فرارو- فکر کردن در مورد هدف قسمت ساده کار است. مشخص کردن مشخصههای یک هدف، تهیه یک برنامه مدون و سپس دنبال کردن آن برنامه عملی و عبور از گذشته، موانع اجتناب ناپذیری که پیش خواهد آمد در کل داستان دیگری است. همانطور که میبینید، دلایل زیادی برای عدم دستیابی به اهداف زندگی وجود دارد.
به گزارش فرارو؛ رئیس جمهور سابق ایالات متحده، تدی روزولت یک جمله محبوب دارد که میگوید: «هیچ چیز در دنیا ارزش داشتن یا ارزش انجام آن را ندارد، مگر اینکه به معنی تلاش، درد و دشواری واقعی باشد.» بهراحتی میتوان پرهیز از درد و دشواری را به دلیل تحقق بخشیدن به بیشترین اهداف سرزنش کرد؛ اما باید چیزهای بیشتری از این موارد باشد. در اینجا دلایل ناکامی در رسیدن به اهداف ذکر شدهاند و چند نکته مفید برای کمک به شما در رسیدن به اهدافتان در این مطلب ارائه شده است.
۱. تغییر تمرکز از دریافت پاداش به تلاش
فکر کردن در مورد نتیجه نهایی و رسیدن به پیروزی در راستای یک هدف هیجانانگیز است. «مرد، من نمیتوانم صبر کنم تا آن عنوان شغلی جدید را به دست بیاورم.» یا «من میخواهم این تابستان در ساحل بسیار زیبایی تعطیلات را بگذرانم.» همه اینها میتوانند محرکهایی عالی در آغاز یک کار پر از انرژی و پر انگیزه باشند؛ زیرا تمرکز اصلی روی نتیجه نهایی است.
با وجود این قبل از اینکه اهداف خود را دنبال کنیم، افکارمان روی پاداش نهایی متمرکز میشود تا روی آغاز کار و بعد هم بیشتر روی تلاش (یعنی کار سخت) که برای دریافت آن پاداش لازم است، تمرکز میکنیم. نکته اصلی این است که تمرکز خود را به دفعاتی که برای گذر از سختی نیاز دارید، به سمت پاداش نهایی هدایت کنید.
۲. اهداف تعریف نشده یا غیرواقعی
شاید میخواهید یک رمان پرفروش بنویسید یا ستاره بعدی یوتیوب شوید. خوب این عالی است و هیچ مشکلی ندارد؛ اما چگونه میخواهید هر یک از اینها را محقق کنید؟ بدون تعریف مشخصی از اهداف آنها فقط خیالی هیجانانگیز هستند. اگر هرگز کتابی نخواندهاید یا چیزی بیشتر از توئیت ننوشتهاید، نوشتن یک رمان پر فروش در عمل یک هدف غیر واقعی است. به همین ترتیب صرفاً بیان اینکه میخواهید ستاره یوتیوب باشید، بدون قرار دادن برخی مشخصات بسیار مبهم است.
با تعیین اهداف کوچکتر در این راه مانند «عضو شدن در یک گروه نویسندگان» یا «ساختن یک ویدیوی جدید در هفته» برای اهداف اصلی تعریفی ارائه بدهید. این کار به شما کمک میکند وقتی برای رسیدن به آن اهداف بیشتر تلاش میکنید، کمی تمرکز کنید.
۳. اهداف زیادی دارید
داشتن همزمان چند هدف چیز بدی نیست. با این حال داشتن اهداف بسیار زیاد که هرگز هیچکدام از آنها برایتان اولویت ندارد، نتایج ضعیفی را خواهد داشت. اگر احساس میکنید هرگز به طور کامل یک کار را انجام ندادهاید یا به نظر نمیرسد تشخیص بدهید کدام یک از اهداف در اولویت هستند، این یک فرصت عالی است که به یکباره اهداف زیادی را تعیین کرده باشید. بسیاری از ما دوست داریم فکر کنیم که استاد چند وظیفهای هستیم؛ اما علم چیز دیگری میگوید. مراقب باشید خود را بیش از حد درگیر چند کار نکنید و اولویتبندی را یاد بگیرید. در این صورت سریعتر به اهداف خود خواهید رسید.
۴. برنامهریزی ضعیف همه تلاشها را از بین میبرد
تقریباً هر هدفی حداقل به برخی برنامهریزیها نیاز دارد و البته اهداف دیگر نیز به برنامهریزی گستردهای احتیاج دارند. اگر از انجام مراحل چگونگی رسیدن از نقطه A به نقطه B غافل شوید، به احتمال زیاد هرگز به نقطه B نخواهید رسید.
شاید بخواهید در سال آینده تعداد مشتریان خود را ۳۰ درصد افزایش بدهید. آیا برای تحقق این امر نیاز به استخدام پرسنل بیشتری دارید؟ چه راهکارهای جدیدی را میتوان اجرا کرد؟ آیا تلاشهای قدیمی بازاریابی نیاز به بازنگری یا کنار گذاشتن دارد؟ پرسش / پاسخ به این نوع سوالات در ابتدا و در طول مسیر بسیار مهم است.
۵. از دست دادن چشم انداز اصلی "چرا"
برای مثال تصور کنید که باید خانواده خود را ترک کنید و برای کار به شهر جدیدی بروید. اگر فرزندان نوجوان داشته باشید، حتما آنها اعتراض خواهند کرد. وقتی پرسش اجتنابناپذیر "چرا؟ " مطرح میشود، ممکن است آسان باشد که بگوییم آنها مجبور به نقل مکان هستند؛ زیرا مادر یا پدر شغل جدیدی دارند و به دلیل کاری آنها را رها میکنند. این یک دلیل است؛ اما پاسخ پرسش چرا نیست.
شاید این جابجایی مکانی به معنای درآمد بیشتر برای زندگی راحتتر یا زندگی در یک محیط امن باشد. از دست دادن تمرکز برای پیدا کردن دلیل کار در هنگام رسیدن به هدف آسان است و این میتواند مانع پیشرفت شود. اطمینان حاصل کنید که بهطور دورهای در وهله اول بررسی کردهاید که چرا این هدف را برای زندگی خود دارید.
۶. بهانه، بهانهها و بهانههای بیشتر
همه انسانها ممکن است گاه بهانه بیاورند. بهانهگیری در مورد اینکه چرا هدفی ارزش پیگیری ندارد یا عملی نمیشود، معمولا آسانتر از پیشروی به سمت جلوست. اگرچه برخی از بهانهها ممکن است بسیار معتبر باشند، برخی دیگر فقط بهانه تراشی هستند. بهانهها هنگام کنار گذاشتن یک هدف راحت هستند؛ اما آنها نیز به نوعی مانعاند. بهانهها در صورت کنترل نکردن میتوانند هر هدفی را که مشخص میکنید، از بین ببرند. اگر خود را در معرض خطر قرار بدهید، ترمز روی هدف خواهد بود. خوب نگاه کنید و از خود سوال کنید که آیا دلیل آن معتبر است یا فقط یک بهانه واهی است.
۷. ترس از شکست
نرسیدن به هدف به دلیل ترس از شکست بسیار ناامید کننده است که میتواند شما را به طور جدی در زندگی عقب نگه دارد. هیچکس نمیخواهد شکست بخورد و ترس از شکست بیشتر ناشی از نیاز به کمالگرایی است. اجتناب از ریسک کردن راهی برای گذر از زندگی نیست. نکته خوب این است که با در نظر گرفتن این حقیقت که چرا ممکن است ترس از شکست خوردن داشته باشید، یاد بگیرید که بر آن غلبه کنید و از اجازه دادن به آن برای تخریب اهداف خود جلوگیری کنید.
۸. پیشبینی نکردن موانع
حدس بزنید چه شده است؟ آن هدف خارق العاده و درخشان با داشتن برنامهای بسیار خوب با شکست مواجه شده است. مشکلات به وجود میآیند و موانعی سر راه شما قرار میگیرند. این فقط نحوه انجام کار است. اگر نتوانید خیلی زود برای مواجهه با برخی از این مشکلات برنامهریزی کنید، ممکن است به طور کلی مانع از رسیدن شما به اهدافتان شود.
در مواردی که احساس میکنید تمرکز خود را از دست دادهاید یا با مشکل روبرو شدهاید، راهکارها و مشوقهایی را برای خود ایجاد کنید. داشتن یک طرح جامع همیشه چیز خوبی است؛ اما یک طرح کاملاً خوب و تصور نقطه B نیز ایده بدی نیست.
۹. مهلت تعیین شدهای وجود ندارد
اگر تلاش شما برای یادگیری یک مهارت جدید و یا تبدیل شدن به یک سرمایهدار در زمینه صنعت باشد، باید برای خود مهلت تعیین کنید و آن را بنویسید! اگر آنها را بنویسید، ۴۲ درصد بیشتر ممکن است به اهداف خود برسید و اگر مهلتی برای آنها تعیین نکنید، آن اهداف اتفاق نمیافتند.
چرا تعیین مهلت برای رسیدن به یک هدف این اندازه مهم است؟ زیرا باعث میشود شما نسبت به زمان و نسبت به خودتان پاسخگو باشید. برای مثال میخواهید ۲۰ پوند وزن کم کنید. چه زمانی؟ اگر مهلتی را برای اول ژوئن تعیین کنید یا آن را رعایت خواهید کرد یا نه و یک ضربالاجل شما را تحت فشار قرار میدهد تا از جای خود بلند شوید و دست به کار شوید!
۱۰. اجازه بدهید دیگران به هدفهای شما شک کنند
هرچه هدف بزرگتر باشد، ممکن است افراد بیشتری شک داشته باشند که آیا میتوانید آن را محقق کنید. گوش دادن به نکات ناشناخته آسان است و اجازه میدهد تردید آنها اهداف شما را منحرف و حتی از مسیر خارج کند. به همین دلیل است که ما نمیتوانیم به اهداف خود برسیم. همیشه منتقدان و افرادی وجود دارند و بسیاری از این افکار منفیشان ریشه در حسادت دارد. اجازه ندهید که شک آنها بهترین نتیجه را از شما بگیرد و به جای آن از این امر به عنوان یک سوخت استفاده کنید تا روی هدف متمرکز شود و جلوی آن را بگیرد.
۱۱. به تعویق انداختن کارها، اهداف را به تأخیر میاندازد
آبراهام لینکلن میگوید: «شش ساعت به من فرصت بدهید تا یک درخت را خرد کنم و من چهار ساعت اول را صرف تیز کردن تبر می کنم.» از میان همه دلایلی که ما در رسیدن به اهداف خود باز میمانیم، هیچیک به اندازه تعویق کشنده نیستند. به راحتی میتوانید به خود بگویید که فردا را شروع میکنید یا به مانعی در برنامه خود میرسید و تصمیم میگیرید بعداً از پس آن برآیید. هرچند بعداً هرگز نمیآید و انگیزه از بین میرود.
طبق گزارش هاروارد بیزینس یکی از بهترین راههای غلبه بر تعلل ارتکاب عمومی است. بیشتر افراد میخواهند تنبل یا شکست خورده به نظر نرسند و گفتن اینکه میخواهیم کاری انجام بدهیم، تمرکز مغز بر پاداش را تقویت میکند.
کلام آخردستیابی به اهداف بهندرت آسان است و بیشتر میتواند مدتها طول بکشد و تلاش جسمی و روحی زیادی را به خود اختصاص بدهد. اکنون که برخی از دلایل نرسیدن مردم به اهداف خود را میدانید، میتوانید شانس خود را برای عبور از خط پایان به سوی پیروزی افزایش بدهید.
منبع: lifehack
2- تمرکز فقط و فقط در تعهد ساختگی دینی