اسامی شخصیتهای حقیقی نهاد اجماعساز معرفی شدند که در میان آنها چهرههای برجسته جبهه اصلاحات به چشم میخورد، اما در این میان غایبهای مهمی نیز وجود دارند که شاید بتوان از نامهایی مانند محمدرضا عارف، محسن هاشمیرفسنجانی و مسعود پزشکیان یاد کرد.
به گزارش شرق؛ خاصه غیاب محمدرضا عارف که تا چندیپیش رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بود این پرسش را به وجود آورد که علت غیبت چیست؟ آیا اختلافنظرها باعث نبود نام چنین افرادی در نهاد اجماعساز شده است یا موضوع دیگری؟
کمیجانی: عارف، پزشکیان و هاشمی، چون در مظان نامزدیاند در لیست گنجانده نشدند
فرج کمیجانی، رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات روز گذشته در پاسخ به اینکه چرا عارف، پزشکیان و هاشمی در نهاد اجماعساز حضور ندارند، به خبرگزاری «ایرنا» گفت: «برای اینکه شائبهای در فعالیت این نهاد ایجاد نشود آنها را در لیست قرار ندادیم».
او همچنین در پاسخ به اینکه حضور ۱۵ شخصیت حقیقی در سازوکار جدید اجماعی اصلاحطلبان وزن برخی احزاب، چون اتحاد ملت ایران اسلامی، کارگزاران سازندگی ایران و حزب اعتماد ملی را در مقایسه با احزاب کوچک سنگینتر میکند، گفت: «در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات قبول کردیم که با رأی یکسان و بدون وزنکشی فعالیت کنیم. برای انتخاب این افراد هیچ نگاهی به جایگاه حزبی آنها نکردیم؛ به عنوان مثال بهزاد نبوی در هیچ تشکل اصلاحطلب عضو نیست.
بهزاد نبوی، سیدحسین مرعشی و محسن امینزاده به نمایندگی از سیدمحمد خاتمی در جلسات شورا شرکت میکردند و ما آنها را بدون اینکه بدانیم عضو کدام تشکل هستند بهعنوان نماینده رئیس دولت اصلاحات پذیرفتیم».
کمیجانی در پاسخ به پرسشی درباره تأیید شخصیتهای حقیقی از سوی رئیس دولت اصلاحات، اظهار کرد: «او دخالتی در روند انتخاب ۱۵ شخصیت حقیقی نداشت و فقط گزینههای ما را تأیید کرد. رئیس دولت اصلاحات در جایگاهی قرار دارد که نمیخواهد فردی را حذف یا اضافه کند. به توصیه او گروه ۹نفره تعامل کار انتخاب شخصیتهای حقوقی را برعهده گرفت».
کمیجانی درباره غیبت عارف در این سازوکار اجماعی و احتمال نامزدی او در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ریاستجمهوری گفت: «محمدرضا عارف، مسعود پزشکیان و محسن هاشمی به دلیل اینکه در مظان نامزدی هستند در لیست گنجانده نشدند. برای اینکه نهادی که میخواهد درمورد نامزد اصلاحطلب ریاستجمهوری اظهارنظر کند شائبهای نداشته باشد، هیچکدام از افرادی را که بهعنوان گزینه مطرح بودند، نیاوردیم».
رئیس دورهای شورای هماهنگی اصلاحات افزود: «عبدالله نوری، عبدالواحد موسویلاری و مصطفی معین قول یاری دادهاند. آنها بنابر شرایط خاص خودشان دوست نداشتند عضو رسمی این سازوکار باشند تا هفتهای دو تا سه جلسه وقت بگذارند. امیدوار هستیم که این نهاد جدیدالتأسیس که بهزودی اسم خوبی هم روی آن میگذاریم، بتواند کل جریان اصلاحات را نمایندگی کند».
آیتی: نهاد اجماعساز باعث ایجاد انشعاب و گلایهمندی میشود
البته این صرفا سخنان کمیجانی بهعنوان رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و به نظر میرسد هنوز برخی انتقادها که در گذشته به شورای عالی سیاستگذاری وارد بود، برای برخی اصلاحطلبان حل نشده است.
برای مثال روز گذشته مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاحطلب سخنانی را به نقل از هادی خامنهای بیان کرد که نشاندهنده وجود اختلافاتی درباره سازوکار اجماعی کنونی است. او در گفتگو با سایت «مثلثآنلاین» گفت: «وقتی یک عده خاص در شورای عالی سیاستگذاری حضور داشتند و عده بسیاری حضور نداشتند، شورای عالی به محمل پارتیبازی باندبازی تبدیل شد و شخصیتهایی که از حضور در شورای عالی باز مانده بودند هم از بخشی از اصلاحطلبان انشعاب کردند.
مطمئن باشید همین مشکلات در نهاد اجماعساز جدید هم رخ میدهد. این نهاد یک آش شلهقلمکار است که باعث تشدید شکافها، انشعابها و گلایهمندیها میشود. آقای هادی خامنهای هم بهشدت با نهاد اجماعساز مخالف است».
ابطحی: روند پیشروی نهاد اجماعساز مبهم است
محمدعلی ابطحی هم درباره نهاد اجماعساز به «خبرآنلاین» گفته است: «من درباره شورای اصلاحطلبان و تشکیلات مختلفی که مرتبط با اصلاحطلبی است، اطلاع دقیقی ندارم، اما به نظر میرسد یک مسیری، پیشروی اصلاحطلبان قرار گرفته است.
بنده تصور میکنم در این طیف وسیع اصلاحطلبی، دو تفکر حاکم است؛ یک تفکر این است که نسبت به هر کسی که حداقل تمایلات اصلاحطلبی را داشته باشد و بتواند از کانال شورای نگهبان رد شود، اقبال صورت گیرد و آن فرد مورد حمایت واقع شود هرچند رنگوبوی اصلاحطلبی نداشته باشد تا در نتیجه اصلاحطلبان بدین وسیله بتوانند در قدرت نقشی داشته باشند.
بخش دیگری که عمده جریانات اصلاحطلب را تشکیل میدهند، بر این باورند که باید حداقلهای کف اصلاحطلبی در کاندیدای موردنظر وجود داشته باشد بدینگونه که به دلیل دارابودن آن کف اصلاحطلبی، ما از آن کاندیدا حمایت و آن را معرفی کنیم. نوع برخورد و بیتفاوتی دولت نسبت به اصلاحطلبان بهویژه در دور دوم ریاستجمهوری، این تفکر را در میان اصلاحطلبان، تقویت کرد که کاندیدای اصلاحطلبان، چه مورد پذیرش قرار بگیرد و چه مورد پذیرش قرار نگیرد آنها به کف اصلاحات پایبند باشند و کسانی که خارج از جریان اصلاحطلبی هستند را در درون این جریان قرار ندهند».
او مشکل اصلی پیشروی اصلاحطلبان را اینگونه تشریح کرد: «در واقع مشکل اصلی این است که طی ۱۰ سال گذشته و پس از انتخابات ۸۸، موانع و فشارهای زیادی وجود داشته تا این جریان حذف شود؛ این فشارها همچنان وجود دارد. از اینرو بنده پیشبینی نمیکنم این فشارها تا زمان انتخابات برداشته شود. به بیانی دیگر تصور اینکه جریان اصلاحطلب در انتخابات آینده، امکان حضور قدرتمند با یک چهره متفاوت داشته باشد یا اینکه با داشتن یکسری اختیارات جدید بتواند در صحنه حاضر شود را بسیار بعید میدانم.
درواقع به همین دلیل است که جامعه هم نسبت به حضور در انتخابات، کمرغبت به نظر میرسد... وقتی جامعه نسبت به حضور در انتخابات و مشارکت، کمرغبت باشد بدین معناست که امیدی هم به تغییر ندارد. مردم در انتخاباتهای گذشته هم که خواست خود را از طرق مختلف میتوانستند اعمال کنند، به نوعی ناامید شدند؛ چراکه نهتنها آن خواستها مورد قبول و پذیرش قرار نگرفت بلکه بیشتر با آن مخالفت و درگیری ایجاد شد؛ بنابراین به نظر میرسد یک رأی حداقلی در انتخابات آینده برای بسیاری مفید است از اینرو اینها فضا را تاحدودی متفاوت و کار را بسیار سخت میکند. شاید این مجموعه نهاد اجماعساز اصلاحطلبان هم گرفتار همین اتفاقات هستند تا ببینند این اتفاقات به چه سمتی حرکت خواهد کرد».
ابطحی در پایان درباره آینده نهاد اجماعساز گفت: «اینکه همواره سخن از نهاد اصلاحطلبان و اجماعساز مطرح میشود به دلیل ابهاماتی است که در سخنانم به آن اشاره کردم مبنی بر اینکه وضعیت اصلاحطلبان مشخص و روشن نیست و معلوم نیست در آینده چه رخ خواهد داد؟ آیا فضا باز میشود؟ آیا مردم در انتخابات شرکت میکنند یا خیر؟ به بیانی دیگر، اگر مردم حضور پیدا نکنند، اصلاحطلبان نمیتوانند فعال شوند؛ بنابراین ابهاماتی همچنان وجود دارد؛ در نتیجه این نهاد اجماعساز آنچنان مهم نیست».