فرارو- سال ۱۳۹۸ در حالی به پایان رسید که ایران در عرصه سیاست خارجی، سال پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. سالی که در آن، ایران و آمریکا از یک سو تا چند قدمی یک توافق جدید پیش رفتند و از سوی دیگر تا مرز یک جنگ ویرانگر و مستقیم در مقابل هم قرار گرفتند. با این حال، سال ۱۳۹۸ بدون هیچگونه توافق یا جنگی به پایان رسید.
به گزارش فرارو، مروری گذرا بر اتفاقات ایران در سال ۱۳۹۸، نشان میدهد که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، مهمترین پرونده سیاست خارجی ایران بود و به نظر میرسد در سال آینده نیز جزو پروندههای مهم خواهد بود. اگر چه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، یک سال قبلتر به طور یکجانبه از برجام خارج شده بود، اما تحولات مهم در این سال اتفاق افتاد. در اردیبهشت همین سال، آمریکا در اقدامی بی سابقه، تمام معافیتهای فروش نفت ایران را لغو کرد.
اوایل اردیبهشت دولت آمریکا اعلام کرد که دیگر معافیتهای فروش نفت ایران را تمدید نخواهد کرد. اندکی پس از اعلام این تصمیم، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، ظاهرا با هدف گشودن باب مذاکرات عازم نیویورک شد و ایده تبادل زندانیان را مطرح کرد. او با بیان اینکه اختیار تبادل زندانیان را دارد، خطاب به دولت آمریکا گفت: «بیایید تبادل کنیم. من آماده این کار هستم.»، اما آمریکاییها که تازه موج جدیدی از فشارها را علیه ایران آغاز کرده بودند، عملا پیشنهاد ظریف را رد کردند.
وساطت هایی که ناکام ماند
ابتکار دیپلماتیک ظریف در خصوص تبادل زندانیان و حتی پیشنهادات بعدی وی در خصوص پذیرش محدودیتهای جدید هسته ای، نشان داد که آمریکا به رغم تاکید علنی بر ضرورت گفتگو با ایران، در عمل تمایل چندانی به تعامل با ایران نداشت. یا شاید، منتظر اثرگذاری بیشتر تحریمها بود تا بتواند امتیازات بیشتری در صورت ورود به مذاکره بگیرد.
به هر حال، در چنین شرایطی بود که وساطتها شروع شد که مهمتر از همه، وساطت شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، بود. آبه، که کشورش زمانی مشتری عمده نفت ایران بود و دیگر در اثر تحریمها نمیتوانست از ایران نفت بخرد، قبل از آغاز وساطت تقریبا با تمام بازیگران مهم منطقهای و جهانی تماس گرفت. با دونالد ترامپ دیدار کرد و نظر او را درباره وساطت جویا شد. ترامپ از وساطت وی استقبال کرد و حتی پیامی مکتوب به آبه داد تا به سران ایران تحویل دهد.
سرانجام آبه به عنوان اولین نخست وزیر ژاپن که بعد از انقلاب به ایران سفر میکند، در خرداد ماه عازم تهران شد و با سران ایران دیدار کرد. وی در دیدار با رهبری انقلاب، سعی کرد پیام ترامپ را به او بدهد، اما رهبری از پذیرش پیام ترامپ امتناع کرد.
دقیقا در حالی که آبه مشغول وساطت در تهران بود، چند نفتکش خارجی، از جمله یک نفتکش ژاپنی، در دریای عمان منفجر شدند. مانند انفجار نفتکشها در بندر الفجیره که در اردیبهشت ماه اتفاق افتاده بود، این بار هم ایران به دست داشتن در انفجارها متهم شد. اتهامی که البته قویا از سوی ایران رد شد.
چند روز بعد از سفر آبه، سپاه پاسداران، یک پهپاد آمریکایی را در تنگه هرمز سرنگون کرد. پذیرش رسمی مسئولیت سرنگونی پهپاد از سوی ایران، دونالد ترامپ را در موقعیت سختی قرار داد؛ اگر پاسخ میداد، ممکن بود جنگ شود. اگر پاسخ نمیداد، هیبت و قاطعیت کاخ سفید زیر سوال میرفت. در نتیجه، ترامپ مدعی شد که قصد حمله به ایران داشت، ولی در دقایق آخر این حمله را لغو کرد. اگر چه ناظران در صحت ادعای ترامپ تردید کردند، اما این ادعا، جان تازهای به وساطتها میان تهران و واشنگتن داد.
آبه بدون اینکه بتواند یخ روابط ایران و آمریکا را بشکند، به کشورش بازگشته بود. اما وقتی که ژاپن کنار کشید، وساطت دیگری این بار به ابتکار ایمانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه، شروع شد که اهداف بلندپروازانه تری نسبت به وساطت آبه داشت. رفت و آمدها میان پاریس و تهران شدت گرفت. در یک مورد، در جریان نشست سران گروه هفت در شهر بیاریتس فرانسه، ظریف به آنجا رفت و با ماکرون دیدار کرد. همزمان، تماسهای تلفنی حسن روحانی و ایمانوئل ماکرون در جریان بود.
بیشتر بخوانید:
هدف اصلی وساطت ماکرون این بود که ایران و آمریکا ابتدا در فاز اول، با هدف کاهش تنشها امتیازات متقابلی بدهند و در فاز بعدی بر اساس این امتیازات، برای حصول یک توافق جامع وارد مذاکرات شوند. بر همین اساس، فرانسویها پیشنهاد کردند که ایران از گامهای کاهش تعهدات هسته ای، که از اردیبهشت ماه شروع شده بود، عقب نشینی کند و برجام را کاملا اجرا کند و در مقابل آمریکا نیز برای ایران معافیتهای نفتی، ولو محدود، صادر کند. رفت و آمدهای فرانسویها به جایی نرسید. با این حال، آنها امیدوار بودند که در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در شهریور در نیویورک بتوانند دیداری میان روحانی و ترامپ ترتیب دهند و بدین شکل، مذاکرات را شروع کنند. مجمع برگزار شد و به رغم اصرار زیاد سران اروپایی، دیداری میان روحانی و ترامپ اتفاق نیفتاد، چون کاخ سفید با کاهش تحریمها قبل از مذاکرات موافقت نکرد.
طبق گزارشهای رسانهای در آمریکا، ماکرون پیش نویس توافق اولیه میان ایران و آمریکا را تهیه کرده و امیدوار بود که این توافق در دیدار روحانی و ترامپ امضا شود.
به رغم استمرار وساطتها بعد از شهریور و همچنین با وجود اخراج جان بولتون از شورای امنیت ملی آمریکا در همین ماه، مناسبات ایران و آمریکا در ماههای بعدی تنش آلودتر شد. به موازات تشدید تنش ها، احتمال از سرگیری گفتگوها میان ایران و آمریکا نیز کمتر شد. هر چند که گهگاهی در اوج تنش ها، ظریف از امکان مذاکره سخن میگفت.
اروپایی ها از روحانی خواستند در نیویورک با ترامپ دیدار کند اما روحانی نپذیرفت.
زدوخوردهای محدود نظامی
اواخر شهریور ماه، کمی پیش از سفر روحانی و ظریف به نیویورک، بزرگترین تاسیسات نفتی جهان در شرق عربستان هدف حملات موشکی و پهپادی قرار گرفت. حوثیهای یمن این حمله را به عهده گرفتند، اما آمریکا و کشورهای اروپایی ایران را متهم کردند.
بعد از این حمله، تلاشها برای ایجاد ائتلافهای نظامی دریایی در خلیج فارس شدت گرفت. این تلاشها بعد از حملات به نفتکشها و خصوصا بعد از توقیف نفتکش انگلسیی «استینا ایمپرو» از سوی ایران، آغاز شده بود.
آمریکا از کشورهای اروپایی خواست که به آن در تاسیس ائتلافی دریایی در خلیج فارس ملحق شوند، اما جز بریتانیا، دیگر کشورهای اروپایی به جای پیوستن به ائتلاف آمریکایی، به ائتلاف اروپایی تحت رهبری فرانسه ملحق شدند.
همچنین از شهریور ماه به بعد روند کاهش تعهدات داشت به مراحل حساسی میرسید. ایران غنی سازی در تاسیسات حساس فردو را از سرگرفت. از شهریور تا دی ماه، به رغم افزایش مجدد رفت و آمدها میان ایران و ژاپن و همچنین به رغم تبادل دو زندانی میان ایران و آمریکا، دیپلماسی به اغما رفت. به تدریج درگیر انتخابات ریاست جمهوری شد. اروپاییها به تدریج لحن و ادبیات خود را عوض کردند و هر از چندگاهی ایران را تهدید کردند و در نهایت به تشویق آمریکا در دی ماه مکانیسم حل اختلاف در برجام را فعال کردند و خواستار امضای توافق جدید با ایران شدند.
اروپاییها که بعد از خروج آمریکا از برجام برای تامین منافع اقتصادی ایران تحت فشار بودند، در ماههای اخیر عملا نسبت به جبران خسارتهای ایران از تحریمها بی تفاوت شده و بین پایبندی به برجام و نزدیک شدن به آمریکا در نوسان بودند. در واقع، نیمه دوم سال ۹۸ نشان داد که برجام برای اروپاییها چندان هم مهم نیست و اروپاییها ممکن است به آمریکاییها ملحق شوند.
در میانه کشاکش ایران و اروپا بر سر روند کاهش تعهدات برجامی، آمریکا در اقدامی غیرمنتظره، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، را در اواسط دی ماه ترور کرد. جهان نفسهای خود را در سینه حبس کرد و منتظر پاسخ ایران ماند. ناظران درباره شروع جنگ میان ایران و آمریکا هشدار دادند.
اما در نهایت هیچ جنگی رخ نداد. ایران در اقدامی انتقام جویانه دو پایگاه آمریکایی در عراق را موشک باران کرد و به رغم آسیب مغزی دهها سرباز آمریکایی در این حمله، آمریکا از ورود به زنجیره کنش و واکنش با ایران خودداری کرد.
ترور سردار سلیمانی در واقع پایان یک دوره نسبتا طولانی از استقرار تجهیزات و نظامیان آمریکایی در منطقه بود. به رغم همه گمانهزنیهای رسانهای درباره آغاز خروج آمریکا از منطقه، آمریکاییها در سالهای اخیر، با هدف ادعایی ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران، نیروها و تجهیزات نظامی قابل توجهی به منطقه اعزام کردند. برخی ارزیابیها حاکی از آن است که آمریکا در حال حاضر ۹۰ هزار سرباز در خاورمیانه دارد. از این رو، ترور سردار سلیمانی میتواند حاکی از اطمینان آمریکاییها از امنیت نیروهایشان در صورت هدف قرار دادن یک نظامی بلندپایه ایران باشد. البته این اطمینان چندان دوام نیاورد و با هدف قرار گرفتن نیروهای آمریکایی در پایگاه التاجی عراق، بار دیگر معلوم شد که نیروهای آمریکایی در معرض خطر هستند.
به رغم زدوخوردهای محدود نظامی میان ایران و آمریکا در یک سال گذشته، دو کشور هیچگاه تمایلی به ورود به یک جنگ تمام عیار نظامی نشان ندادند. بلکه، تلاش کردند که درگیریها در سطح مشخصی باقی بماند. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده نه چندان دور زدوخوردها از کنترل خارج نشود.
سوای مسائل نظامی، در هفتههای اخیر، به طور روز افزون تنشهای سیاسی میان ایران و آمریکا رو به افزایش بوده است. اما این بار تنشها فقط میان ایران و آمریکا نیست. بلکه میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی است. آژانس تحت فشار سیاسی آمریکا، مجددا پرونده فعالیتهای ادعایی نظامی هستهای ایران در گذشته را گشوده و دنبال بازرسی از سایتهای است که به طور مشخص ربطی به برجام ندارند. ظاهرا، این تنشها تحت الشعاع شیوع ویروس جدید کرونا قرار گرفته و دیگر حرفی از آن به میان نمیآید. با این حال، اختلافات ایران با آژانس، پتانسیل این را دارند که تبدیل به بحران شوند، خصوصا که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، ایران را به وقوع بحران در صورت همکاری نکردن با آژانس تهدید کرده است.
سال ۱۳۹۸ با بحران در روابط ایران و آمریکا آغاز شد و با بحران در روابط در روابط این دو کشور پایان یافت. اما به رغم همه بحرانهایی که در این سال اتفاق افتاد، تنشها در روابط دو طرف از سطح مشخصی فراتر نرفت. سال ۱۳۹۸، یکی از خبرسازترین سالها در مناسبات تهران و واشنگتن بود و اتفاقات زیادی در آن رخ داد. همه این اتفاقات، از پیشنهادات پشت پرده ظریف در نیویورک و وساطت ناکام ماکرون گرفته تا درگیری مستقیم نظامی ایران و آمریکا بعد از ترور سردار سلیمانی، همگی یک نکته را آشکار کردند: نه مذاکره جدی در کار است و نه جنگ.