محمد ماکویی؛ در ستون پیامهای مردمی روزنامه اطلاعات، یک نفر پیشنهاد "در انتخابات سال ۱۴۰۰ کشور از شیوه الکترال استفاده شود" را مطرح ساخته بود.
از مشاهده این پیام بی نهایت تعجب کردم، زیرا در حالی که در خود کشور امریکا، شیوه الکترال، فوقالعاده بحث برانگیز شده و بسیاری از مردم و دولتمردان ایالات متحده استفاده از این شیوه را مغایر با روح دموکراسی خواهی میبینند، واقعا چگونه ممکن است افرادی در کشور ما پیدا شده و رایگیری به شیوه الکترال را نسخهای افاقه کردنی برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده ببینند؟!
کمی که به موضوع فکر کردم، تعجب خود را کاملا فروکش کرده دیده و "پر هم بیراه نمیگوید" را به دل راه دادم!
چنانچه بخواهیم در باره موضوع مطروحه انصاف به خرج دهیم باید بپذیریم که وقتی مردم میبینند و میشنوند که از میان نمایندگان محترم مجلس، فقط تعداد کمی غم مردم محروم و رنجدیده و مستضعف را داشته و واقعا در خیال اینکه کاری برایشان بکنند هستند و دیگران به شیوهای انجام وظیفه میکنند که به شدت بیم مفقود شدن یا ربوده گشتن آنها میرود، آیا نباید، دست کم، شماری از ایشان "کاش وزن شهرها و استانهای مختلف در انتخابات ریاست جمهوری یکسان نباشد!" بگویند؟
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که چرا رایگیری به شیوه الکترال امروزه مطرح میشود و مثلا در ۴ سال گذشته کسی به ارائه پیشنهاداتی در این مایهها اصلا فکر نمیکرد؟
دلیل این امر واضح است: انتخابات ریاست جمهوری امریکا هیچ وقت به اندازه امروز نقشی سرنوشتساز در حیات ما نداشته است و روی این حساب جدا از افرادی که انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده را به سرعت و شدت، از نزدیک، تعقیب نمودند، گروه فراوانی بر آن شدند که از شیوه انتخابات این سرزمین هم سر در بیاورند.
با این حساب، واقعا چرا نباید در مورد دیگر مسایل و مشکلاتی که نتوانسته ایم برای حل آنها راههای کاربردی پیدا کنیم، دست به دامان هزاران راه رفته دیگر سرزمینها شده و از نتایج بررسیها و پژوهشهای انجام گرفته، کلاهی هم نصیب مردمان دردمند و مشکل دار سرزمین عزیزمان سازیم؟
همه ما خوب میدانیم که امروزه "مهریه" یکی از مشکلات بزرگی است که مردان و زنان زیادی را در کشور ما گرفتار ساخته است. این روزها، مردان گرفتار شده در محبس، بسیاری از افراد، بیشتر ذکور، جامعه را ناراحت ساخته اند و بیم حذف مهریه خیلی از خانمها را نگران از دست دادن تنها پشتوانه کرده است.
روی این حساب، واقعا چه ایرادی دارد که رسانههای نوشتاری، از رسانههای دیداری و شنیداری هیچ انتظاری نمیرود!، آستین همت بالا زده و از شیوههای مرسوم ازدواج در سایر کشورها و سرزمینها و شرایط ضمن عقد متداول آنها، که موجب شده سیخ و کباب هر دو سالم باقی بمانند، چیزهایی بنویسند؟!
شاید در این صورت، چند متصدی و دولتمرد، که میهن دوستی لسانی را در روح و روان خود نیز مشاهده میکنند، نسبت به بررسی شیوههای رایج و مرسوم ازدواج در دیگر سرزمینها اقدام نموده و با بیان "آهان! همین را میخواهیم! " زنان و مردان بسیاری را خوشحال و منتظر اتفاقات خوبی که در راه خواهند بود، نمایند!
پ ن: در هواپیما وردست یک خارجی نشسته بودم که مهماندار، به همراه برخی اقلام خوراکی، برایمان "کیوی" آورد. از آنجا که هم از بچگی خوردن "کیوی" برایم سخت بود و هم همیشه بر عقیده "خارجیها همه کارها را بهتر از ما انجام میدهند!" استوار بودم، از تناول بلافاصله "کیوی" خودداری کرده و زیر چشمی نحوه خورده شدن کیوی توسط آقای همسایه را زیر نظر گرفتم.
مرد خارجی با یک کارد "کیوی" را به دو قسمت مساوی تقسیم کرده و با یک قاشق کوچک تا ته دل میوه را خالی کرد! بعد از آن، ضمن اینکه خوردن "کیوی" را بسیار راحت دیدم، دعا کردم که خدا از این گردشگرها و میهمانهای بیگانه بیشتر نصیبمان گرداند تا با نگاه کردن به راه حلهای آن ها، حلالمسائل بسیاری از مشکلات ریز را کاملا دم دست داشته باشیم!