باشگاه استقلال این روزها تلاش میکند تیمی منسجم برای رقابتهای فصل جدید لیگ برتر بسازد و اینبار پرقدرتتر از سالهای قبل، برای پایاندادن به ناکامیاش در بردن جام حرکت کند. آنها در همین راستا محمود فکری، یکی از اسطورههای قدیمی را روی نیمکت نشاندهاند تا بعد از فرهاد مجیدی، یکی دیگر از کاپیتانهای سابق این باشگاه هم شانس نشستن روی نیمکت این تیم را داشته باشد.
استقلال البته در یکی، دو فصل اخیر تا پای بردن جام هم پیش رفت، ولی درست در لحظات پایانی ناکام ماند. آنها همین فصل گذشته با فرهاد مجیدی در لیگ به عنوان دومی رسیدند و به فینال جام حذفی هم رفتند، ولی دستشان به جام قهرمانی نرسید. پیش از فرهاد، با آندرهآ استراماچونی هم درخشیده بودند و قبل از او نیز که وینفرد شفر آلمانی برایشان جام حذفی را آورد و در لیگ هم تیم را در رده دوم نگه داشت.
اینکه چطور میشود تیم باریشه تهرانی درست در روزهای آخر از کسب قهرمان لیگ جا میماند، بیش از آنکه به سرمربی و اتفاقات فنی مرتبط باشد، به نظر میرسد برگرفته از ناکارآمدی مدیریتی باشد؛ موضوعی که چندان بر کسی پوشیده نیست. همین فصل پیش این تیم درحالیکه داشت برای رسیدن به عنوان قهرمانی در جام حذفی تلاش میکرد، به ناگاه با سفر مدیرعامل وقت، احمد سعادتمند، به ایتالیا برای برگرداندن استراماچونی روبهرو شد و تمرکزش را از دست داد.
اگرچه استقلالیها با اخراج احمد سعادتمند نشان دادند کمی از معضلات را برطرف کردهاند، ولی هنوز هم بخش عمدهای از مشکلاتشان را باید در ترکیب مدیریتیشان جستوجو کنند. همزمان با معرفی احمد سعادتمند اخراجشده، وزارت ورزش حکم دیگری برای حجت نظری، یکی از اعضای شورای شهر تهران، برای حضور در هیئتمدیره باشگاه صادر کرد؛ حکمی که همان زمان هم با اعتراض بسیاری از استقلالیها روبهرو شد، ولی اعتراضشان به جایی نرسید. اگرچه این روزها احمد سعادتمند دیگر جایی در استقلال ندارد، ولی شرایط برای حجت نظری متفاوت است؛ او که روزهای نخست تلاش میکرد زیاد دیده نشود، رفتهرفته به این نتیجه رسید که از قافله عقب میماند و باید خودش را بیش از پیش نشان دهد. اینطور شد که بعد از رفتن سعادتمند، حجم صحبتهای حجت نظری درباره شرایط استقلال بیشتر شده و حتی شایعهای نادرست درباره احتمال مدیرعاملی او هم سر زبانها افتاد!
بااینحال، به نظر میرسد حجت نظری بیش از آنکه دستاوری برای استقلال کنونی داشته باشد، در بهحاشیهبردن باشگاه و اعضای هیئتمدیرهاش نقش داشته است! همین دو روز پیش بود که امیر قلعهنویی، یکی از پرافتخارترین استقلالیهای تاریخ، بهشدت از حضور شخصی به اسم حجت نظری در ترکیب مدیریتی استقلال گلایه کرده و از وزیر ورزش پرسیده بود چطور میشود شخصی مثل نظری به باشگاه بزرگی مثل استقلال میرسد؟
حجت نظری آنطورکه خودش میگوید از بچگی شیفته استقلال بوده؛ او دانشآموخته حقوق است و ردپایی از او در ورزش و فوتبال در سطح کلان دیده نمیشود. اینکه وزیر ورزش، حجت نظری جوان را صرف شیفتگیاش به استقلال و احتمالا مشاورهاش در وزارتخانه بهعنوان یکی از اعضای هیئتمدیره معرفی کرده، جای سؤال دارد و هنوز هم بسیاری این اقدام مسعود سلطانیفر را بحثبرانگیز میدانند.
به هر رو، حجت نظری با قرارگرفتن در ترکیب مدیریتی استقلال، خیلی زود حاشیهای عجیب با ادبیاتی که چندان مدیریتی نبود، به وجود آورد؛ او فصل پیش و درست در روزهایی که سازمان لیگ تصمیم گرفته بود رقابتها را بعد از وقفهای کوتاه به دلیل شیوع کرونا از سر بگیرد، با بیان جملاتی نهچندان زیبنده، سعی کرد خودش را در دل هواداران استقلال جا کند؛ برای این مورد چه چیزی راحتتر از زیرسؤالبردن موفقیتهای تیم رقیب؟ حجت نظری در مخالفت با ازسرگیری رقابتهای لیگ برتر گفت: «اگر اصراری هست که قهرمان این فصل حتما معلوم شود و جام به تیم مدنظر برخی افراد داده شود، میتوانند از منیریه تهیه کنند و بیش از این با جان جوانان کشور بازی نکنند. من هم حاضرم هزینهاش را پرداخت و خودم با اسنپ به آن باشگاه ارسال کنم».
خودشیرینی نظری برای استقلالیها بهگونهای پیش رفت که صدای اعتراض برخی از پیشکسوتان استقلال را هم درآورد که چنین صحبتهایی در شأن یکی از مدیران استقلال نیست؛ اگرچه پیشکسوتان پرسپولیس از جمله سپهر حیدری نیز در برنامه تلویزیونی به او تاختند و کنایه زدند که «بهتر است پولتان را برای ساختن تیمی در حد قهرمانی نگه دارید».
این تنها موضوعی نبود که حجت نظری را زیر ذرهبین برد؛ او روزهایی که قرار بود بهعنوان یکی از اعضای هیئتمدیره استقلال معرفی شود، وعدههای کلانی داد که هنوز هم هواداران استقلال منتظر عملیشدنش هستند. نظری از سطح ارتباطات گستردهاش با آدمهای مختلف حرف زد و خبر داد که قرار است از این ارتباطات برای کمک به استقلال استفاده کند؛ «مناسبات و ارتباطاتی که هر شخصی دارد، میتواند در جایگاههای بعدی به او کمک کند و اگر این مسائل با انگیزه و علاقه به یک موقعیت جدید توأم باشد، تا حد خیلی زیادی میتواند به پیشرفت و پیشبرد اهداف آن شخص کمک کند».
اینکه حجت نظری از چه مناسبات و ارتباطاتی برای رسیدن به باشگاه استقلال استفاده کرده، چندان موضوع بحث نیست، بلکه اینکه چرا از ارتباطاتش برای استقلال کمک نگرفته، موردی است که هواداران را کلافه کرده است. «تمام تلاشم را میکنم تا از طریق ارتباطاتی که با بخش خصوصی و دولتی دارم، موانع را کنار بگذارم و مشکلات را برطرف کنم تا استقلال به جایگاه واقعیاش برسد»؛ برخلاف وعده دادهشده، حجت نظری هیچ مشکلی در استقلال را برطرف نکرد و به وعدهدادن بسنده کرد؛ کمااینکه اگر قرار بود او در این مدت بهجای دامنزدن به حواشی، انرژیاش را صرف حل مشکلات کند، پنجره نقلوانتقالاتی استقلال بسته نمیشد و هر روز خطر تازهای این باشگاه را تهدید نمیکرد.
آخرین اظهارنظرهای نسبتا جنجالی او را هم باید به گفتههایش درباره امیر قلعهنویی ربط داد؛ او میگوید قلعهنویی دچار سوءتفاهم شده و هرگز در برنامههای استقلال برای نشستن روی نیمکت جایی نداشته است. پاسخ به این صحبتها را که از دیدگاه قلعهنویی بیاحترامی به پیشکسوت استقلال است، خود سرمربی سابق استقلال در گفتوگویی رادیویی داده است؛ «آدم تأسف میخورد که این آدمها چطور سر از فوتبال درمیآورند؟ آقای نظری! آیا جایگاه شما و امثال شما مدیریت در ورزش و باشگاه بزرگ استقلال است؟ چرا باید این آدمها را به ورزش بیاورند؟ او اگر عضو شورای شهر تهران است، چرا به وضع ناهنجار شهر تهران که هزاران مشکل دارد، رسیدگی نمیکند؟ در حوزه و رشته خودتان کار کنید. نمیخواهم کسی را زیر سؤال ببرم، اما ۴۰ سال است در مملکت ما آدمها سر جایشان نیستند. امثال دادکان و مصطفوی باید خانهنشین باشند، اما این دوستان باید سر کار بیایند».
حالا هواداران استقلال هم میتوانند این سؤالات را برای خودشان تکرار کنند؛ آیا آنهایی که سررشتهای از مدیریت کلان ورزشی نداشته و از ارتباطاتشان با بخشهای دولتی و خصوصی (!) در جهت بهبود شرایط جایگاه تیم استفاده نکرده و در عوض با صحبتهای جنجالی در پی تشدید مسائل حاشیهای هستند، جایگاهشان در استقلال است؟ این سؤال را میتوانند از وزیر ورزش و وزارتش هم اگر فرصتی دست داد، بپرسند که چهبسا اگر پاسخی برایش یافت شد، شاید به غیر از تغییرات در نیمکت، به فکر تغییرات روی مابقی صندلیها هم بیفتند به این امید که استقلال هم روی خوشی ببیند.
اگردلسوزورزش هستید پرده ها راکناربزنید.شاید کسی به داداین ورزش رسید.وگرنه درآینده ورفتن این وزیر؛کسی حال شنیدن خاطره های تلخ این آقاراندارد.