حالا که واکسیناسیون کووید-۱۹ در سطح دنیا روی روال افتاده، همه ما منتظریم هر چه زودتر به شرایط نرمال برگردیم. اما بازگشت به شرایط نرمال چه شکلی است؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید. برخیها میگویند آنقدر به یک سری رویکردها و رفتارهای جدید در دوران پاندمی عادت کردهایم که دیگر نمیتوانیم به سابق برگردیم. اما برخی دیگر رفتارهای جدید را یک سازگاری موقت با شوکی ناگهانی میدانند و پیشبینی میکنند وقتی بحران کرونا تمام شود، کاملا به شرایط قبل بازخواهیم گشت.
دنیای اقتصاد در ادامه به نقل از London Business School نوشت: به نظر من، تفکر دوم درستتر است. ماهیت انسان طوری است که به کندی رشد و تکامل پیدا میکند و نیازهای اولیه اجتماعی و روانی ما تغییری نکرده است. با این حال، باز هم میتوان گفت خیلی چیزها بعد از پشتسر گذاشتن کووید، به شرایط نرمال برنمیگردد.
منطق من بر نکته پسماندهای مغناطیسی استوار است که اول در فیزیک مطرح شده سپس اقتصاددانها از آن استفاده کردهاند. معنای آن این است که اثر یک تغییر بر یک سیستم با دور کردن نیرویی که در مرحله اول بر آن سیستم وارد کرده بودید، از بین نمیرود. بهعنوان مثال، وقتی میدان مغناطیسی که بر یک تکه آهن وارد شده از بین میرود، آهن تا حدی مغناطیسی باقی میماند. سیستم بهطور ناگهانی از شوک خارج نمیشود و یک تغییر ماندگار و حتی دائمی در آن باقی میماند.
چهار دلیل وجود دارد که باعث میشود هر چیزی هیچوقت به شرایط نرمال برنگردد:
۱- تنظیمات ساختاری. اقتصاددانانی که اولین بار از اصطلاح پسماند مغناطیسی استفاده کردند، به این نتیجه رسیدند که حتی بعد از بازگشت از یک رکود بزرگ، نرخ بیکاری نسبت به دوران قبل از رکود همچنان بالا میماند. این اثر بلندمدت، بهواسطه فاکتورهای متعددی مثل از بین رفتن مهارتها، عدم تمایل به سرمایهگذاری و هزینههای تعدیل بازسازیها بهوجود میآید.
در اقتصاد امروز، ریسک پسماندهای مغناطیسی ساختاری کاملا واضح است. اگر خردهفروشها و شرکتهای خدمات هتلداری و مسافرتی درحال ورشکستگی باشند، هزینههای بازسازی آنها بسیار زیاد و اثر آن بر جوامع ماندگار خواهد بود. به همین دلیل است که در برخی کشورها، دولتها مجبور به مداخله شدهاند تا این نوع کسبوکارها را نجات دهند. اما حتی با وجود این طرحهای سخاوتمندانه، برخی کسبوکارها محکوم به فنا هستند؛ همانطور که برندهای معروفی مثل دبنهامز و آرکادیا در انگلستان و نیمن مارکوس و جیسی پنی در آمریکا، چنین سرنوشتی پیدا کردند. پسماندهای مغناطیسی را میتوان کم کرد، اما نمیتوان حذف کرد.
۲- تغییرات در رفتار مصرفکننده. از وقتی پاندمی شروع شده، تغییرات مشهودی در رفتار مصرفکننده ایجاد شد و با اینکه برخی از این تغییرات موقتی هستند، اما برخی دیگر احتمالا ماندگار خواهند بود، چون کارآمد (خرید آنلاین) یا لذتبخش (استریم فیلم) هستند.
مطمئنا این تغییرات بخشی از یک انقلاب دیجیتال گستردهتر هستند که ۲۰ سال است در جریان است و اینکه گفته میشود پاندمی باعث شده رفتارهای جدیدی برای خرید کردن و مصرف شکل بگیرد، کاملا درست است. اما باید تاکید کرد که نیروی محرک این رفتارهای جدید، عمدتا از طرف عرضه بازار آمد.
بهعنوان مثال، دانشگاهها همیشه اصرار داشتند کلاسها بهصورت حضوری برگزار شوند یا جلسات کاری حتما باید با حضور همه اعضا برگزار شوند، اما آنها خیلی زود فهمیدند جایگزینهای آنلاین میتوانند آنها را شناور نگه دارند. اما این احتمال زیاد است که این روشهای جدید بعد از پاندمی بهطور کامل به روال سابق برنگردد. اتفاقی که باید میافتاد، افتاده.
به نظر میرسد در خیلی از بخشها شاهد دنیای دوگانه فیزیکی-دیجیتال باشیم. بهعنوان مثال، میتوان یکسری کلاسهای تئوری و پایه دانشگاهها را بهصورت آنلاین برگزار کرد و فقط برای دورههای پیشرفته یا عملی از دانشجوها خواست در کلاس حضور داشته باشند.
۳- تغییرات در رفتار محیط کار. تغییر ناگهانی به سوی کار مجازی برای کارمندان دفتری سابق، اتفاق مهیج و از روی انتظار یا تقاضا نبود. حالا ما به درک خوبی از اثربخشی این امتحان اجتماعی بزرگ رسیدهایم. بیشتر ما با دورکاری، به اندازه قبل بهرهور هستیم و توانایی ما برای انجام کارها، بهویژه وظایفی که به راحتی قابل بخشبندی شدن هستند، افزایش پیدا کرده و فرصتها برای یادگیری آنلاین فراوانند. از طرف دیگر، خلاقیت و همکاری کمتر شده و حلوفصل مسائل پیچیده مربوط به پرسنل دشوارتر شده و فرصتها برای توسعه حرفهای- مثلا بر عهده گرفتن وظایف پرچالش جدید- کمتر از قبل است.
با اینکه بیشتر شرکتها گفتهاند کار مجازی را بهطور مطلق بعد از پاندمی ادامه نمیدهند، اما خیلی از آنها از مدل دوگانه دورکاری و کار حضوری استقبال کردهاند.
۴- قوانین و مقررات دولتی. در نهایت، این سوال مطرح میشود که قوانین و مقررات دولتی چطور مسائل را بعد از پاندمی تغییر خواهد داد؟ همانطور که قبلا هم اشاره شد، اولین وظیفه اقتصادی دولتها این بود که کل سیستم را از فروپاشی نجات دهند و بعد از اینکه این مشکل حل شد، وظیفه بعدی آنها این است که روشهایی برای تامین هزینه مداخلات خود پیدا کنند که میتواند شامل بالا بردن مالیاتها و قوانین سختگیرانهتر در هزینههای عمومی برای سالهای آینده باشد.
البته حوزههای دیگری هم وجود دارد که مانع بازگشت به شرایط نرمال میشود. یکی از آنها عدم تمایل به برداشتن قوانین جدید است. همانطور که تا هواپیما توقف کامل نکند، چراغ بستن کمربند خاموش نمیشود، میتوان انتظار داشت برخی قوانین مربوط به حفظ فاصله اجتماعی و سفر، تا چند ماه یا حتی چند سال بعد از رفع کامل خطر پاندمی، ادامه داشته باشد.
همچنین نشانههایی وجود دارد که برخی دولتها از پاندمی بهعنوان روزنه فرصت استفاده کردهاند تا قوانینی ایجاد کنند که قبلا با مقاومت مواجه بود. مثلا شهرهایی مثل پاریس و مادرید، مسیرهای جدید دوچرخهسواری ایجاد کردهاند. کاهش قابل توجه مصرف انرژی در دوران پاندمی، بهطور خاص کشورهای اتحادیه اروپا را برای تعیین اهداف جاهطلبانهتر مبنی بر کاهش انتشار کربن، تشویق کرد.