برآوردهای جدید بعد از پایان ثبتنام همه نامزدهای انتخاباتی ۱۴۰۰ با نگاه به وزن و پایگاه سیاسی چهرههای ثبتنامی، همچنین پیشبینیها از خروجی شورای نگهبان بر مبنای روند سالهای گذشته حاکی از این است که فضای رقابتهای انتخاباتی محتمل است که به جای دوقطبی، سهقطبی شود.
به گزارش شرق؛ درحالیکه تا پیش از این تصور بر این بود که دوقطبی اصلی بین لاریجانی با پایگاه رأی مشترک سلبی-ایجابی (اصلاحطلبی اصولگرایی) و ابراهیم رئیسی با پایگاه رأی تماما اصولگرایی خواهد بود؛ اما یک اتفاق در آخرین ساعات ثبتنام انتخابات و شنیدههای مرتبط با آن گمانه یک سهضلعی یا سهقطبی را تقویت کرده است.
اگرچه برخی رسانههای نزدیک به دولت از این سهضلعی تحت عنوان لاریجانی- جهانگیری –رئیسی یاد کردهاند؛ اما به نظر میرسد که این گزاره چندان قرین به واقعیت نیست؛ بلکه سهضلعی یا سهقطبی اصلی احتمالا بین لاریجانی – رضایی- رئیسی شکل خواهد گرفت.
چرا سهضلعی لاریجانی، جهانگیری، رئیسی نه؟
درحالیکه همه تحلیلها و اخبار از سعید جلیلی و یکی، دو نامزد اصولگرای دیگر بهعنوان نامزد پوششی رئیسی که در نهایت انصراف خواهند داد، یاد میکنند، برای جهانگیری هم چنین نقشی در کنار لاریجانی قائلاند. حتی اگر جریان اصلاحطلبی و خود جهانگیری هم چنین مأموریتی برای خود نتراشیده باشند؛ اما فضای سیاسی و رسانهای چنین تعبیری از این چینش دارد.
جهانگیری معاوناول روحانی است و هماکنون اصولگرایان از علی لاریجانی- با توجه به رابطه حسنهاش با دولت فعلی- با هشتگ دولت سوم روحانی در فضای مجازی یاد میکنند. همین چند وقت پیش بود که از دوگانه ظریف-لاریجانی در ۱۴۰۰ نام برده میشد و اینکه ظریف قرار است همین نقش را در دولت احتمالی لاریجانی هم ادامه دهد.
برای تأکید کافی است به مصاحبه اخیر ظریف با سایت انتخاب اشاره کنیم که از وجود دفتر ویژه لاریجانی در وزارت خارجه جهت پیشبرد تفاهمنامه ۲۵ساله چین خبر داده بود. از سویی دیگر جهانگیری در حوزه کار تیمی سیاسی تابع نظر جمع است. همه اینها مانع از این است که یک سهقطبی یا سهضلعی بین این سه نفر شکل گیرد.
رضایی میماند؟
اما چرا محسن رضایی میتواند ضلع سوم این ماجرا شود؟ نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که چرا محسن رضایی درست بعد از شنیدن خبر ثبتنام ابراهیم رئیسی راهی ستاد انتخابات وزارت کشور شد؟ آنهم با یک بیانیه تند و تیز علیه همه رقبای احتمالیاش.
او گفت که اقتصاد نه محل دادگاه است، نه پادگان نه فلسفهبافی! اینکه چرا رضایی بعد از شنیدن خبر ثبتنام رئیسی از آمدن منصرف نشد، آیا نشانه این است که او هم قرار است مانند جلیلی بهعنوان نامزد پوششی رئیسی عمل کند؟ بعید به نظر میرسد.
اگرچه هر دو در جریان اصولگرایی تعریف میشوند؛ اما پایگاه سیاسی جریانی آنها کاملا متفاوت است. تا به حال هیچ نقل قول مستقیمی از محسن رضایی مبنی بر اینکه آمدنش را منوط به نیامدن رئیسی کرده باشد یا قصد کمک به او را در انتخابات داشته باشد، شنیده نشده است.
یک منبع آگاه گفت بعد از ثبثنام رئیسی، فشار زیادی از سوی برخی چهرههای اصولگرایی بهویژه یاران قدیمی محسن رضایی در جبهه به او آمده که از رضایی خواستهاند حتما ثبتنام کند. آنطور که منبع آگاه گفته است، محسن رضایی بههیچعنوان قصد کنارهگیری ندارد و میخواهد پرقدرت تا آخر رقابتها بماند.
از قضا اگر دوباره آن تصویر سهنفره محسن رضایی، رستم قاسمی و سعید محمد را به یاد آوریم، باید گفت شاید آن دو نفر دیگر قرار است در نقش نامزد پوششی رضایی عمل کنند. پیشتر هم شنیده شده بود که سعید محمد در صورت تأیید صلاحیت محتمل است که با رضایی ائتلاف کند.
رضایی هم در توییتی حضور سعید محمد در سیاست را به فال نیک گرفته و از او بهعنوان رویشهای انقلاب در نسل سوم و چهارم یاد کرده بود. در هفتههای اخیر جلسات مهمی در منزل رضایی در شهرک دقایقی برگزار شده بود که امیدوار رضایی را بیشازپیش نسبت به برد برادرش امیدوار کرده بود!
امیدوار رضایی گفته بود که ایشان بهعنوان یک فرمانده، توان کمک به کشور در عبور از بحرانها را دارد و از طرف دیگر بهعنوان یک اقتصاددان باتجربه شناخت کامل و دقیقی از اقتصاد کشور دارد و نیز توان کار با جوانها را دارد و اکنون بالغ بر ۶۰ درصد مدیران دبیرخانه مجمع تشخیص را از افراد زیر ۴۰ سال منصوب کرده است.
رقیب رضایی کیست؟
محسن رضایی با سابقه یک بار انصراف و دو بار حضور کامل در رقابتها قطعا برای باختن یا کناررفتن دوباره عزم انتخابات نکرده است. او یک پایگاه رأی تضمینشده از سمت زاگرسنشینان دارد. در آخرین آوردگاه انتخاباتیاش چهار میلیون رأی آورد که احتمالا بخشی از آن متعلق به همان پایگاه ثابت رأی و بخشی بابت برنامههای اقتصادیاش بوده است.
او این شانس را دارد که بازی رقابتها را از نقطه ثقل سیاست داخلی و خارجی که زمین بازی لاریجانی و رئیسی است، به حوزه اقتصاد بکشاند. حوزهای که در همه رقابتهای انتخاباتی پیشین کمتر محل دعوا و حتی جذابیت بوده؛ اما شرایط فعلی این پتانسیل را دارد که بحث اقتصاد را به ثقل اصلی منازعات انتخاباتی بدل کند و اگر اینطور شود، رضایی دستش از دو رقیب دیگر پرتر است.
حوزهای که دو رقیب دیگر به شکل عملی و تخصص چندان در آن دستورزی ندارند و صرفا میتوانند با تعابیر دادگاه و پادگان درباره آن اظهار نظرهای شعاری کنند. محسن رضایی سال ۸۸ هم به گفته کارشناسان بهترین برنامه اقتصادی را ارائه کرد.
او در مناظرهاش با احمدینژاد به شاخصی تحت عنوان «شاخص فلاکت» اشاره کرده و گفته بود که از بعد از سال ۸۴ این شاخص با شیبی افزایش پیدا کرده است.
سال ۹۰ سایت اصولگرای جهاننیوز در مطلبی نوشت: «شاخص فلاکت (Misery Index) در جلسه مناظره محسن رضایی با احمدینژاد مطرح و از همان زمان در خاطره مردم ماندنی شد. شاخص فلاکت که از حاصل جمع نرخ بیکاری و تورم به دست میآید، بار دیگر سیر صعودی به خود گرفته و به ۳۰.۶ درصد رسیده است». محسن رضایی همچنین از ایده فدرالیسم اقتصادی خودش در آن مناظرهها رونمایی کرده بود و صراحتا سفرهای استانی احمدینژاد را برای پردهبرداری از ساختن یک جوی آب نقد کرده و گفته بود این در شأن هیئت دولت نیست.
شنیدهها حاکی از این است که او برنامه اقتصادیاش را که بر مبنای آمایش سرزمین تهیه کرده بوده، بهروز کرده است و قرار است با دست پر با آخرین اطلاعات میدانی وارد کارزار با رقبایش شود. محسن رضایی با وجود اینکه با رئیسی درون اردوگاه اصولگرایی تعریف میشود؛ اما او را رقیب اصلیاش در این انتخابات میداند، نه علی لاریجانی را.
محسن رضایی در سخنانش همواره بر رد دوقطبیسازیهای انتخاباتی تأکید کرده است. معتقد است که بند ناف دوقطبیسازی باید پاره شود. احتمالا یکی از دلایل ماندنش هم همین است که نشان بدهد عزم جدی برای برهمزدن بازی دوقطبی دارد.