فرارو- عباس صفاری شاعر برجسته در پی ابتلا به کرونا و در سن ۶۹سالگی در کالیفرنیا درگذشت.
شایسته صفاری، خواهر این شاعر، نویسنده و مترجم با اعلام این خبر به ایسنا گفت: "او در حدود ساعت ۶ صبح امروز (هفتم بهمنماه) به وقت ایران و ساعت ۴:۴۱ PM به وقت کالیفرنیا در بیمارستانی در نزدیکی محل زندگیاش در کالیفرنیا از دنیا رفت."
او در خصوص علت درگذشت عباس صفاری بیان کرد: «او پیش از این بیماری ریوی داشت اما مدتی پیش به کرونا مبتلا شد، البته گفتند که خوب شده و او در خانه بود. اما ریههایش هنوز درگیر بود و آسیب دیده بود و چون از پیش هم بیماری ریوی داشت، مجددا حالش وخیم شد.»
به گفته شایسته صفاری، درخصوص چگونگی خاکسپاری این شاعر هنوز تصمیمی گرفته نشده است.
عباس صفاری چندی پیش از ابتلای خود، خانواده و حتی نوه سهسالهاش به ویروس کرونا خبر داده بود و گفته بود که چند هفتهای با این بیماری درگیر بوده و رو به بهبود رفته است.
از آثار او میتوان به «دوربین قدیمی و اشعار دیگر»، «عاشقانههای مصر باستان»(ترجمه)، «کلاغنامه»، «کوچه فانوسها»(ترجمه)، «خنده در برف»، «مثل جوهر در آب»، «قدم زدن در بابل»(مجموعهای از خاطرات و تکنگاریها)، «ملاقات در سندیکای مومیاگران»، «عروس چوپانها»(داستان منظوم از ازدواج اینانا با دموزی - ترجمه)، «مثل خواب دم صبح»، «پشیمانم کن» و ... اشاره کرد.
عباس صفاری، شاعر، نویسنده و مترجم متولد سال ۱۳۳۰ در یزد است.
او در تهران تهران بزرگ شد و پرورش یافت. خدمت سپاهی را به درخواست خود در بلوچستان گذراند. پس از خدمت سپاهی به استخدام بهداری اداره راه درآمد و باز هم به درخواست خود دو سال دیگر را در مناطق دور افتادهای مانند دشت مغان و بندر جاسک به کار پرداخت.
وقتی حس کرد به اندازه کافی خاک آن جادهها و روستاهای پرت افتاده را خوردهاست از کار بهداری استعفا داده، در تابستان ۱۳۷۶ به قصد ادامه تحصیل به غرب رفت و قریب سی سال و تا زمان مرگ مقیم شهر لانگ بیچ در کالیفرنیا بود.
رشته تحصیلی او هنرهای تجسمی بود که پیش از گرفتن مدرک آن ترک تحصیل کرده و به کار آزاد روی آورد کارنامه ادبی-هنری او با شعر و ترانه آغاز میشود، سر از طراحی و نقاشی درآورد و دیگر باره به شعر برگشت.
اولین مجموعه شعر او با عنوان «در ملتقای دست و سیب» در سال ۱۹۹۲ در کالیفرنیا چاپ شد که جایزه ادبی باران را برای بهترین مجموعه شعر چاپ خارج از کشور در آن سال به خود اختصاص داد.
در ایران آن روزگار اما هنوز نام و نشانی از او و شعرش در مطبوعات نبود و احیاناً اگر نامی از او برده میشد، در رابطه با ترانههایی بود که در نوجوانی برای فرهاد مهراد، گیتی پاشایی و دیگر خوانندگان پاپ نوشته بود.
سومین مجموعه شعرش را با عنوان " دوربین قدیمی و اشعار دیگر " در تهران منتشر کرد و همان سال جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) به آن تعلق گرفت.
پس از موفقیت دوربین قدیمی به توصیه مجید روشنگر همکاریاش را با انتشارات مروارید آغاز کرد که حاصل آن پنج مجموعه شعر و سه کتاب ترجمه شعر سرایندگان کهن مشرق زمین بود. دفتر " کبریت خیس " یکی از همین دفاتر است. صفاری از شاعران تأثیرگذار بعد از انقلاب است که به رغم دوری از ایران سهم به سزائی در تثبیت زبان ساده و محاورهای در شعر سالهای اخیر داشت.
شعرهای عباس صفاری تا کنون به چندین زبان مختلف از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیائی، عربی و کردی ترجمه شدهاست. مجله فرانسوی زبان (تهران ریویو) در یکی از شمارههایش بخش ادبیات خود را به معرفی و ترجمه اشعار او اختصاص دادهاست. شعر بلندی نیز به نام هبوط یا (حکایت ما) دارد که ترجمه انگلیسی اش چندین سال در کتاب درسی رشته ادبیات دانشگاه در آمریکا بودهاست.
صفاری در کنار کار شعر و ترجمه، به ساختن چوب نگاره و چاپ دستی آن با پرسهای ساخت دست میپرداخت.
عباس صفاری قبل از انقلاب، فرصتی را به ترانهسرایی پرداخت. او چندین ترانه را به خوانندگان پاپ سپرد که مشهورترین آنها ترانه اسیر شب بود که با صدای فرهاد مهراد و آهنگ سازی محمد اوشال منتشر شدهاست.