بر اساس گزارش بنیاد ملی نخبگان طی ۱۸ سال (۱۳۷۸-۱۳۹۶) ۲ درصد از کل دانشجویان ایرانی از کشور خارج شده و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۵۰ هزار دانشجو در خارج از کشور مشغول کار و تحصیل هستند.
به گزارش ایرنا، شایستهسالاری را میتوان یکی از شاخصههای اصلی برای محاسبه میزان توسعهیافتگی کشورها دانست. بنابر نتایج تحقیق شعبانینژاد و همکاران در سال ۱۳۹۰ شایسته سالاری با فرآیند توسعه ارتباط تنگاتنگی دارد.
بر این اساس میتوان گفت: میزان به کارگیری از ظرفیت نخبگانی در اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک شاخص مهم برای میزان توسعهیافتگی است. این درحالیست که ایران مطابق با گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت و به نقل از یونسکو، در سال ۲۰۱۶ در رتبه ۱۸ مهاجر فرست نخبگان قرار دارد. سیر خروج نخبگان از کشور از سال ۱۳۸۸ به بعد با شدت روبرو بود تا جاییکه به گفته «مهدی سیدی» رئیس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی، متأسفانه مهاجرت دانشجویان کشور به خارج رو به رشد است به گونهای که جدیدترین آمار مهاجرت ۱۱ هزار و ۳۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ ــ ۲۰۱۴ را نشان میدهد که نسبت به قبل ۱۶ درصد رشد داشته است.
این میزان از خروج هرچند بنابر صحبتهای «علی مرتضی بیرنگ» قائم مقام امور بینالملل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در سالهای اخیر کاهش داشته است، اما میزان مهاجرت نخبگان از کشور همچنان بالاست. تراژدی غمناک هر روز پیچیدهتر شده و ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص میدهد. به نحوی که هم اکنون در ایران، بسیاری از ورودیهای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با رتبهی دو رقمی (۱-۹۹)، در سال دوم تحصیل برای ادامهی تحصیل پس از دورهی کارشناسی، نامه ای از بهترین دانشگاههای دنیا با بهترین امکانات دریافت می کنند.
گرچه میتوان در درجه نخست دلایل اقتصادی را در مهاجرت نخبگان موثر دانست، لیکن این مسئله از بعد اجتماعی و فرهنگی هم از اهمیت زیادی برخوردار است.
چه کسانی مهاجرت میکنند؟
باید دقت داشت برای مهاجرت از کشور و ورود به کشور جدید قوانین مهاجرتی فراوانی برای مهاجران تازه وجود دارد. به عنوان مثال برای مهاجرت به کانادا و یا کشورهای توسعهیافته، داشتن شرایط ویژه مانند توانایی علمی یا مالی، شرایط سنی، میزان نوآوری و خلاقیت و در یک کلام کارآمد بودن و موثر بودن برای کشور مقصد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین آنهایی که از کشور مهاجرت می کنند خیلی فقیر یا بد آموزش دیده نیستند؛ اتفاقاً آنها جزء آن کسانی هستند که نمیتوانند ترک وطن کنند.
از اینرو کسانیکه ترک وطن می کنند یا آنهایی هستند که خیلی خوب آموزش دیدهاند، که در حد متوسط و یا تراز بالا هستند و یا از میزان سرمایه زیادی برای سرمایهگذاری در تولید، اشتغال و در نهایت رفاه جمعی برخوردارند. بنابر گزارش موسسه آموزش بینالمللی، این موسسه تخمین میزند دانشجویان ایرانی در سال ۲۰۱۵ بیش از ۳۲۰ میلیون دلار وارد چرخه اقتصاد آمریکا کرده باشند. این میزان سرمایهای که در سال ۲۰۱۵ از کشور خارج شده تقریباً نزدیک به ۵ هزار میلیارد تومان و برابر با نیمی از مبلغ معوقات وزارت آموزش پرورش در پرداخت حقوق طی ۱۵ سال گذشته است.
به گفته وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۷ ایجاد هر شغل در کشور نیازمند ۶۰ میلیون تومان اعتبار است که با رقم فوق و با توجه به قیمت ارز، میتوان برای تقریباً ۷۴ هزار و ۵۰۰ نفر در سال اشتغالزایی کرده و چرخ تولید را رونق اساسی بخشید. این گفته بدین معنی است که تنها مبلغ مورد نظر از کشور خارج نشده بلکه، فرصت اشتغالزایی برای نزدیک به ۷۴ هزار نفر از دست رفته است.
در حسرت جایگاه اجتماعی
دانشگاه رفتن و داشتن تحصیلات دانشگاهی در ایران چندان مشکل نیست، شما معمولاً اجازه دارید تا در هر زمینهای که مایل هستید یک تلاشی داشته باشید. درحالیکه هیچکس شما را نه تنها از این روند باز نمیدارد، بلکه تشویق به ادامه تحصیل نیز میکند همواره در دستور کار مسئولان آموزش و پرورش و آموزش عالی ایران هم بوده است.
اما مسئله درست از جایی آغاز میشود که این فرآیند در بوروکراسی اداری و اجرایی کشور گرفتار شده و تسهیلات و قوانین نیز با محدودیت روبرو میشوند. مثلاً فرصت های شغلی و تحقیقاتی که انتظار میرود تا در اختیار این دانشآموختگان قرار بگیرد بسیار اندک و محدود میشود. این درحالیست که بسیاری از این دانشآموختگان که از این مراکز فارغالتحصیل می شوند، می توانند به آسانی از هر جایی از جهان پذیرش گرفته و در یک برنامه تراز اول در جهان شرکت داشته، و آن را به سرانجام برسانند.
باید درنظر داشت که همین نخبگان برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و علمی در داخل کشور با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند. عدم توجه به شایسته سالاری در جذب نخبگان از این مشکلات است. برای مثال «مجتبی صدیقی» معاون وزیر و رئیس سازمان دانشجویان در سال ۱۳۹۳ بیش از ۳ هزار دانشجوی دکتری مرتکب تخلف شده و اعلام میکند که تعداد یک هزار و ۸۸۴ مورد تبدیل بورس خارج به داخل شدند که از این تعداد ۲۲۸ نفر معدل کارشناسی زیر ۱۴ داشتند. معدل کارشناسی ارشد ۳۰۵ نفر از کسانیکه بورس تحصیلی خود را از خارج به داخل تبدیل کردهاند هم زیر ۱۶ و در مقابل نام ۲۳۵ نفر هیچ عددی به عنوان معدل ذکر نشده است. شرط سنی ۳۳ سال درباره ۳۲۵ نفر رعایت نشده و ۱۸۳ نفر هم در پرونده خود سند محضری برای تعهد خدمت نسپردهاند.
هرچند «رضا فرجی دانا» وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری در جلسه استیضاح خود این موضوع را صریحاً رد کرده و میگوید «لفظ تخلف ۳ هزار بورسیه درست نیست و تعداد تخلفات صورت گرفته را کمتر اعلام میکند»، اما باید در نظر داشت که همین تعداد در برابر مجموع نخبگانیکه بنابر آمار ۵۰ هزار نفری دانشجویان ایرانی محصل در خارج از کشور که بر اساس گزارش بنیاد ملی نخبگان طی ۱۸سال یعنی از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۶ از کشور خارج شدهاند، قابل تامل است. در واقع این تعداد، از مزایای اجتماعی و علمی نظیر برخورداری از کرسی دانشگاهی و موثر بودن در جامعه محروم شده و به جای آنها کسانی بر کرسی دانشگاهی تکیه زدهاند که صلاحیت آن را نداشتهاند.
از این مطلب میتوان اینگونه نتیجه گرفت که عملاً شایستهسالاری با چنین اقدامی به حاشیه رفته و همین امر کافیست تا تعداد زیادی از نخبگان را به مهاجرت خارج از کشور ترغیب کند. موارد اجتماعی و فرهنگی که به نوعی تعیین کننده جایگاه فرد در جامعه است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که متاسفانه مورد توجه مسئولان قرار نمیگیرد.
به گفته «دورکیم» جامعهشناس فرانسوی، نوع پیوند اجتماعی فرد با جامعه میتواند سر منشا بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد. در ایران پدیدهی مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به عنوان یک آسیب اجتماعی در دوران مدرن، سابقهای بیش از ۴۰ سال دارد و به دوران پیش از انقلاب باز میگردد. مهاجران ایرانی تنها ترک وطن نمیکنند تا پول بدست بیاورند، چرا که میتوان در ایران هم پول بدست آورد. از اینرو به نظر میرسد آنها به دنبال ارتقای اجتماعی و تحصیلی هستند، که همین امر موجب فرار مغزها می شود.
نظام آموزشی ایران در تولید افرادی با کیفیت آموزشی خوب و بالا در مقطع لیسانس (و یا افرادی با ضریب هوشی بالا در زمینه کسب و کار) موفق عمل میکند، اما بعد از اینکه این افراد به پختگی و بهره برداری رسیدند، تجهیزات و فرصت کافی برای استفاده آنها را فراهم نمیکند.
خواستم کارم را درست انجام بدهم و مسئولیت پذیر باشم اما زیراب زدند و کارهای من را نادیده گرفتند چون آدمهای بی سواد به نون و نوا رسیدند واحساس نگرانی و خطر دارند از آدمهای باهوش و با استعداد.
نا امیدم نا امید...
امیدی به اصلاح نیست دامنه ی فساد گسترده تر از این حرف هاست
باید کشید بیرون از این ورطه رخت خویش
عمر خودتون رو اینجا هدر ندید که من به اشتباه فکر کردم مبارزه میکنم در جهت اصلاح اما در محیطی که حتی یک نفر هم کیش و عقیده شما نیست عمر را تلف کردن است من اگر بچه ای داشته باشم هر چه زودتر او را ترغیب به رفتن میکنم
اگر حرفی بزنی هزار جور انگ هم که دارند بزنند و مفسد الافی الارض معرفی ات کنند اینها نه تنها ایمان ندارند بلکه از مردانگی هم بویی نبردند.