بازی یادبودی که دو روز پیش برای زندهنگهداشتن یاد و خاطره مهرداد میناوند و علی انصاریان بین منتخب سرخابی با تیم ۱۹۹۸ ایران برگزار شد، علاوه بر صحنههای قشنگی که در ذهن مخاطبان به جا گذاشت، آبستن چند حادثه ریز و درشت هم بود. در این بازی که به لطف بزرگان فوتبال ایران صورت گرفت، کدورتهای قدیمی کنار گذاشته شد و سه چهره شناختهشده که پیش از این تا حدودی از کنار هم قرارگرفتن سر باز میزدند، در قابهای مختلف با هم دیده شدند.
مهمترین آنها دست دوستی و خسته نباشید علی کریمی و علی دایی بود که بهسوی یکدیگر دراز شد. دیگری هم کنارگذاشتهشدن اختلاف قدیمی بین علی دایی و علی پروین بود که صحنههای مهمی را در دلش جا داد. اگرچه این کدورتها در این بازی از بین رفت، ولی به نظر میرسد کدورتی که علی دایی از صداوسیما به دل گرفته، به این سادگیها برطرف نشود. ماجرا از این قرار است که دوربین صداوسیما برای پوشش این بازی راهی محل ورود چهرههای فوتبالی شده بود و در این بین تلاش کرد با چند اسطوره فوتبال ایران هم صحبت کند. در این میان نوبت به علی پروین رسید تا گفتوگوی کوتاهی با صداوسیما داشته باشد و در همین لحظه علی دایی هم از کنار دوربین رد شد. علی پروین با صدازدن علی دایی از او خواست اول دایی مصاحبه کند، ولی پاسخ کوتاه علی دایی بازتاب زیادی در فضای رسانهای داشت: «صداوسیما را دوست ندارم».
جمله علی دایی کاملا واضح و شفاف بود و جایی برای تردید باقی نگذاشت که او هم مثل چندین چهره سرشناس دیگر، دل خوشی از صداوسیما ندارد و ترجیح میدهد صداوسیما را از مدار زندگیاش خارج کند.
ناراحتی علی دایی از صداوسیما مربوط به این روزها نیست و تقریبا چهار سالی میشود که رابطهاش را با دوربینهای صداوسیما قطع کرده است، بهطور مشخص از اسفند ۱۳۹۶ به این طرف. آن روزها علی دایی سرمربی سایپا بود که برای بازی با سپیدرود راهی رشت شد و بعد یکی از چهرههای هنری ادعا کرد با دایی در هتل درگیر شده و علی دایی او را کتک زده است! اتفاقی که باعث شد برنامه ۲۰:۳۰ بهانهای به دست بیاورد و علی دایی را به طور مفصل نقد کند.
دایی، اما با تکذیب ادعاهای فرد مورد نظر به صداوسیما تاخت و گفت: «چند وقت پیش زمانی که برای بازی به رشت رفته بودیم، شخصی که هنرپیشه بود، ادعا کرد که من او را کتک زدهام. ۲۰:۳۰ هم فورا این خبر را پخش کرد. چطور ممکن است که دادگاه محکوم و فقط آن فرد را جریمه مالی کند. بدون اینکه اصلا با من صحبت شود و کسی نظر من را بخواهد یا مثلا در مدت دو سالی که سایپا بودم، مدام میگفتند که دایی قرارداد یکمیلیاردو ۲۰۰ میلیونتومانی دارد؛ ولی نمیگفتند که من یک پیشنهاد کاری هفتمیلیاردی را رد کردم. اساسا مسائلی را عنوان کردند که غیرحرفهای بود؛ ولی خدا را شکر کار من را راحت کردند؛ چراکه دیگر با صداوسیما مصاحبه نمیکنم؛ چون دو، سه بار چنین اتفاقاتی افتاده. خیلی وقت است با کسانی که بخواهند راجع به من اشتباه صحبت کنند، کاری ندارم. شما میتوانید نقدم کنید؛ ولی باید آن را درست، مؤدبانه، در چارچوب و بدون غرضورزی انجام دهید، چراکه در غیراینصورت موضع شما برایم کاملا مشخص است».
دایی در ادامه کنایهای تندوتیزتر هم زد و تکلیفش را با دوربینهای سیما و مسئولان این نهاد روشن کرد: «صداوسیمای ما پسوندی به نام جمهوری اسلامی ایران دارد، پس باید به این واژه اسلامی احترام بگذاریم. اگر اسلام در جایی چنین چیزی گفته است که با آبروی افراد بازی شود، من سر تعظیم فرود میآورم». آن اتفاق شروع جبههگیری عجیب عدهای در صداوسیما علیه دایی بود، ولی پایانش نبود. همین برنامه ۲۰:۳۰ بعدها که علی دایی به طور غیرفوتبالی از تیم سایپا کنار گذاشته شد، برنامهای سفارشی علیه دایی ساخت که صدای بسیاری در همان تلویزیون را هم درآورد. بااینحال به نظر میرسید جریان بهراهافتاده علیه دایی ریشهایتر از چیزی است که با نامه و محکومیت برنامه یادشده از بین برود.
سرایتکردن انتقادهای بیاساس از علی دایی و مقابله با او بعد از ۲۰:۳۰ به برنامههای شبکه سوم سیما هم کشیده شد و مجری یکی از برنامههای صبحگاهی شبکه سوم تعداد گلهای زده علی دایی در تیم ملی را مسخره کرد و آن را بیارزش جلوه داد!
دایی بعدها در گفتگو با ایسنا این قبیل برنامهها در صداوسیما را غرضورزانه توصیف کرد و گفت که مشکلی که این آدمها با شخص دایی دارند محبوبیتی است که او بین مردم دارد. «ما میخواهیم مفسدان را پیدا کنیم، اما وقتی مفسدان خودشان علنی صحبت میکنند، باید از همینجا شروع کنیم و به دنبال مسائل دیگر نرویم. از همین صداوسیما باید شروع شود و مطمئنا به سرنخهای خوبی میرسیم. اینگونه کارها نشاندهنده عقدههای درونی افراد است، چون در این چند سال هر کاری کردند نتوانستند برای من مشکل ایجاد کنند و کاری علیه من بکنند که من محبوبیتم را بین مردم از دست بدهم. صداوسیما از این نارحت است که علی دایی در بین مردم محبوب است».
صداوسیما اندکی بعد با تغییر رویه تلاش کرد رابطه علی دایی با دوربینهایش را بهبود ببخشد؛ از تهیهکنندههای مختلف تا مجریان صداوسیما در یک بازه زمانی مشخص به تعریف و تمجید از علی دایی رو آوردند و تلاش کردند او را دوباره مقابل دوربینهای سیما بکشانند، ولی تلاش آنها هرگز به نتیجه ننشست. نمونه این اتفاق را باید در تلاشهای رضا رشیدپور جست که با علی دایی حتی در پس پرده صحبت کرد، ولی راه به جایی نبرد. رضا رشیدپور بعدها در گفتوگویش با خبر ورزشی، از تلاشش برای آشتیدادن دایی با سیما حرف زد و گفت: «به طور قطعی همه عوامل صداوسیما دایی را دوست دارند و باید بستر این آشتی فراهم شود. شب عید با علی دایی حرف زدم و متوجه شدم که از تلویزیون دلخوریهایی دارد و دوست نداشت که به تلویزیون بیاید».
دلخوریهای علی دایی از صداوسیما ادامهدار است، ولی شهریار فوتبال ایران این روزها دیگر وقت زیادی برای بیان این دلخوریاش صرف نمیکند و به گفتن یک جمله ساده قناعت میکند: صداوسیما را دوست ندارم.