فرارو- محمود احمدینژاد روز هفدهم دی ماه بار دیگر با نامهنگاریهایش در صدر اخبار قرار گرفت؛ او دو نامه یکی به حسن روحانی رئیس جمهور و یکی به سران کشورهای منطقه نوشت و نسبت به وقوع «یک جنگ قریب الوقوع» در منطقه هشدار داد.
به گزارش فرارو، احمدینژاد که مدتی است برخی فعالان و کارشناسان سیاسی از پایان حیات سیاسی او سخن میگویند، در آستانه انتخابات باز هم دست به قلم شد. او این بار حسن روحانی را مخاطب نامه خود قرار داد و درباره وقوع جنگ در منطقه هشدار داد و از مسئولان کشور خواست تا به طور «عاجل» از وقوع جنگ جلوگیری کنند. وی همچنین در این نامه نوشت روشن است هر نوع جنگ «صرفا به ضرر منافع ملتها و کشورهای منطقه است.»
محمود احمدینژاد همچنین با ارسال نامهای دیگر خطاب به سران کشورهای ترکیه، عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و نخستوزیران عراق و پاکستان، توجه آنان را به ضرورت اتّخاذ تدابیر لازم و فوری برای پیشگیری از وقوع یک جنگ تازه در منطقه حساس خاورمیانه و خلیج فارس جلب کرد.
این در حالی است که طی روزهای گذشته و در آستانه نخستین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، مقامات ایران و آمریکا یکدیگر را به اقدامات تحریک کننده متهم کردند و نسبت به پیامدهای هر گونه تعرض یا آتشافروزی هشدار دادند.
هدف و فایده این نامهنگاریها آن هم از سوی مقامی غیرمسئول در کشور چیست؟
حسن لاسجردی کارشناس مسایل سیاسی در این باره به فرارو گفت: «به نظر میرسد باتوجه به شناختی که از آقای احمدینژاد و مشی او داریم بیش از آنکه دنبال فایده، منافع و علت این نامهنگاریها بگردیم باید این اقدام را بیشتر با هدف اشتهار، در صحنه بودن برای دیده شدن و دور نشدن از افکار عمومی بدانیم. همچنان که ایشان در دوران مسئولیت خود از این کارها انجام میدادند و با مناسبات و بررسی دقیق هزینه و منفعت اقدام نمیکردند الان هم همینطور است. به ویژه حالا که انتخابات در پیش است ایشان برای اینکه دیده شود و در افکار عمومی و سوار بر امواج باشد دست به چنین کاری زده است. این موضوع مهمتر از چیزهای دیگر است.»
وی افزود: «از سویی هم آقای احمدینژاد بهعنوان کسی که در عرصه سیاست و تصمیمگیری کشور بوده حتماً خبرهایی شنیده و علاقهمند است که کشور را از حوادث در امان نگه دارد. درعینحال، یک فعال سیاسی است و در صدد جلب افکار عمومی است؛ بنابراین از جایگاه یک دولتمرد، تلاش میکند به حوادث کشور بپردازد. او همچنین با تذکر و گوشزد کردن نکات مهم یک اتفاق یا شرایط فعلی که شرایط تهدید و انتظار هست میخواهد به نوعی در افکار عمومی بماند و از خودش یک نام نیک به جای بگذارد.»
او درباره اینکه چقدر این نامهها به حساسیت شرایط فعلی برمیگردد بیان کرد: "اخبار متنوع و متعددی درباره شرایط سخت منطقه میشنویم از حالت اضطراری، حالت جنگ، احتمال آغاز یک تهاجم علیه یک نفر یا هر نوع اقدام نظامی. به نظر میرسد این نامهها در جریان بودن یا مطلع بودن فرد را میرساند. افراد تلاش میکنند که با شریک کردن دیگران در حادثه یا نام بردن از احتمالات و سناریوسازیها، جایگاه خودشان را ارتقا بدهند. اما خود این موضوع یعنی تهدید کردن یا پرهیز از جنگ و درگیری در برخی از مواقع، خود به نگرانیها دامن میزند."
لاسجردی افزود: «در شرایط فعلی هم این موضوعی نبود که افراد مطلع یا افرادی که به هر صورت قبلاً مسئولیتی داشتهاند بخواهند آن را عمومی و علنی بکنند. اگر واقعاً ایشان یا افراد دیگر اطلاعاتی دارند بهتر است از دامن زدن به هر نوع هیجان در جامعه پرهیز کنند و این موضوع را در قالب یک گفتگو یا نامه به مقامات منتقل کنند و موضوع را غیرعلنی مطرح کنند تا از هر نوع هیجان، موج منفی یا هر تاثیر بد جلوگیری بشود.»
این کارشناس با بیان اینکه رفتار آقای احمدینژاد اینطور هست که بخواهد اطلاعات خود را از طریق این نامهها به رخ بکشد ادامه داد: "البته اگر این را بپذیریم در حقیقت افراد دارای صلاحیت و مسئولیت در کشور را نفی کردیم. مثلاً سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی و افرادی که در جایگاههای مهمتر از ایشان هستند از این امور خبر ندارند؟ این خیلی بد یا دور از ذهن است. به هر صورت، اینکه یک نفر که مسئولیتی در کشور ندارد یا لااقل در جایگاهی نیست که اطلاعات و اخبار مؤثر یا مهم به ایشان برسد با با دادن اطلاعات بخواهد خود را مهم جلوه دهد یعنی میخواهد بر امواج سوار شود و نمیخواهد از افکار عمومی عقب بماند."
او همچنین با توجه به نامهنگاری احمدینژاد به سران منطقه اظهار کرد: «من با اصل این نامهنگاریها بهعنوان یک رفتار معمول، مخالفتی ندارم. میتوان در رجال سیاسی برخی کشورها، آدمهایی را پیدا کرد که حس میکنند با در میدان بودن، نامهنگاری، گوشزد کردن عوارض و اتفاقات مهم همچنان در صفحات تاریخ میمانند، اما آیا مخاطبان این نامهها برای این فرد اهمیت قائل هستند و به او میدان میدهند؛ اصلا به او وقعی مینهند؟ این نکاتی است که به مشی آدمها برمیگردد و اینکه آیا در رفتار سیاسی خود به این ملاحظات مهم حاشیهای، دقت میکنند یا نه. به هر حال، هر کسی در رفتار خودش ملاحظاتی دارد، اما آقای احمدینژاد برایش اصلاً مهم نیست که به این نامهها جواب داده نشود. مهم این است که ایشان به چیزی که فکر میکند عمل میکند.»