عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به نظرم ارزش این را دارد که درباره نکته اصلی این یادداشت تامل شود. خطابم هم به مجموعه دستاندرکاران ارشد حکومت، هم به اصولگرایان و نیز به دوستان اصلاحطلب است که هر کدام به نحوی دارای نقش ویژهای در سیاست جاری کشور هستند. بنده چندی پیش این متن را توییت کردم: «فیلمی از پیشرفت امواج سونامی دیدم. مردم بدون آگاهی از میزان شدت و خطر سونامی، از یک بلندی شاهد نابودی شهرشان بودند. وقتی امواج نزدیک شد، یکباره متوجه اندازه خطر واقعی آن شده و فرار کردند، ولی دیر بود. ابعاد امواج انتخابات به زودی بر همه روشن میشود. همه از سونامی سیاسی بپرهیزیم.» به نظرم رسید آنچه مورد نظرم بود از سوی خوانندگان دریافت نشد، احتمالا نیازمند توضیح بیشتری است. در اینجا میکوشم تا این مضمون را شرح میدهم.
مهمترین وجه انتخابات در ایران چیست؟ کنشگران حاضر در میدان هر کدام دنبال حمایت از یک نامزد معین و نزدیک به خود هستند و گمان دارند که نتیجه اصلی انتخابات این است که کدام فرد پیروز و راهی پاستور شود. در حالی که چنین نیست. بیایید مسابقات جام جهانی فوتبال را مرور کنیم. آیا مهمترین نتیجه آن قهرمان شدن فلان تیم است؟ قطعا خیر. قهرمان شدن یک تیم، محصول فرعی و البته لازم برای وجود ورزش فوتبال است. ورزشی که به عنوان یک پدیده مهم برای تامین نیازهای اوقات فراغت و دیگر نیازهای بشر امروز شناخته شده است.
اساسا چه اهمیتی دارد که برزیل قهرمان شود یا آلمان؟ حالا اگر به جای ۵ بار برزیل، فرانسه ۵ بار پیروز میشد، چه اهمیتی میداشت؟ ولی تصویر دنیایی بدون فوتبال که تامینکننده نیازهای خاصی از بشر امروز است، قدری سخت است. انتخابات در کشورهای توسعهیافته نیز همینگونه است. کارکرد و برونداد واقعی آن نوعی گردش نخبگان براساس داوری مردم و رسیدن به تفاهم و تعادل و ثبات سیاسی و تن دادن مسالمتآمیز به تغییرات است.
در واقع نتیجه چهار سال مبارزه سیاسی، در پایان هر چهار سال در قالب رقابت انتخاباتی خود را نشان میدهد و کارکرد اصلی انتخابات بازتاب دادن جابهجاییهای اجتماعی و سیاسی و برجسته کردن مطالبات واقعی جامعه است که در هر مورد خود را به شکل انتخاب یک فرد نشان میدهد. حتی ممکن است فرد پیروز که از جناح خاصی است، درنهایت به دلیل فرآیند انتخاباتی تغییر نگرش و رفتار دهد. کوره انتخابات و رقابت سیاسی او را ذوب میکند و ماده جدیدی با عیاری دیگر از او میسازد. با این مقدمه باید پرسید که کارکرد و کار ویژه اصلی انتخابات در ایران چیست؟ به یک معنا همان کار ویژه انتخابات در جوامع توسعهیافته باید باشد، ولی به عللی این امر محقق نمیشود.
شش ماه پیش دور از تصور بود که ترامپ با زبان خوش کاخ سفید را ترک کند، ولی درنهایت چنین شد. نتیجه رقابت و حتی ستیز سختِ چهار ساله جناحهای سیاسی در ایالات متحده در انتخابات اخیر به اوج خود رسید و درنهایت رای مردم آتش آن را خاموش کرد. بنابراین کارکرد اصلی انتخابات، آمدن و رفتن این و آن نیست، بلکه خاموش کردن آتش اختلافات است، مثل حوضچه آرامش در زیر سدها است که آب سرریز شده از سد که قدرت ویرانگری فراوانی دارد وارد این حوضچه میشود و انرژی تخریبی آن مستهلک میگردد. حالا اگر این حوضچه آرامش در سیاست وجود نداشته باشد، با متراکم شدن آب پشت سد و پر شدن مخزن آن و رسیدن به شب انتخابات این آب سرریز میشود و زیر سد را تخریب میکند و ممکن است موجب تخریب کل سد شود.
هر چه میزان ورودی آب (تنشهای سیاسی) به پشت سد سیاست (جامعه) بیشتر باشد و سد به مرحله سرریز (روز انتخابات) میرسد و هر چه توان و اندازه حوضچه آرامش (واقعی بودن انتخابات) کمتر باشد، میزان سرریز بیشتر و قدرت تخریبی آن افزونتر خواهد شد.
امروز در عرصه سیاست ایران چه تنشهایی وجود دارد؟ تنشها و نارضایتیهای میان مردم و حکومت، درون حکومت، میان احزاب سیاسی و نهادهای مدنی و حتی درون احزاب و گروهها، همگی رو به بالا و شدید است. این تنشها روزمره است. بعضا حل میشود و اگر حل نشود تشدید میشود. این امر بستگی به انعطافپذیری ساختار سیاسی دارد. هر چه ساختار منعطفتر باشد، اجازه نمیدهد که تنشها اوج گیرد.
در ساختار منعطف، تنشها رصد میشوند و پیش از سرریز شدن آنها را از دریچههای اطمینان یا همان سوپاپ اطمینان خارج میکنند. در سدها، برای جلوگیری از سرریزیهای خطرناک، اطلاعات آبهای ورودی را لحظه به لحظه جمعآوری میکنند و پیش از سرریز شدن خروجی کنترل شده آب را زیاد میکنند. در نظامهای سیاسی توسعهیافته نیز همین کار را میکنند، ولی در نظامی که منعطف نباشد، یا این شیوهها، مرسوم و در دسترس نیست یا دادههای آن دستکاری میشود و مورد توجه قرار نمیگیرد.
متاسفانه باید گفت که کارکرد انتخابات در ایران در اغلب موارد نه حل مناقشات و تنشها، بلکه تشدید آنها است. البته این نمیتواند شرط کافی برای رویگردانی از انتخابات باشد، زیرا اگر راهی برای کاهش تنشها باشد نیز درنهایت از همین مسیر میگذرد، ولی نکته اینجاست که اگر در طول سالهای منتهی به انتخابات، تنشها زیاد و زیادتر شده و هیچ اقدامی برای حل یا تخلیه آنها انجام نشده باشد، به طور طبیعی، احتمال بیشتری وجود دارد که انتخابات را وارد مرحله غیرکارکردی کند و به جای آنکه منشا خیر گردد باعث شر شود.
طی ۸ یا حداقل در ۴ سال گذشته تمام مولفههای تنشزا افزایش یافته است. اتفاقات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، زدن هواپیمای اوکراینی، وضعیت به شدت متشنج سهامداران بورس، تورمهای بالا، بیماری کووید-۱۹، تحریم و تنش در روابط خارجی، انفجارها و ترورها، تنش منطقهای با عربستان و اسراییل، انتخابات مجلس که به کلی از حداقل شاخصهای قابل فهم دور بود، تنشهای درون ساختاری، اختلافات تند درونی اصولگرایان و اصلاحطلبان و حتی نیروهای منتقد و برانداز، فقدان اعتماد به عملکرد عمومی قدرت و... مجموعه این شکافها و تنشها خود را در جریان انتخابات اخیر نشان خواهد داد. جالب اینکه انتخاباتی که هنوز شکل نگرفته و هر چه جلوتر میرود مجموعه این تنشها با سرعت بیشتری وارد این سد انتخاباتی میشوند. نمونهاش انتشار نوار آقای ظریف است. در جامعهای که همه چیز غیرشفاف باشد این کارها زیانبار میشود.
این سادهانگاری است که هر کس گمان کند میتواند مسیری را انتخاب کند و جلو برود و این مسیر نیز قابل کنترل است. خطابم به همه عوامل موثر است. راه افتادن یا راه انداختن یک جریان، سادهترین بخش ماجرا است. هدایت و کنترل آن و اجازه ندادن به خروج از مدار مورد قبول، مساله اصلی است. از این رو شاید لازم باشد که هیچکس در بیتوجهی به قدرت تخریبی این سونامی یا سرریز شدن این سد بلند، بیتفاوت نباشد و جانب احتیاط را رعایت کند.