فرارو- وقتی کاخ سفید با خروج از توافق هستهای ایران و شش قدرتهای جهانی، کارزار «فشار حداکثری» را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد، به نظر میرسید که دونالد ترامپ برای تحمیل خواستههای خود به تهران، شمشیر را از رو بسته است. او در یک سال گذشته با هدف به زانو درآوردن ایران، به قول خودش «قویترین تحریمهای تاریخ» را علیه ایران اعمال کرد و تا همین اواخر مقامات دولتش، ایران را به اعمال تحریمهای جدید تهدید میکردند. اما در روزهای اخیر، دولت ترامپ به شکل غیرمنتظرهای به تنشزدایی یا حداقل جلوگیری از تشدید تنشها با ایران متمایل شده است.
به گزارش فرارو، دیپلماتهای منطقهای میگویند دولت آمریکا از احتمال بیثباتی بیشتر در خاورمیانه نگران است و برای جلوگیری از افزایش تنشها در منطقه دست به کار شده است. رفتوآمدهای مقامات نظامی آمریکا در خاورمیانه و همچنین ناآرامیهای اخیر در ایران از این گرایش جدید کاخ سفید پرده برداشت و زوایای جدیدی از سیاست کاخ سفید در برابر ایران را نشان داد.
در هفتههای اخیر، اسرائیل میزیان چندین مقام بلندپایه نظامی آمریکا بود که آخرین آنها، ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، بود. میلی با همتای اسرائیلی خود، آویو کوخاوی، دیدار و گفتگو کرد. در سطح عمومی، آنها بر همکاری نزدیک نظامی میان تل آویو و واشنگتن تاکید کردند. اما در جلسات خصوصی، مباحثات دیگری مطرح شد که به ایران مربوط میشود.
آمریکا به اسرائیل: با ایران جنگ نمیخواهیم
اسرائیلیها به وضوح از تصمیمات ماههای گذشته دولت دونالد ترامپ نگران هستند. خودداری آمریکا از مقابله به مثل با ایران در مواردی همچون سرنگونی پهپهاد آمریکایی گلوبال هاوک توسط سپاه پاسداران یا حمله به تاسیسات نفتی شرق عربستان و خروج نیروهای نظامی آمریکا از مناطق کردهای سوریه همگی مواردی هستند که این تلقی را در اسرائیل ایجاد کردند که آمریکا در حال خروج از خاورمیانه است. ظاهرا این تلقی حتی در میان برخی متحدان اروپایی آمریکا هم وجود دارد. اخیرا، فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه، گفته است آمریکا به طور تدریجی و عامدانه از خاورمیانه عقب نشینی میکند. از این رو، فرانسه با تاسیس ائتلاف دریایی اروپا در امارات در پی تقویت حضور نظامی خود در خلیج فارس است.
بخوانید:
با این حال، آمریکاییها از احتمال وقوع درگیری میان نیروهای اروپایی مستقر در خلیج فارس و ایران نگران نیستند. نگرانی آنها از اسرائیل است که بار دیگر به شکلی بیپروا علیه ایران تهدیداتی بیان میکند. سفر اخیر میلی به اسرائیل در راستای رفع همین نگرانی بود. روزنامه اسرائیلی هاآراتص، در تحلیل سفر میلی، نوشت آمریکاییها ظاهرا از تصمیماتی که اسرائیل ممکن است در آینده بگیرد، نگران هستند.
هاآراتص افزود: «مقامات بلندپایه اسرائیل بیمحابا در مورد خطرات ناشی از تلاشهای ایران برای استقرار نظامی در جنوب سوریه، قاچاق تسلیحات پیشرفته به حزب الله و تقویب حضورش در عراق و یمن صحبت میکنند. اصطکاک فزاینده نظامی میان اسرائیل و ایران و نایبانش، ممکن است آمریکاییها را به جنگ منطقهایای بکشاند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا -طبق اظهارات علنیاش - آن را نمیخواهد.»
دولت آمریکا از ماجراجویی احتمالی اسرائیل علیه ایران نگران است.
به گفته این روزنامه، سفرهای فعلی مقامات آمریکایی به اسرائیل یادآور سفرهای مقامات پنتاگون به اسرائیل در تابستان سال ۲۰۱۱ است. یعنی زمانی که اسرائیل مشغول بررسی گزینه حمله به تاسیسات هستهای ایران بود. در حال حاضر، هیچگونه حملهای در دستور کار نیست، اما اظهارات اخیر مقامات اسرائیل، به طرز غیرمعمولی تهاجمی بوده است.
علاوه بر این، این نگرانی وجود دارد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، برای انحراف افکار عمومی از محنتهای داخلیاش، به ماجراجویی علیه ایران دست بزند.
رویکرد غیرمنتظره غرب در مقابل ناآرامیهای ایران
اما علاوه بر مهار اسرائیل، آمریکاییها مسیر دیگری را برای اجتناب از تشدید تنشها دنبال میکنند و آن، حمایت کمرنگ از تحولات اخیر ایران است.
بسیاری از ناظران بر این باور بودند که با توجه به لفاظیهای مستمر دولت ترامپ علیه ایران، اگر در این کشور ناآرامی صورت گیرد، با حمایت گسترده و کمسابقه ترامپ مواجه خواهد شد. اما ترامپ در اقدامی غیرمنتظره، موضع ملایمی درباره ناآرامیهای ایران گرفت. او فقط یک بار درباره ایران توئیت کرد و مانند ناظران معمولی از «بیثبات شدن» ایران خبر داد. این در حالی است که در ناآرامیهای دی ماه ۱۳۹۶، ترامپ قویا از آنچه «اعتراضات مردم ایران» خوانده بود، حمایت کرد و مدام به ایران یادآوری میکرد که «جهان در حال تماشاست.»
موضع ملایم ترامپ درباره ناآرامیهای فعلی ایران که هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ خشونت نسبت به ناآرامیهای دیماه ۹۶ شدیدتر بود، برای متحدان منطقهای آمریکا پرسشبرانگیز بود و آنها را به تامل در اهداف واقعی سیاست موسوم به کارزار «فشار حداکثری» واداشت. در یک ارزیابی کلی میتوان گفت که متحدان منطقهای آمریکا، خصوصا سعودیها، اماراتیها و اسرائیلیها، انتظار داشتند که آمریکا در حمایت از ناآرامیهای ایران، تمام قد وارد میدان شود. مثلا با ادعای اینکه در این ناآرامیها تعداد قابل توجهی جانشان را از دست دادهاند، خواستار برگزاری جلسه شورای امنیت شود یا اینکه به سایر کشورها در محکوم کردن خشونتها در ایران فشار بیاورد. اما هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاد.
اینکه چرا ترامپ چنین موضعی در برابر تحولات مهم ایران گرفت، هنوز معلوم نیست. برخی ناظران این دیدگاه را مطرح میکنند که ترامپ درگیر جدالهای سیاسی در داخل آمریکاست. او در آستانه انتخابات، به خاطر تحقیقات استیضاح به شدت تحت فشار قرار گرفته و نمیخواهد بحران جدیدی در خارج آغاز کند. بلکه میخواهد تمام انرژی و وقت خود را صرف مبارزات انتخاباتی کند.
برخی دیگر نیز بر این باور هستند که آمریکا، به رغم اینکه تحریمهای گستردهای علیه ایران اعمال کرده، از ناآرامیها در این کشور غافلگیر شد. بر اساس این دیدگاه، آمریکا و متحدان غربیاش هیچگونه جایگزینی برای ساختار سیاسی فعلی ایران ندارند.
بخوانید:
روزنامه العرب، چاپ لندن، در تحلیل چرایی موضع متفاوت ترامپ، مدعی شد که غرب و دولت دونالد ترامپ از بیم اینکه مبادا براندازی در ایران با هرج و مرج همراه شود، دنبال این کار نیستند. از دیدگاه این روزنامه، هدف اصلی کاخ سفید، همچنان تغییر رفتار ایران در منطقه است و این مورد تایید اتحادیه اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است.
به نوشته العرب، در میان محافل عمومی غربی این دیدگاه وجود دارد که بیثبات شدن ایران به نفع اروپا و آمریکا نیست. در مقابل، غرب هنوز مایل است بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با ایران تعامل کند. به این معنا که با ایران به تفاهم برسد تا هم بازارهای آن به روی اقتصاد جهانی باز شود و هم اینکه روابط ایران با جامعه جهانی عادی شود. بر این اساس، حتی اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، مبنی بر اینکه اعتراضات در ایران نتیجه سوء مدیریت است نه تحریمها، به مثابه برائت جستن از ناآرامیهای ایران ارزیابی شده است. العرب به نقل از منابع دیپلماتیک مدعی شد که محافل عربی و بین المللی نمیخواهند در منطقه «آتشفشانهای جدیدی» ببینند. همچنین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز که با سیاستهای منطقهای ایران مخالف هستند، از هرج و مرج نسنجیده در ایران استقبال نمیکنند چرا که چنین هرج و مرجی ممکن است دامن شورای همکاری خلیج فارس را نیز بگیرد.