فرارو- پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی به پیروزی سیاستِ "صبر راهبردی ایران" در برابر فشارهای گسترده دولت آمریکا علیه این کشور پرداخته و تاکید کرده که بنیانهای قابل توجه قدرت ایران، عملا موجب شده تا آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی، بر شکست "کارزار فشار حداکثری" خود علیه آن اعتراف کند و راه تعامل با این کشور (ایران) را در پیش گیرد. امری که برای بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه و جهان، حامل درسهای قابل توجهی است و به نوعی آنها نیز باید از ایران در این زمینه یاد بگیرند.
میدل ایست مانیتور مینویسد: «در روزها و هفتههای گذشته، سیلِ هیاتهای نظامی و امنیتی اسرائیل به آمریکا سرازیر شده اند تا شاید بتوانند "دولت بایدن" را از تلاش هایش جهت بازگشت به توافق "برجام" منصرف کنند. با این حال، اکثر آنها بدون کسب هرگونه موفقیتی، با سرخوردگی خاک آمریکا را ترک کرده اند. محافل نظامی و امنیتی اسرائیل بر این باورند که دولت جدید آمریکا مصمم است تا پرونده منازعات خود با ایران را در مساله برجام ببندد. حتی اگر این مساله به قیمت لغوِ بیش از ۱۶۰۰ مورد تحریمی باشد که دولت سابق آمریکا (دولت ترامپ) علیه ایران وضع کرده است.
به گزارش فرارو، "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل نیز اکنون در موقعیتی نیست تا بتواند به نحو گستردهای علیه تحولات جاری در مساله هستهای ایران و به طور خاص مذاکرات این کشور با قدرتهای جهانی در وین، کنشورزی کند. وی اکنون از موقعیت سیاسی به شدت متزلزلی در اسرائیل رنج میبرد و حتی از حضور خود در قدرت نیز مطمئن نیست. این وضعیت درست بر خلاف تلاشهای او در بحبوحه انعقاد توافق برجام در سال ۲۰۱۵ است که حتی در اقدامی عجیبی و بی سابقه، در کنگره آمریکا حاضر شد و در شرایطی که رئیس جمهور وقت این کشور (باراک اوباما)، قویا از انعقاد برجام حمایت میکرد، علیه آن دست به سخنرانی زد.
ایران در چهار سال گذشته، قویترین و سنگینترین فشارها و تحریمها را با سیاست صبر راهبردی خود پشت سر گذاشته است. تهران در تمام این مدت از درخواستهای محوریاش جهت احیای توافق برجام کوتاه نیامده و در نهایت نیز آمریکا (و اروپا) را مجبور به تغییر رویکرد کرده است. در برهه کنونی، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که احیای توافق برجام تا حد زیادی در همان مسیری قرار دارد که مطلوب ایران است و خواستههای آن را تامین میکند. باید اعتراف کرد که سرسختی و صبرِ دیپلماسی ایرانی، انتها ندارد. این همان نکتهای است که بسیاری از کشورها باید از ایران یاد بگیرند.
آمریکا در برهه کنونی در حال لغوِ بخش اعظمی از تحریمها علیه اشخاص و نهادهای ایرانی است. این کشور همچنین راضی شده تا تحریمها علیه بخش نفت و انرژی ایران، صنعت، و بانکداری آن را نیز لغو کند. اضافه بر این، انتظار میرود که ایران با آزاد سازی بخشی از داراییهای بلوکه شده خود در خارج از این کشور نیز رو به رو شود. امری که میتواند جایگاه و موقعیت منطقهای و بین المللی ایران را بیش از پیش ارتقا بخشد.
ایرانیها در جریان مذاکرات هستهای وین، به وضوح قدرت خود را به جهان نشان دادند و هیات مذاکره کننده آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور جهان را پشت دَر نگه داشتند و در عوض آنها را وادار به تعامل غیرمستقیم با خود کردند. قبل از آغاز شدن گفتگوها نیز طرف ایرانی دیگر طرفها را وادار کرد تا پرچم آمریکا را از جمع کشورهای مشارکت کننده در روند مذاکرات وین، پایین بکشند. این رویکرد ایران مخصوصا برای کشورهای عرب که گفتگو با آمریکا را التماس میکنند، حامل درسهای مهمی است.
باید پذیرفت که ایرانیها از دلِ فشارهای ترامپ، توطئههای نتانیاهو و متحدانشان در منطقه، و همچنین ضعف و سستی اروپا، پیروزمندانه بیرون آمده اند. در این راستا، ایران به احتمال فراوان خیلی زود از دامنه فشارهای منطقهای و بین المللی نیز خارج میشود و بسیاری بار دیگر (حتی بالاجبار)، آغوش خود را به سوی آن خواهند گشود. امری که نمودهای آن را در روزهای اخیر و در پی ارسال پیامهای دوستی مخصوصا از جانب عربستان برای ایران، مشاهده کرده ایم.
بنیامین نتانیاهو تمامی این تحولات را تماشا میکند و مدام بر تعهد خود به ادامه دادن جنگ با ایران و توطئهورزی علیه آن پافشاری میکند. با این حال، مشکل اصلی نتانیاهو در برهه کنونی این است که کالای بی ارزشی که او علیه ایران میفروشد را کسی نمیخرد. در شرایط فعلی، کشورهای عرب به جای آنکه دستورکار عادی سازی روابط با اسرائیل را دنبال کنند سعی دارند تا خود را به ایران نزدیک کنند. امری که عملا انزوای اسرائیل در منطقه را تشدید خواهد کرد. آنها همچنین اکنون این نکته را به خوبی فهمیده اند که مذاکره و تعامل با ایران به جای اسرائیل، کوتاهترین راه برای حراست از صلح و امنیتشان است و به بهترین وجه، در راستای منافع آنها نیز قرار دارد.
ایران با سیاست صبر راهبردی خود، موجب شده تا رویکرد سیاست خارجی دولت آمریکا به عنوان یک ابر قدرت در برابر آن تغییر کند. این کشور با تکیه بر قدرتش، عملا جهان را وادار به پذیرش مواضع و سخنان خود کرد و این منطق در جهانی که فقط زبان قدرت را میفهمد، کاملا راهگشا است (قدرت در این زمینه صرفا به معنای قدرت نظامی نیست. از جمله دیگر جلوههای قدرت میتوان به قدرت فرهنگی، فکری، ایدئولوژیک، و مذهبی اشاره کرد)».
قدرت واقعی رفاه و قدرت خرید مردم است که خیلی وقته که نابود شده
اگر شکست (برنامه ریزی شده) حاصل شد میگن دولت و تیم مذاکره کننده مشکل داشت