فروغ رجاییفر یکی از دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا که برخلاف دیگر دانشجویان که از طیف خط امام و جناح چپ مذهبی بودند، بعدها به سمت راست گرایش پیدا کرد و خط فکری خود را از دیگر دانشجویان تسخیرکننده سفارت جدا کرد، به ایرنا گفته که هرگز تصور نمیشد این اقدام ۴۴۴ روز طول بکشد یا بیش از ۴۰ سال بعد همچنان مسئله اول فضای سیاسی ایران باشد. نقدی که سالهاست به تسخیرکنندگان سفارت وارد میشود، این است که چرا به جای سفارت آمریکا سراغ سفارت شوروی نرفتند؛ درحالیکه مثلا گفته میشود بخشی از جنبش دانشجویی ازجمله چهرههایی مانند احمدینژاد، موافق تسخیر سفارت شوروی بودند.
شرق در ادامه نوشت: رجاییفر گفته است: «لازمه هوشمندی و تصمیم درست، سنجیدن اولویتهاست. در ۲۵ سال آخر زمامداری شاه، این آمریکاییها بودند که برای حفظ منافع منطقهای و اقتصادی خود، موجب تضییع حقوق سیاسی و اجتماعی ما شده بودند. ما از انگلیس یا شوروی در طول تاریخ معاصر ضربه خورده بودیم. حتی اسکندر هم زمانی به ایران حمله کرده بود! ولی منطقی نیست که به ترتیب اجرای نقش، اول سراغ یونان برویم، چون زودتر از بقیه و دو هزار سال پیش به ایران حمله کرده بود! واضح است که از سال ۳۲ طرف ما آمریکا بوده و انتقال شاه به آمریکا موجب نگرانی و یادآور پروژه ساقطکردن دولت ملی مرحوم دکتر مصدق بود.
به نظر میرسد کسانی که میگویند چرا به سفارت شوروی یا انگلیس حمله نشد، یا نسبت به موضوع و شرایط زمانی آن آگاه نیستند یا اهداف دیگری دارند و به دنبال انحراف افکار عمومی از کانون خطر هستند».
او با اشاره به اینکه ظاهرا نماینده دانشگاه علم و صنعت چنین دیدگاهی را درباره حمله به سفارت شوروی مطرح کرده، ولی مورد پذیرش جمع اولیه قرار نگرفته، گفته بود: «البته این نظر در میان دانشجویان انقلابی هم طرفداری نداشت. به نظر میرسد این موضع که تا حدی هم به نهضت آزادی نزدیک بود، فارغ و غافل از تحلیل سیاسی نقش آمریکا در ایران و ناشی از یک نگاه صرفا فرهنگی بوده که شاید نسبت به نفوذ کمونیسم در میان دانشجویان و عامه مردم احساس خطر میکردند و میگفتند آمریکا مسیحی است و مردمش دیندار و خداباور هستند و باید با کمونیسم که مبتنی بر الحاد است، مقابله کرد.
درحالیکه نقد ما کاملا متوجه قدرت سیاسی و رفتار وابسته رژیم بود و نتیجه آن که اقدام ما باید علیه کشوری باشد که با تضییع حقوق و با غارت منابع مادی و معنوی ما، اراده خود را به ملت ایران تحمیل کرده است».
گروههای چپ چند ماه قبلتر از حمله دانشجویان مسلمان به سفارت آمریکا حمله کرده بودند که با مخالفت امام و مأموریت به ابراهیم یزدی، دانشجویان از سفارت تخلیه شدند.
رجاییفر در پاسخ به این سؤال که چرا در آن زمان با دانشجویان چپ که هم عقبه این کار را هم داشتند و هم انگیزه کافی، همراهی نکردند، گفته است: «در آن زمان، فضای سیاسی دانشگاهها از حالوهوای وحدت در دوره انقلاب عبور کرده بود و گروههای دانشجویی در حال هویتیابی و تعیین و تثبیت گرایشها بودند. اگر به طور کلی دو جریان چپ و اسلامی را فعال صحنه بدانیم، در هرکدام طیفی از گرایشها وجود داشت. مثلا در جریان چپ، تودهایها، فداییان اکثریت، فداییان اقلیت، پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، رنجبران، با نوعا وابستگی به چین و شوروی و حتی آلبانی وجود داشت و در درون جریان اسلامی هم از تمایل به حزب جمهوری اسلامی تا سازمان مجاهدین (منافقین) و نهضت مجاهدین خلق (میثمی) و جنبش مسلمانان مبارز و جاما و... که این تعدد و وابستگی به جریانها و چهرهها موجب اختلافات نظری و عملی و عدم امکان همکاری جدی میشد.
از طرفی برخی از همان جریانهای دانشجویی چپ از طریق حزب مادر به خارج از کشور وابستگی و ارتباط داشتند؛ مثل حزب توده که قطعا شوروی بسیار تمایل داشت که این حرکت ضدآمریکایی را مصادره کند. این یک اقدام هوشمندانه بود که نام جدیدی برگزیده شد تا نماد استقلال از جریانهای سیاسی باشد. در انجام این اقدام مهم هر خطایی که موجب حضور عناصر نفوذی میشد، میتوانست در هدف و رویکرد و حتی اثر تاریخی انحراف ایجاد کند؛ مانند آنچه در جریان حمله به سفارت انگلیس در سال ۹۰ رخ داد و به علت عدم ملاحظه این مقدمات، موجب میلیونها پوند خسارت شد».
او در پاسخ به این سؤال که دانشجویان تسخیرکننده سفارت با اتهام سیاسیکاری در انتشار اسناد سفارت روبهرو هستند، گفته است: «اما در شورای هماهنگی اسناد تجمیع شده و براساس اهمیت و اولویت، دستهبندی و افشا میشد. اگر بعضی از آنان اذعان کردهاند که سیاسیکاری رخ داده، مسلما این کار اخلاقی نبوده است. اما باید به یک عامل احتمالا مؤثر اشاره کرد و آن، غلبه جو موجود بود.
نهضت آزادی در ابتدای انقلاب مورد اعتماد امام قرار گرفت و نیروی اجرائی مناسبی هم برای گذار از نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی در اختیار داشت. چهرههای موجه و برجسته روحانیت انقلابی هم در شورای انقلاب حضور داشتند. دولت موقت به کار اصلاحی و تدریجی اعتقاد داشت؛ ولی امام و روحانیت انقلابیگری بیشتری را انتظار داشتند؛ بنابراین هم در عمل و هم در سطح نظر خصوصا در مورد نقش آمریکا اختلافاتی دیده میشد.
شاید تحت تأثیر این فضای دوقطبی، بعضی تصور میکردند که باید به افشای اسناد علیه نهضت آزادی اولویت دهند. در موضوع دستگیری مرحوم امیرانتظام هم اگر شورای هماهنگی دخالت و اقدام مستقیمی داشته، مترجمان و ازجمله بنده بیاطلاع بودیم».
درحالیکه برخی از چهرههای حاضر در تسخیر سفارت در سالهای گذشته به نوعی منتقد عملکرد خود بودهاند، رجاییفر همواره از آن اقدام دفاع کرده و این بار هم گفته است: «من در میان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، نه دیده و نه شنیدهام که کسی اعتقاد داشته باشد اگر زمان برگردد، آن کار را انجام نخواهد داد. بله! برخی معتقدند که امروز چنین کاری را انجام نمیدهند که این بسیار منطقی است؛ اما هیچیک تا به حال عمل آن زمان را زیر سؤال نبردهاند و در درستبودن آن تصمیم و ادامه آن به علت تأیید حضرت امام و ملت بزرگ ایران تردید ندارند».
اگه ناراحتی به اونجاهم حمله کنیم