خشونت خانوادگی اینبار گریبان دختر بیست ساله کوهدشتی را گرفت. بار دیگر یک دختر جوان قربانی خشم ناگهانی پدرش شده و حالا روی تخت بیمارستان با مرگ دستوپنجه نرم میکند. این دختر بیست ساله در دعوایی خانوادگی با ضربه پتک به سرش به حالت کما رفت. پدر این خانواده قصد داشت پس از کشتن دخترش، همسرش را نیز به قتل برساند اما صدای فریاد کمک این زن مانع یک جنایت دیگر شد. با این حال پدر خانواده وقتی دید که موفق به قتل همسرش نمیشود با قرص برنج به زندگی خود پایان داد.
به گزارش شهروند، ساعت ٥ صبح روز سهشنبه بود. صدای فریاد یک زن در خانهای در کوهدشت همسایگان را وحشتزده کرد. زن میانسالی فریاد میزد و از مردم کمک میخواست. آن خانه در پشت مسجد امیرالمومنین کوهدشت خبر از جنایت میداد. با حضور همسایگان زن میانسال وحشتزده از آنان درخواست کمک کرد. مرتب میگفت دخترم را کشت. این زن که فریاد میزد و گریه میکرد، به همسایگان گفت که شوهرش دخترشان را زخمی کرده و قصد دارد او را نیز به قتل برساند. بنابراین بلافاصله موضوع به اورژانس و پلیس اطلاع داده شد. عوامل انتظامی و نیروهای اورژانس خیلی زود خود را به محل حادثه رساندند. دختر جوان که بهشدت زخمی شده بود، بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. زن میانسال همچنان اشک میریخت و شوکه بود. او به مأموران پلیس گفت: «شوهرم اعتیاد دارد. او چند بار تا حالا به من و دخترم حمله کرده، این بار هم به سراغمان آمد تا ما را به قتل برساند. او با پتک به سر دخترم ضربه زد بعد به سراغ من آمد که توانستم فرار کنم و موضوع را به همسایهها بگویم.»
با این اظهارات، مأموران پلیس به سراغ مرد خانواده رفتند. این مرد که حال و روز مناسبی نداشت با دیدن مأموران گفت که قرص خورده و به زودی خواهد مرد؛ او ادعا کرد که قرص برنج خورده است. بلافاصله او نیز به بیمارستان منتقل شد ولی نتوانست دوام بیاورد و جان خود را از دست داد. این در حالی بود که تحقیقات درباره این جنایت خانوادگی از سوی پلیس ادامه یافت. زن میانسال در حالی که خودش هم کمی آسیب دیده بود، در تحقیقات بعدی گفت: «نمیدانم چرا این مرد این کار را کرد. او به علت اینکه در دام اعتیاد افتاده بود و شیشه مصرف میکرد، دست به چنین کاری زد و درنهایت زندگی من و دخترم را نابود کرد.»
یکی از همسایگان این خانواده در گفتوگو با «شهروند» در حالی که نمیخواست نامش فاش شود، ماجرای آن صبح را این چنین روایت کرد: «این خانواده سالهاست که در این خانه زندگی میکنند. مرد خانواده کارمند بازنشسته شهرداری بود؛ اتفاقا وضع مالی بدی نداشتند ولی او چند وقتی میشد که در دام شیشه گرفتار شده بود. از وقتی معتاد شد، خانوادهاش را مرتب اذیت میکرد. چند باری شنیدیم که به جان همسر و دخترش افتاده و آنها را کتک زده بود. آن روز هم وقتی صدای فریادهای آنها را شنیدیم، خود را مقابل خانهشان رساندیم. زن بیچاره گریه میکرد و میگفت بالاخره کار خودش را کرد. در گریههایش گفت که قبلا هم برای پول و اختلاف سر مسائل مالی قصد داشته آنها را به قتل برساند، اما موفق نشده و این بار هم در خواب به سراغشان رفته بود. به هر حال بعد از این اتفاق مرد خانواده خودش را هم کشت. گویا او هنگام قتل شیشه مصرف کرده بود و در حالت طبیعی خودش نبوده، اما وقتی دخترش را زخمی میکند و به حالت طبیعی برمیگردد، دست به خودکشی میزند. حالا هم از بیمارستان شنیدهایم که حال این دختر اصلا خوب نیست و به کما رفته است.»
در حال حاضر پلیس تحقیقات خود را برای این پرونده همچنان ادامه میدهد تا زوایای پنهان این ماجرای تلخ آشکار شود.
در سال جاری شاهد پروندههای زیادی بودیم که در آن دختران جوان قربانی خشونت پدر خانواده شدند؛ نام رومینا اشرفی و ریحانه عامری برای همه مردم کشور آشناست. دخترانی که در یک لحظه و به دلایل مختلف قربانی خشم پدر شدند، زندگی کوتاهشان به پایان رسید و تمام آرزوهایشان با عصبانیت پدر به زیر خاک رفت. حدیث یازده ساله در خوی، مینا اشرفی در تالش و ریحانه عامری در کرمان به دست پدرانشان کشته شدند و حالا نیز دختر کوهدشتی روی تخت بیمارستان در جدال با مرگ است.