کوروش احمدی کارشناس ارشد مسائل بین الملل، در پاسخ به این سوال که برخی از تحلیل گران معتقدند دستگاه سیاست خارجی ایران با خوش بینی بیش از حد در سال ۱۳۹۹ منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و به نوعی تمام تخم مرغهایش را در سبد پیروزی بایدن گذاشت و احتمالا این پیش بینی را نداشته که ممکن است عملکرد بایدن متفاوت از آن چیزی باشد که در شعارهای انتخاباتی آن را مطرح کرده است، نظر شما در این ارتباط چیست؟ گفت: اگر چه مقامات وزارت خارجه همیشه میگفتند که عمل دولتهای آمریکا برایشان مهم است، اما بعید نیست که آنها نیز چنین خوش بینی که اشاره کردید را داشتهاند. مسئله این است که همه ارکان حکومتی ظاهرا چنین خوش بینی را داشتند.
به گزارش ایسنا، وی افزود: سوال این است که اگر تخم مرغهایشان را در سبد بایدن نمیگذاشتند، در کجا میتوانستند بگذارند؟ تکلیف با ترامپ که روشن بود. مواضع به گونهای بود که گشودن هیچ روزنهای به سوی ترامپ قابل تصور نبود. تکلیف کار با اروپا و دیگران نیز روشن بود و همه ارکان حکومت هر کاری را که میتوانستند برای کسب همکاری دیگران انجام دادند، اما فایده چندانی نداشت.
احمدی تصریح کرد: البته یک سوال مهم در اینجا مطرح است و آن اینکه آیا امکان هیچ گونه تعاملی با شخص ترامپ وجود داشت یا نداشت؟ بنده ظرف دو سه سال اخیر همیشه میگفتم و مینوشتم که ترامپ یک شخص است و اهل مشورت با کسی نیست و اولویتش انتخاب مجددش است و برای این منظور به هر دری میزند و در این مسیر نه اروپا برایش مهم است نه متحدان منطقه ای. در داخل نیز محافظهکاران کنگره روشن بود که در برابر تصمیماتش خیلی قادر به عرض اندام نبودند.
دمکراتها هم در ارتباط با برجام میتوانستند همه جور انعطاف نشان دهند. در چنین شرایطی اصرار ترامپ به مذاکره با هدف تغییر اندکی در برجام نکته مهمی بود. ترامپ قبلا در مواردی از جمله در مورد پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) نشان داده بود که دنبال چیست.
در مورد نفتا ترامپ خواستار مذاکره با کانادا و مکزیک در مورد این موافقتنامه شده بود و آنها نیز پذیرفته بودند و تغییر اندکی در نفتا داده شد و اسم آنرا هم عوض کردند و ترامپ به تصور خودش آنرا به عنوان «معامله ترامپ» و «دستاورد ترامپ» به رخ افکار عمومی در آمریکا کشید. بنده بارها این مثال را زدم. اما به هر حال بویژه بعد از ترور سردار سلیمانی هیچ زمینهای برای نوعی کار با ترامپ وجود نداشت.
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که برخی کارشناسان سیاست خارجی معتقد هستند که در چند ماه باقی مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران امکان ایجاد تغییری در روند کنونی وجود ندارد و آمریکاییها هم منتظر نتایج انتخابات ایران هستند تا اگر قرار است حتی گفت وگویی با ایران انجام دهند، با دولت بعدی باشد؟ نظر شما در مورد این دیدگاه چیست؟ اظهار کرد: واقعیت این است که اکنون روشن است که تیم بایدن در رابطه با برجام حساب ویژهای برای انتخابات ریاست جمهوری ایران باز نکرده است. رابرت مالی، نماینده آمریکا در امور ایران، سه هفته قبل از اینکه به این سمت منصوب شود در مصاحبه با سایت اکسیوس گفته بود که انتخابات در ایران نباید مثل هفت تیری بر شقیقه ما باشد.
وی اضافه کرده بود که «به هر حال خط مشی توسط رهبر عالی تعیین میشود تا دولت کنونی و آینده.» سخن چند روز پیش بلینکن در مورد اینکه انتخابات ایران آهنگ حرکت ما را نه تند میکند نه کند، گویای سیاست آمریکا بود. از سوی دیگر با این پیش فرض و بر مبنای سخنان مقامات آمریکایی این را نیز نمیشود گفت که آنها روند را مسکوت میگذارند تا ببینند در انتخابات چه خواهد شد. این احتمال وجود دارد که آمریکاییها بر این تصور باشند که توافق با ایران در زمان دولت فعلی محاسنی دارد و در زمان دولت بعدی هم محاسنی داشته باشد و لذا ممکن است واقعا به این نتیجه رسیده باشند که فاکتور انتخابات جایی در این معادله ندارد.
احمدی در پاسخ به این سوال که در طول مدت اخیر صداهای مختلفی از ایران در ارتباط با موضوع برجام، نوع تعامل با دولت جدید آمریکا و… در عرصه بین المللی شنیده شده است که به نظر میرسد برخی از آنها نشات گرفته از رقابتهای سیاسی در داخل کشور است و به نظر وی این موضوع چه تاثیری بر روند سیاست خارجی کشور و تضعیف وزارت خارجه در عرصه بین المللی داشته است؟ گفت: این صداها که اشاره میکنید تا آنجا که منعکس کننده نظرات شخصی است، مشکلی نیست و در همه جوامع هم امری عادی و طبیعی است.
در همه کشورها طیفهای سیاسی که در دولت حضور ندارند و مثلا در اپوزیسیون هستند، دیدگاههای خود را در مورد سیاست خارجی مطرح میکنند و با مقامات خارجی ملاقات میکنند و… و مادام که در امور اجرایی دخالت ندارند و اخلالی در اجرای سیاستهای دولت به عمل نمیآورند، مجاز هستند که اظهار نظر کنند.
وی ادامه داد: ، اما ما در ایران با وضعیت ویژهای مواجه هستیم و آن اینکه اجرای سیاست خارجی در انحصار قوه مجریه نیست. بلکه طیفی از نیروها در سیاست خارجی نقش اجرایی دارند. البته طرفهای خارجی ما نیز با توجه به شناختی که از شرایط کشور دارند، معمولا متوجه قضایا هستند. یک موضوعی که این وسط مهم است، این است که طرفهای خارجی ممکن است در مواردی این صداها را به عنوان پیامهایی از سوی جناحهای مربوط به صاحبان صداها تلقی کنند و آنها را در محاسبات خود در مورد صفبندی نیروها در عرصه سیاست ایران وارد کنند و بعضی نتیجه گیریها از آنها بکنند که در سیاستهایش تاثیر داشته باشد.
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که به نظر وی مهمترین چالشهای پیش رو سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۰ چه خواهد بود و این که آیا دولت روحانی در فرصت کم باقی مانده میتواند برخی از چالشها را حل کند؟ اظهار کرد: ما چند تا چالش اساسی در سیاست خارجیمان داریم که همیشگی هستند و مادر بقیه چالشها هستند. ربطی هم به این یا آن دولت و امسال یا سال بعد ندارند. یکی از آنها کم و کیف رابطه با آمریکا است. دیگری مشکلاتی است که در منطقه داریم و توطئههایی است که رژیم اسرائیل میچیند؛ خاصه آنکه طی یکی دو سال گذشته با چند دولت عربی هم رفاقتی به هم زده است.
سوم چالش در رابطه با چند کشور عربی همجوار است. این ها، چالشهای اصلی ما در سیاست خارجی است و هر تحولی در سیاست خارجی ما موکول به نحوه سیاستگذاری و اجرا در ارتباط با آنها است. بقیه امور جنبه فرعی دارند. طبیعی است که ما باید با چین و روسیه رابطه خوب و رو به توسعه داشته باشیم که داریم. هر چند کهعدم توازن موجود گاه تنظیم رابطه با این کشورها را نیز دچار مشکل میکند.
احمدی افزود: ، اما اینکه دولت روحانی میتواند در این فاصله اندک کاری بکند یا نه، یکی بستگی به سیاست آمریکا دارد و دیگری بستگی به این دارد که اجماع در سطح نظام راجع به نحوه برون رفت از چنبره تحریمها چگونه خواهد بود. در صورت شکل گیری اجماعی، دولت روحانی میتواند در همین فرصت اندک، کاری بکند، ولی در غیاب آن (اجماع) هرگز.
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این سوال که به نظر وی در حال حاضر مهمترین انتظار و مطالبه مردم در عرصه سیاست خارجی چیست و چه انتظاری از دولتمردان در دستگاه دیپلماسی کشور دارند؟ گفت: در کشور ما معمولا همه سیاسیون نظرات خود را به عنوان نظرات عامه مردم مطرح میکنند و مشکل میتوان در غیاب نظرسنجیهای معتبر یا روشهای دیگری که از خلال آنها نظرات مردم قابل دریافت است، افکار عمومی را حدس زد. اما در یک مورد میتوان با اطمینان سخن گفت و آن اینکه مردم خواستار رفع بحران بیکاری و بیکاری پنهان و کارهای غیر مولد و فراهم شدن امکان سرمایه گذاریهای مولد و بطور کلی رفع بحران معیشتی هستند.
حرکت در چنین جهتی طبعا مستلزم تحقق چند شرط است که یکی از آنها شکل گیری نوعی از سیاست خارجی سازگار با رشد و توسعه اقتصادی است. یک چنین سیاست خارجی اگر شکل نگیرد، متاسفانه بحرانهایی که عرض کردم، بعید است رفع شدنی باشند.