عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: امسال هم مانند ادوار گذشته انتخابات، بخشی از نامزدهای ریاست جمهوری کار خود را در میدان رقابت با شعارها و وعدههای بزرگ آغاز کردهاند.
گویی وضعیت طوری است که هر چه شرایط کشور پیچیدهتر و سختتر میشود، بعضی از سیاسیون وعدههای محالتر و دور از دسترستر را مطرح میکنند. این وضعیت ناشی از دلایل مختلفی است. با کمال تأسف یکی از دلایل آن این است که بر حسب تجربه بسیاری از سیاستورزان در کشور به این نتیجه رسیدهاند که هر چه در تهییج عمومی موفقتر باشند در نهایت سبد رأی بزرگتری برای خود دستوپا خواهند کرد.
کما اینکه در بخش زیادی از معادلات انتخاباتی ادوار قبلی خصوصاً در حوزه ریاست جمهوری شاهد بودیم که شعارهای پررنگ و لعاب و البته حملات تند در فضای دوقطبی توانسته بود برای برخی چهرهها کامیابی به ارمغان بیاورد. هماکنون در بخشی از شعارهای انتخاباتی مطرح شده میتوان دو دسته آشفتگی را شناسایی کرد.
دسته اول این آشفتگیها مربوط به محتوای خود شعارها میشود. به این ترتیب که در آنها یک نظام منطقی و استدلالی یافت نمیشود. نظامی که شامل شناخت مسأله، شناخت امکانات و موقعیت و طراحی کارشناسی راهکار باشد. در واقع این سه عامل پشتوانههای طرح هر وعده و شعار انتخاباتی هستند و اگر وعدهای از این لحاظ دارای ضعف باشد عملاً از همان ابتدا دچار نوعی پوچی است.
حال آنکه اینگونه به نظر میرسد بخشی از وعدههای فعلی اساساً هیچ نسبتی با این سه مرحله ندارند و صرفاً در یک فضای خلأ مطرح میشوند. این آشفتگی نهایتاً خود را در مدیریت اجرایی تیمی که چنین وعدههایی میدهد هم به رخ خواهد کشید و به شکل تناقضها و ناکارآمدیهایی بروز خواهد کرد. کما اینکه در ادوار مختلف دولتهای پیش از این هم چنین بود.
اما آشفتگی دیگر در ساحت اجتماعی است. به این معنا که آشفتگی موجود در بیان و شعارهای نامزدها و تلاقی این مجموعه با هم در منظر افکار عمومی در نهایت باعث ایجاد تشویش ذهنی جامعه از نظر مطالبات، انتظارات، درک از واقعیت، امید به آینده، اعتماد به سیستم و امثال اینها خواهد شد.
معالأسف به نظر میرسد کماکان مانند روال گذشته برخی از سیاسیون ما در هنگام طرح مطالب و شعارهای خود بیش از آنکه به فکر امکان محقق شدن آن باشند صرفاً به تهییج موقت افکار عمومی میاندیشند. این تهییج موقت شاید در کوتاه مدت به شکل رأی به نفع آنها باشد، اما بلندمدت به صورت انباشتی از مطالبات نه فقط باعث زحمت و زمینگیر شدن آنها بلکه باعث دردسر کل سیستم مدیریتی کشور خواهد شد.
امروز در شرایط فعلی کشور نه بازگویی مشکلات، هنر بزرگی است و نه طرح شعارهای دهانپرکن. اکنون شما در هر مکان عمومی که حاضر شوید، مردم عادی هم مشکلات را بهخوبی نامزدها و یا حتی بهتر از آنها میفهمند. دادن شعارهای بدون پشتوانه هم طبیعتاً به مثابه طرح مشکلات، کار سختی نیست.
هنر سیاستورزی در این میدان اقناع کردن با بیان راهکارهای منطقی و دور کردن فرایند انتخابات از روشهایی هیجانآفرین است. امروز برای تضمین موفقیت دولت آینده، بیش از هر چیز نیاز است که فرد منتخب مجهز به چنین هنری باشد که خلأ آن تاکنون کشور را آزار داده است.