واقعیت این است که تردیدی در وجود منافع انتقال آب شیرین به مناطق مرکزی کشور نیست. ولی آیا هزینههای مادی مستقیم و عوارض جانبی آن را هم سنجیدهایم؟ در حقیقت مبنای تصمیمگیری، دیدن یکسویه منافع طرح نیست بلکه مقایسه منافع و هزینهها و نیز بهرهوری طرح و مقایسه بازگشت سرمایه در این طرح با ظرفیتهای دیگری است که برای سرمایهگذاری در کشور وجود دارد.
عباس عبدی در اعتماد نوشت: به عنوان یک شهروند و علاقهمند به امور در حد معمول برخی از مسائل را پیگیری میکنم. به ویژه خبرهای انتقال آب به دلایل گوناگون جذابیتهای خبری دارند چراکه این طرحها ابعاد بزرگ و اثرات بزرگتری (منفی یا مثبت) دارند. یکی از این طرحها در لیبی بود که آبهای زیرزمینی کویر جنوب آنجا را به شمال منتقل میکرد. در چین طرحهای جذاب و بزرگی اجرا شده یا در دست اجراست. در ایران هم طرحهای سدسازی و انتقال آب همیشه با حساسیتها و جذابیتهای خاص خود همراه بوده است. کرخه و انتقال آب آن به دشت عباس و نیز تونلهای کوهرنگ روی سرشاخههای کارون و طرحهای استانهای آذربایجان غربی و کردستان و انتقال آب به ایلام و... همگی مهم هستند و اخیرا نیز طرح انتقال آب خزر به استان سمنان که دوباره و سهباره مطرح شده مورد توجه قرار گرفته است.
ابتدا باید متذکر شوم که به عنوان یک ناظر به صورت پیشفرض موافق یا مخالف هیچکدام از این طرحها نیستم. ولی به عنوان یک شهروند دوست دارم، بدانم که آیا درباره این طرحها مطالعات بیطرفانه و مستقل و کافی انجام شده است یا خیر؟ قرار نیست که همه مردم و شهروندان و حتی نمایندگان مجلس و مدیران دولتی درباره چنین طرحهایی ارزیابی کارشناسانه داشته باشند و در مخالفت یا موافقت با آن اظهارنظر کارشناسی کنند. پس چه باید کرد؟
متاسفانه نظام سیاستگذاری و تصمیمگیری در ایران در برخی از موارد به شدت دوگانه رفتار میکند. اگر شما بخواهید یک طرح کشاورزی یا صنعنی محدود را احداث کنید که حداکثر سرمایهگذاری آن یک تا دو میلیارد تومان است برای موافقت و صدور مجوز، درخواست یک طرح ارزیابی اقتصادی میکنند. هر چند این موارد صوری و هر طرحی را بخواهید اجرا کنید، شرکتهایی وجود دارند که ارزیابی اقتصادی آن را تهیه و تقدیم کنند شاید هم چنین طرحهایی نیازمند ارزیابی اقتصادی نباشد، چون نمونههای زیاد وجود دارد و سرمایهگذار خودش میتواند، ارزیابی کلی کند. ولی همین نظام تصمیمگیری هنگامی که قرار است خودش و از سرمایه مردم طرحهای بسیار بزرگ را انجام دهد، کمترین ارزیابی را انجام نمیدهد و چه بسا کل طرح ضرر در ضرر باشد.
چگونه میتوان درباره چنین طرحهایی به توافق رسید؟ راهحل تهیه گزارش از سوی مراجع و شرکتهای مشاورهای است که ذینفع نیستند و تحت تاثیر فشارهای سیاسی قرار ندارند و همواره استقلال خود را حفظ کردهاند. این گزارشها باید به پرسشهای گوناگونی پاسخ دهد و سناریوهای مختلفی را ارزیابی کند و چندین گزینه را با یکدیگر مقایسه و راهحل ممکن و به صرفهای را پیشنهاد کند. این گزارشها فصلالخطاب هستند. برای نمونه درباره همین طرح انتقال آب خزر به استان سمنان باید پرسشهای گوناگونی را پاسخ داد از جمله:
- عملی بودن اجرای طرح
- هزینههای احداث، نگهداری و...
- ملاحظات حقوقی
- ملاحظات زیست محیطی، تخریب جنگل، وضعیت و اثرات پسماند و نمک و...
- موارد مصرف و هزینه نهایی هر متر مکعب آب استحصال شده
- شیوه و روشهای بدیل و ممکن دستیابی به آب اعم از صرفهجویی در مصرف، جابهجایی مصرف از کشاورزی به شرب و صنعت، خرید آب سایر مناطق و...
- ارزیابی صرفه اقتصادی سرمایهگذاری مزبور.
واقعیت این است که تردیدی در وجود منافع انتقال آب شیرین به مناطق مرکزی کشور نیست. ولی آیا هزینههای مادی مستقیم و عوارض جانبی آن را هم سنجیدهایم؟ در حقیقت مبنای تصمیمگیری، دیدن یکسویه منافع طرح نیست بلکه مقایسه منافع و هزینهها و نیز بهرهوری طرح و مقایسه بازگشت سرمایه در این طرح با ظرفیتهای دیگری است که برای سرمایهگذاری در کشور وجود دارد.
مدیران و مسوولان ملی ملتزم به رعایت این شرط و مقدمه هستند. زیرا آنان مدیران منطقهای نیستند و حافظ منافع یک منطقه خاص نیستند بلکه مدافع منافع کل کشور هستند. همان طور که سرمایههای شخصی خود را خرج میکنند و دنبال جایی با بیشترین سودآوری هستند باید سرمایههای ملی را نیز به همین صورت خرج کنند. باید پاسخ دهند که آیا آباد کردن سواحل مکران اولویت دارد یا آوردن آب به کویر مرکزی؟ پیش از ارایه گزارشی جامع از شرکت مشاورهای مستقل و معتبر حتی یک ریال خرج کردن در چنین طرحهای بزرگی غیرقابل قبول است. چنین اقدامی حتی اگر مقرون به صرفه باشد بدون چنین گزارشهایی موجب اختلاف و شکاف در جامعه میشود که این شکاف خسارت سنگینی است.