیاهان را تشویق کرد تا با اینکه استانداردهای زیبایی سفیدپوستان رایج بود، ویژگیهای طبیعیِ زیباییشان را ارج بنهند. مولوار مینویسد: «زنان و مردان آفریقایی-آمریکایی حمایت سیاسی خود از این امر را با تغییر ظاهر خود بیان کردند. آنها به جای آنکه موهای خود را صاف کنند یا سبکهایی را استفاده کنند که با استانداداردهای زیبایی اروپایی مطابقت دارد... انتخاب کردند که موهایشان را آزاد بگذارند.»
این طرح مطابق با جنبشهای حقوق بشری دهه ۱۹۶۰ بود و نشان داد که آیینهای آرایشی تا چه اندازه میتواند قدرتمند و سیاسی باشد.
ازهماکنون درباره افنجار در صنعت زیبایی در دوره پسازهمهگیری پیشبینیهایی شده است. ژان پاول آگون، رئیس سابق غول آرایشی لوریل پیشبینی کرده که چرخشی به سمت یادآوری انحطاط در «دهه خروشان بیستم» که بعد از آن آنفولانزای جهانی ۱۹۱۸ جهان را درگرفت، مشاهده خواهد شد.» او میگوید: «زدن رژ لب به معنای بازگشت به زندگی خواهد شد.»
صنعت زیبایی در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ بالاترین سطح از رشد را تجربه کرد. در طی ۳سال اخیر سلبریتیهایی مانند سلنا گومز، آلیشیا کیز، ویکتوریا بکهام، ریحانا، اما چمرلین و ... لاینهای مراقبت از پوست و زیبایی خودشان را تأسیس کردهاند.
مولوار میگوید: «آنچه اکنون میبینیم چیزی کمتر از یک انقلاب نیست. ترندها و ایدئالهای زیبایی معمولاً قرنها طول میکشد تا تغییر کنند؛ و تغییر خیلی آهسته رخ میدهد. اما با دیجیتالی شدن و جهانی شدن، ما در معرض بیشمار ایده، فکر و نقطهنظر قرار میگیریم و ایده کلی چیستیِ زیبایی به طور کامل تغییر کرده است.»
انتظارها از تابوهایی که ریشههای تاریخی دارند –مانند چینوچروک صورت، پیری و بوی بدن تا برداشت از موهای زائد - در حال تغییر است. نسل جوان درباره همه چیز پرسشگر است. آنها میپرسند که چرا باید موهای زائد را بزنیم؟ این عادت خستهکننده است. چرا باید این کار را انجام بدهیم؟ نسل z عادات ما را به طریقی جالب زیر سؤال برده است.
یک استارتاپ تازهتأسیس به دلیل نمایش موی بدن زنان در سال ۲۰۱۷ که خلاف هنجارهای رایج بود، توانست ۳۵میلیون دلار جذب سرمایه اولیه کند. در جاهای دیگر صنعت زیبایی، محصولات آرایشی طوری تولید شدهاند که برای هر دو جنس مناسب باشند. غولهای صنعت زیبایی در حال تولید محصولات آرایشی مردانه هستند. پیشبینی شده که تا سال ۲۰۲۴، رشد بازار محصولات آرایشی مردانه به ارزشی بالغ بر ۸۱.۲میلیارد دلار برسد.
مولوار در کتابش از همپوشانی جنبشهای مراقبت از خود، سلامت و زیبایی صحبت میکند. اما همانطور که صنعت زیبایی گسترش پیدا میکند و تقاضا برای محصولات جدید افزایش مییابد، مردم هم روشهای جدید را برای نمایش خود برمیگزینند که در برخی موارد باعث انتقادهایی از سوی منتقدین استیلای فرهنگی شده است. اخیراً برخی برندها به دلیل آنچه تجاریسازیِ یک درمان باستانی چینی به نام «گوآ شا» بوده و بر اساس آن از سنگی با نام bian برای کم کردن دردهای ماهیچهای و افزایش گردش خون استفاده میشود، با انتقادهایی مواجه شدهاند.
اشتهای جدید غرب برای پول درآوردن از این تکنیک، باعث شده تا شرکتهای بیشتری ابزارهای سنگی خودشان را بسازند و آنها را با عناوین مبهمی مانند «شکلدهنده صورت» یا به غلط به عنوان «گوآ شا» به فروش برسانند.
مولوار موافق است که در عصر اینترنت مرز بین استیلا و بزرگداشت فرهنگی هم برای مصرفکنندگان و هم برندها باریکتر از قبل شده است.
او میگوید: «ما با ایدهها و نقطهنظرات تازهتر و گستردهتری مواجه هستیم. حتی (مصرفکنندگان) میخواهند آن آیینهایی که مردم در مناطق دیگر جهان به کار میگیرند را امتحان کنند؛ آنها باید وقت بگذارند و ببینند این آیینها به کجای جهان تعلق دارد و در چه موقعیتهایی استفاده میشود، چه معنایی دارد و هدف از آن چیست.»
«اینها به معنی نفی فواید این سنتها و آیینها نیست. من فکر میکنم که تجربههای زیبایی همچنان وجود دارند و بسیار مهم هستند. این تجربهها باید ادامه پیدا کنند و ما نباید آنها را کنار بگذاریم. اما باید نسبت به آنچه که به شما فروخته میشود، کمی محتاطتر باشید.»