کورش احمدی تحلیلگر دیپلماسی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: اخبار سفر نتانیاهو به عربستان را باید در پرتو آبشدن تدریجی یخ بین اسرائیل و عربستان در سالهای اخیر، عادیشدن رابطه امارات، بحرین و سودان با اسرائیل و موافقت ضمنی ریاض با آن و دورنمای نگرانکننده رویکارآمدن بایدن در آمریکا برای آن دو جدی گرفت.
اگرچه پیش از این تحول ممکن است نبود اعتراضی جدی در امارات، بحرین و سودان و در جهان عرب و اسلام (به استثنای ایران و متحدان ایران و فلسطین) عربستان را به ادامه حرکت در مسیر عادیسازی رابطه با اسرائیل تشویق کرده باشد؛ اما تاکنون عواملی مانند محافظهکاری سنتی آلسعود، نگرانی از واکنش معترضان داخلی و گروههای سنی در منطقه و شکاف نسلی که موجب تردید رهبران مسنتر سعودی است، موجب تأخیر در نهاییشدن روند شده است.
پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا ممکن است تمام محاسبات را به هم ریخته و روند را تسریع کرده باشد. بایدن در یکی، دو سال اخیر تعبیرات بسیار تند و حتی غیردیپلماتیکی علیه عربستان به کار برده است. او در مناظره دور مقدماتی انتخابات ریاستجمهوری در نوامبر ۲۰۱۹ گفت: «ما اسلحه بیشتری به سعودیها نخواهیم فروخت».
او گفت: «آنها را مجبور به پرداخت هزینه [برای نقض حقوق بشر]خواهیم کرد» و «آنها را به موجودات مطرودی (pariah) که هستند، تبدیل خواهیم کرد»؛ همچنین «به فروش اقلام نظامی به آنها که کودکان را [در یمن]میکشند، خاتمه خواهیم داد». بایدن پیشازآن نیز در یک سخنرانی در شورای روابط خارجی آمریکا در جولای ۲۰۱۹ در پاسخ به سؤالی راجع به سعودی گفته بود: «آمریکا دیگر هرگز برای خرید نفت و فروش سلاح اصولش را پشت در جا نخواهد گذاشت».
اگر حتی بخشی از این مواضع عملی شود، به این معنی خواهد بود که دولت بایدن حتی از دولت اوباما نیز در فاصلهگرفتن از عربستان جدیت بیشتری نشان خواهد داد. این موضعگیریها، صرفنظر از اینکه تا چه حد عملی شوند، گویای تفاوت عظیمی بین نگرش بایدن و ترامپ به خاورمیانه است و این آن چیزی است که عربستان و بهویژه شخص بنسلمان را دچار وحشت کرده است.
بنسلمان علاوه بر نگرانی راجع به روابط دو کشور، حتما با توجه به رقابتها در درون آلسعود، اکنون باید نگران موقعیت شخصی و حتی سر خود نیز باشد. در چنین شرایطی محتمل است که ریاض به فکر استفاده از کارت اسرائیل در واشنگتن و منطقه برای تعدیل سیاستهای بایدن افتاده و مابازای آن را تسریع در روند عادیسازی روابط با اسرائیل در نظر گرفته باشد.
اگرچه نتانیاهو خود نیز آن گوش شنوایی را که در کاخ سفید ترامپ داشت، در کاخ سفید بایدن نخواهد داشت؛ اما اهرمهای نفوذ اسرائیل در آمریکا همچنان در حدی خواهد بود که هم موقعیت خود را حفظ کند و هم به عربستان برای درامانماندن از چماق بایدن کمک کند.
اعلام علاقهمندی بایدن برای بازگشت به برجام (که البته راه درازی تا عملیشدن آن میتوان متصور شد) مزید بر علت است. اسرائیل و عربستان همواره در مخالفت با برجام همسو و همنظر بودهاند. آنها ظاهرا اکنون احساس میکنند که به کمک یکدیگر در منطقه و در واشنگتن برای اخلال در روند بازگشت آمریکا به برجام نیاز دارند. بعید نیست که بنسلمان اکنون در اندیشه ایجاد جبهه متحدی با حضور اسرائیل برای جبران بخشی از کاهش حمایت آمریکا باشد. ممکن است او در این اندیشه باشد که از اسرائیل برای پرکردن خلأ ناشی از عقبنشینی احتمالی دولت بایدن از کمک به عربستان برای حفظ مواضع قبلیاش در یمن و در برابر ایران بهره ببرد.
یک بار در دهه ۱۹۶۰ و در غیاب غربیها، ائتلافی موفق بین ایران و اسرائیل در حمایت از عربستان برای عقبراندن مداخله ناصریستها در یمن ایجاد شد. در چنین شرایطی، ممکن است ریاض تصور کند که گروههای تندرو در داخل و منطقه نیز که نگران گسترش نفوذ ایران هستند، درباره عادیسازی روابط با اسرائیل سخت نگیرند.
روشن است که در چنین صورتی لابی عبری و عربی در واشنگتن نیز در موقعیت بهتری برای واداشتن دولت بایدن به گرهزدن بازگشت آمریکا به برجام با مسائلی مانند برنامه موشکی و سیاست منطقهای ایران خواهد بود. این لابی نیرومند در چنین مسیری از متحدانی در سنای آمریکا که احتمالا کنترل آن به دست جمهوریخواهان خواهد افتاد و نیز بلوک قدرتی که ممکن است از طرف ترامپ یا به اسم او در سیاست آمریکا شکل بگیرد، بهره خواهد برد.
چنین شرایطی ایجاب میکند که مقامات تصمیمگیر در تهران طرحی نو دراندازند و با سیاست و اقداماتی که مقتضی شرایط جدید باشد، با چالش پیشرو مواجه شوند. بیشک کلیاتی که تاکنون بهعنوان سیاست ایران در منطقه مطرح میشده، پاسخگوی شرایط جدید نخواهد بود.
ایران در مقابل ترامپ در همه زمینه های نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین المالل و .. شکست خورد .
هزینه و آزار و اذیت شکست را مردم می دهند.
اما عزمی و قصدی برای برداشتن مشکلات مردم دیده نمی شود .