براساس آخرین پیگیریها از منابع مطلع، از حدود ۳۰ بانک و ۷۰۰ صرافی موجود در کشور، حدود ۵۹۴ صرافی فعالاند و تاکنون فقط ۳۰۰ بازیگر به بازار متشکل وارد شدهاند. به همین دلیل، درحالحاضر برای جذب صرافها ازسوی بازار متشکل، بهطور مجزا با هر صرافی تماس گرفته و از آنان دعوت به همکاری میشود؛ با همین روش هم در یک ماه گذشته حدود ۳۰ صرافی به بازار پیوستهاند.
به گزارش شرق؛ در دورهای که نرخ ارز رکوردهای جدیدی ثبت کرده است، بیشتر از هر چیز دیگر از اقدامات بینتیجه یاد میشود. سال ۹۷ با شروع فعالیت همتی در بانک مرکزی، راهکارهای مختلفی برای مهار و ثبات قیمت دلار پیشنهاد شد که یکی از آنها بازار متشکل ارزی بود؛ بازاری که بارها حرف افتتاح آن به میان آمد و با گذشت دو سال از تشکیل آن، همچنان افتتاح نشده است و بهصورت آزمایشی فعالیت میکند.
بارها وعده افتتاح بازار در تاریخهای مختلف داده شد، اما خبری از بازگشایی رسمی نشد. بهتازگی نیز که بانک مرکزی سقف جدیدی را برای معامله در آن تعیین کرد و وعده داد روزانه ۵۰ میلیون دلار در این بازار عرضه میکند، برخی رسانهها این اقدام را نشانهای از تصمیم بانک مرکزی برای افتتاح رسمی این بازار خواندند و نسبت به آینده آن ابراز امیدواری کردند. اما مشکل چیست و در این بازار که برخی این روزها آن را ناجی بازار ارز تصور میکنند، چه میگذرد؟ علت افتتاحنشدن آن تا امروز چه بوده؟ آیا واقعا میتواند تأثیری در بازار ارز بگذارد یا به قول برخی کارشناسان، اقدامی است که از ابتدا محکوم به شکست بوده است؟
علت افتتاحنشدن چیست؟
طبق آخرین گزارش بانک مرکزی، حجم نقدینگی در پایان شهریور سال جاری به رقم بیسابقه دوهزارو ۹۴۳هزارو ۹۸۷ میلیارد تومان رسیده؛ این یعنی در شش ماه اول امسال، ۴۲۹هزارو ۹۰۷ میلیارد تومان به حجم نقدینگی افزوده شده است؛ آنهم درحالیکه همزمان تحریمهای بینالمللی مدتهاست موجب کاهش شدید درآمدهای ارزی کشور شده است. علاوه بر این، مجموع آمار ششماهه نشان میدهد اگرچه رقم تجارت خارجی به بیش از۳۰ میلیارد دلار رسیده، اما تراز تجاری همچنان منفی است.
صندوق بینالمللی پول نیز در گزارش ماه آوریل پیشبینی کرده بود ذخایر ارزی ایران در سال جاری ۸۵ میلیارد دلار باشد. چنانچه ذخایر ارزی ایران در این مدت کاهش نیافته باشد، با توجه به اینکه در گزارش جدید خود اعلام کرده ۹۰ درصد از ذخایر ارزی ایران در خارج از کشور مسدود شده، اکنون تنها دسترسی به ۸.۸ میلیارد دلار آن میسر است. مجموع این عوامل موجب میشود افزایش چشمگیر قیمت ارز در ماههای اخیر چندان دور از ذهن به نظر نرسد. ضمنا در این بحبوحه ارزی، اخبار تحریمهای جدید بانکی هم حسابی بر انتظارات منفی بازار دامن زد.
اخیرا هم به نظر میرسد بازار ارز بیش از همیشه تحت تأثیر تبوتاب اخبار انتخابات آمریکاست؛ یک روز خبر کرونای ترامپ بازار را موقتا ریزشی میکند و روز دیگر خبر پیشیگرفتن بایدن در نظرسنجیها.
در این میان، در این چند ماه به گفته کارشناسان کمترین نقش را بازارساز بازی میکند؛ چراکه دیگر نه حرفدرمانی و وعدههای ارزانی انتظارات معاملهگران را تغییر میدهد و نه دلاری برای ارزپاشی در بازار مانده است. در این شرایط، برخی افراد بیشتر از ادعاها و اقدامات همتی در آغاز کارش یاد میکنند؛ وعدههایی که توخالی بود و اقداماتی که بینتیجه ماند. یکی از همین اقدامات، تشکیل بازار متشکل ارزی با هدف بهبود وضعیت بازار ارز (اسکناس) و تعیین نرخ در داخل کشور بود؛ بازاری که قرار بود جلوی سفتهبازی را بگیرد، اما تاکنون افتتاح نشده است. اما چرا؟
بر اساس آخرین پیگیریها از منابع مطلع، از حدود ۳۰ بانک و ۷۰۰ صرافی موجود در کشور، حدود ۵۹۴ صرافی فعال هستند و تا الان فقط ۳۰۰ بازیگر به بازار متشکل وارد شدهاند. به همین دلیل، درحالحاضر برای جذب صرافها از سوی بازار متشکل، بهطور مجزا با هر صرافی تماس گرفته و از آنها دعوت به همکاری میشود؛ با همین روش هم در یک ماه گذشته حدود ۳۰ صرافی به بازار پیوستهاند؛ بنابراین به نظر میرسد علت افتتاحنشدن بازار تا امروز نیز تعداد اندک صرافیها در بازار بوده است. درواقع درحالیکه مسئولان حق عضویت ۲۵میلیونی، عدم افتتاح رسمی و حتی شیوع کرونا در چند ماه اخیر را برای توجیه همکارینکردن صرافیها بهانه میکنند، کارشناسان و فعالان چیز دیگری میگویند.
علاوه بر تماس برای جذب اعضا، آنطور که بازیگران این بازار میگویند، مدیریت بازار تصمیم گرفته برخی موانع سیستم ازجمله صدور فاکتور برای طرف مقابل در هر معامله را حذف کند تا صرافها علاقه بیشتری برای حضور در بازار پیدا کنند. همچنین امکانات جدیدی را نیز در بازار ایجاد کردهاند؛ مثلا درحالحاضر صراف عضو بازار متشکل ارزی میتواند در طول ساعات بازار، مبلغی را که خرید کرده از کیف پول الکترونیکی خود به حساب بانکیاش منتقل کند و همان زمان از نزدیکترین بانک ارز دریافت کند. این تسویه آنی موجب میشود با تغییر قیمت ارز صرافیها دچار مشکل نشوند.
ورود ارزهای جدید و حجم معاملات
اما حالا که بازار در مرحله آزمایشی است، در آن چه میگذرد؟
بازار متشکل ارزی تا اینجا فقط در زمینه اسکناس، آنهم محدود به دلار و یورو، تا سقف مشخصی فعالیت کرده است. ظاهرا از ششم مهر معامله درهم امارات در حجم کم (کمتر از ۱۰ هزار درهم) نیز بهطور آزمایشی آغاز شده و بعد از آن قرار است نوبت به دینار عراق و سایر ارزها برسد. شنیدهها حاکی از آن است که درحالحاضر روزانه بین سه میلیون تا نهایتا ۱۰ میلیون دلار معامله در این بازار انجام میشود.
اخیرا زمزمههایی هم از احتمال پیوستن سامانه نیما به بازار متشکل ارزی مطرح شده که به نظر میرسد همچنان در حد یک امکان بوده و هنوز بانک مرکزی برنامهای دراینباره ابلاغ نکرده است.
با توجه به تجربه تلخی که فعالان از امنیت سامانه نیما دارند، این امید وجود دارد که شاید با پیوستن به سامانه بازار، امنیت بیشتری برای فعالان سامانه نیما حاصل شود؛ چراکه سامانه بازار متشکل به این شکل است که باید قبل از معامله، ارز و ریال در حساب و در دسترس بازار باشد؛ از اینرو در اقصا نقاط کشور افراد میتوانند با خرید ارز از نزدیکترین بانک اسکناس دریافت کنند.
رؤیای دستنیافتنی بانک مرکزی
بهاءالدین حسینیهاشمی، کارشناس امور بانکی، معتقد است بازار متشکل نمیتواند فقط یک خواسته باشد؛ باید شرایط فعلی را سنجید و سپس از آن صحبت کرد. به گفته او اکنون که چند نرخ وجود دارد و نرخهای مختلف مربوط به افراد خاص با شرایط خاص میشود، بازار متشکل معنا پیدا نمیکند. او توضیح میدهد: این بازار باید بازار عرضه و تقاضای ارز باشد تا همه فعالان در یک بازار با یک قانون و یک استاندارد فعالیت کنند. با چند نرخ و چندین قانون و دهها سیاست، این بازار خودبهخود شکل نمیگیرد. علاوه بر این، وقتی بازیگر اصلی هم بخواهد دولت باشد، قطعا شکل نخواهد گرفت.
ایده بازار متشکل رؤیای بانک مرکزی است و بینتیجه خواهد ماند؛ چون اراده اصلی این است که باید ابتدا یکبار اصول و استانداردها اصلاح ساختاری شود و رگولیشنها تعریف شود، بعد بازار ایجاد شود؛ نه اینکه دائما قوانین تغییر کند. درحالحاضر بازار متشکل فقط یک ایده است نه بیشتر.
حسینیهاشمی باور دارد بسیاری از فعالان مشارکت نمیکنند؛ چون بازار برایشان پرریسک و خطرناک است. او میگوید: ورود به این بازار به معنای زیر ذرهبین بانک مرکزی رفتن است. اگر صراف بخواهد سهمیه دریافت کند، فعالیتش محدود میشود و بخواهد آزاد کار کند، متخلف محسوب میشود. این کارشناس ادامه میدهد: منابع ارزی ما اکنون کم است. زمانی بانک مرکزی بازیگر اصلی بود، چون ارز داشت، اما الان اگر ارزی هم داشته باشد موقتی و موردی عرضه میکند؛ مثل الان که تا انتخابات روزانه مقداری ارز در بازار متشکل عرضه میکند.
بازار اصلی ما را ارزی تشکیل میدهد که صادرکنندگان مواد نفتی، پتروشیمی و... عرضه میکنند. دولت دنبال این است که اقتدارش در بازار حفظ شود، سیاستهای دستوریاش را هم در بازار اجرا کند، بازار متشکل هم باشد که به این بهانه افراد ارزشان را با قیمتی کمتر از بازار بفروشند. همینها باعث میشود بازاری شکل نگیرد. از اهدافی که برای تشکیل بازار متشکل ارزی عنوان میشد،
تعیین نرخ ارز در داخل کشور بود؛ حسینیهاشمی دراینباره عنوان میکند: دوبی، سلیمانیه، ترکیه و هرات محل تسویه پایاپای ارزی ما هستند و آنجا طرف خارجی است که نرخ را تعیین میکند. ما اکنون به دلیل تحریم در داخل سیستم ارزی فعال نداریم، پس اینکه ما نرخ را در داخل پیدا کنیم، منطقی و عملی نیست.
اعتمادهای خدشهدارشده صرافان
میثم رادپور، کارشناس بازارهای مالی نیز درباره شرایط فعلی این بازار میگوید: بانک مرکزی اکنون حراجهایش را از طریق بازار متشکل انجام میدهد، اما از ابتدا مشخص بود که بینتیجه خواهد ماند.
به اعتقاد او، اینکه بانک مرکزی دنبال این باشد تا بازار اسکناس متمرکز شود، مشکلی ندارد و میشود با استفاده از تکنولوژی بهجای استفاده از صرافیها برای عرضه ارز، از سیستم بازار متشکل استفاده کند، اما نباید فکر کرد که بازار چیزی بیش از این است. این سیستم تنها میتواند باعث شود سازوکار فروش اسکناس کمی بهبود پیدا کند؛ نباید توقع داشت این بازار مشکلگشا و ناجی در بازار ارز باشد.
از نگاه رادپور، آنچه باعث شده صرافیها از پیوستن به این بازار اجتناب کنند، این است که سرمایه اجتماعی بانک مرکزی در سالهای گذشته مخدوش شده است. او توضیح میدهد: ممکن است با صرافیهایی که در بازار متشکل ارز خریداری میکنند طوری برخورد شود که اکنون انتظار نمیرود؛ چراکه سیاستهای بانک مرکزی آنی و ناپایدار است. برای مثال ممکن است یکدفعه تصمیم بگیرند از این طریق از صرافیها مالیات جدیدی دریافت کنند یا.... علاوه بر این، بازار اسکناس ارز بازار شارپی است و متمرکزکردن آن درحالحاضر با ویژگی بازار ارز همخوانی ندارد.
او ادامه میدهد: بانک مرکزی بارها با صرافهایی که اسکناس میفروختند برخورد بدی داشته و گاه آنان را بیگناه مجرم خوانده است، حتی تا مدتها خرید و فروش اسکناس را برایشان جرم اعلام کرده بود. صرافها به تجربه دریافتهاند که خصوصا در حوزه اسکناس، ممکن است پای آنها بسیار گیر باشد؛ چون حواله برای بانک مرکزی قابل کنترل نیست و فقط روی بازار اسکناس احاطه دارد، پس تا میتواند روی آن فشار میآورد.
رادپور تأکید دارد: ما اکنون با محیط متلاطم قانونگذاری و بیاعتمادی نسبت به بانک مرکزی روبهرو هستیم. نمونه آن نیز سیاستها و تصمیمات ضدونقیض بانک مرکزی در بحران ارزی چند ماه اخیر است. صرافیها نمیتوانند در این شرایط به بانک مرکزی اعتماد کرده و در زمین او بازی کنند؛ برای همین هم عطای سودی را که قرار است در بازار متشکل ببرند، به لقایش میبخشند.
او درباره آینده این بازار نیز عنوان میکند: بانک مرکزی باید بپذیرد که نمیتواند تعیین کند نرخ کجا تعیین شود. اگر بازار ایجاد شود و حجم معاملات بالا باشد، خودبهخود اثرگذاری نرخ آن بازار بیشتر است. بازار باید بزرگ و درخور توجه باشد که با این شرایط بعید است. بازار با دستور کسی محل رفرنس قیمتگذاری نخواهد شد.