رفراندوم یا همهپرسی عبارتی است که هر از گاهی در عرصه سیاسی کشور از سوی مسئولان نظام در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب مطرح شده و طی سالهای اخیر نیز رئیسجمهور چندین بار بر اجرای اصل ۵۹ قانون اساسی و رجوع به آرای مردمی در موضوعات مهم و اساسی تأکید کرده و اخیرا نیز در مراسم آغاز رسمی سال تحصیلی دانشگاهها اظهار کرد که «اگر با راهکارهای ارائه شده برای موضوعاتی که بیش از۴۰ سال است راجع به آنها بحث میکنیم به نتیجه نرسیدیم، باید همهپرسی کنیم.» طرح این موضوع از سوی رئیسجمهور همواره با نظرات مثبت و منفی در میان گروهها و شخصیتهای سیاسی مواجه بوده که باعث شده به مسئلهای حاشیهساز بدل شده و از مسیر بررسی کارشناسی و حقوقی خارج شود.
ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی و فعال رسانهای، در گفتگو با ایکنا به بررسی طرح این موضوع از سوی رئیسجمهور، جایگاه رفراندوم در قانون اساسی و ظرفیتهای اجرای آن در شرایط کنونی کشور پرداخته که متن آن به شرح ذیل است:
چرا با اینکه رفراندوم به مثابه یک اصل قانون اساسی و یکی از راههای عملی کردن حق تعیین سرنوشت مردم، به رسمیت شناخته شده، اما مطرح کردن آن اینقدر حاشیهساز میشود؟
مردم وقتی یک اجتماع سیاسی در چارچوب مرزهای جغرافیایی مشخص تشکیل میدهند برای نحوه اداره کشور نیاز به یک قانون دارند که به آن رأی میدهند که نام آن «قانون اساسی» است و تمامی برنامهها و اقدامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب این قانون تعریف میشود. اهمیت قانون اساسی به اندازهای است که همه مسئولان کشور از مقام رهبری تا بقیه مقامات باید در چارچوب آن رفتار کنند و مجاز نیستند که اقدامی خارج از آن انجام دهند. قانون اساسی کلیه اموری را که برای اداره کشور لازم است تعیین تکلیف کرده است.
هر زمان که صحبت از رفراندوم یا مسئله دیگری میشود باید به قانون اساسی مراجعه کرد تا در چارچوب این قانون سخن گفته شود و اگر نظر و سخن ما در این چارچوب نباشد سخن لغوی است؛ قانون اساسی تکلیف مسئله رفراندوم را مشخص و بیان کرده در چه مواردی، توسط چه نهادی و با چه شرایطی برگزار شود. آقای رئیسجمهور یا هر شخص دیگر باید در چارچوب قانون اساسی درباره این مسئله سخن بگوید. بر این مبنا سؤال این است که سخنان رئیسجمهور در این چارچوب قرار دارد یا ندارد؟
قانون اساسی در اصل ۵۹ بیان میکند «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد»؛ بنابراین هیچکس در کشور مخالف همهپرسی نیست و این بحثی راکه رئیسجمهور هر از گاهی مطرح میکنند احساس میشود که اهداف سیاسی در پشت آن است یا اینکه به اهداف سیاسی آن توجه ندارند. در واقع این اصل اساساً ارتباطی به دولت ندارد و مجلس باید درباره آن تصمیمگیری کند.
یعنی به نظر شما رئیسجمهور یا دولت حتی نمیتواند پیشنهاد موضوع رفراندوم را به مجلس ارائه کند؟
در این مورد قانونی در مجلس تصویب نشده است و مجلس باید قانونی درباره نحوه اجرای اصل ۵۹ قانون اساسی تصویب کند تا مشخص شود که پیشنهادکننده همهپرسی میتواند رهبری، رئیسجمهور یا خود مجلس یا هر نهاد دیگر باشد. اگر در این زمینه قانونی وجود دارد رئیسجمهور میتواند پیشنهاد موضوع همهپرسی را به صورت رسمی به مجلس بدهد تا اگر دوسوم مجلس به آن رأی داد همهپرسی برگزار شود.
اگر قانونی درباره نحوه اجرای این اصل در مجلس تصویب نشده پس فعلاً با همین اصل ۵۹ روبرو هستیم و این اصل به دولت و حتی رهبری این اجازه را نداده که درخواست برگزاری رفراندوم داشته باشند. پس این اصل کاملاً واضح و روشن است و اینکه چرا دچار بازیهای سیاسی میشود از آن اطلاعی ندارم. در واقع رئیسجمهور اگر واقعاً میخواهند این اصل اجرا شود، نیاز به تکرار مدام آن نیست و نمیدانم چرا بحث رفراندوم هر زمان که کشور به انتخابات نزدیک میشود در فضای عمومی مطرح میشود.
اگر واقعاً هیچکس در کشور مخالف همهپرسی نیست پس واکنشهای منفی نسبت به طرح این مسئله از سوی رئیسجمهور نشانه چیست؟
علت مخالفت منتقدان این است که طرح مسئله رفراندوم از سوی رئیسجمهور هیچگونه محتوایی ندارد. یعنی رئیسجمهور اساساً نمیخواهد رفراندومی برگزار شود بلکه صرفاً میخواهد از آن به مثابه یک ابزار برای رسیدن به اهداف سیاسی و جناحی استفاده کند. این احساس هم بدین خاطر است که میبینند این موضوع همواره در زمانهای خاصی از جمله در نزدیکی برگزاری انتخابات مطرح میشود.
اگر یکسال یا دو سال پیش که انتخاباتی در کار نبود رئیسجمهور در یک فضای آرام و به دور از سر و صداهای سیاسی به مجلس درخواست و پیشنهادی برای برگزاری رفراندوم در یک موضوع خاص ارائه میکرد و به تصویب دوسوم مجلس میرسید، انجام میشد.
واقعاً کسی در کشور مخالف برگزاری رفراندوم نیست و اتفاقاً رفراندوم یکی راهکارهای مناسب برای حل مسائل کشور است. چه اشکالی دارد درباره مسائل اقتصادی کشور و نحوه مدیریت این حوزه رفراندوم برگزار شود.
به نظر شما کشور در وضعیت امروز نیاز به برگزاری رفراندوم در موضوع خاص دارد یا حساس بودن شرایط کشور برگزاری رفراندوم را ایجاب نمیکند؟
کشور ما در چهل سال گذشته همواره به یک شکلی در یک شرایط حساس و خاص قرار داشته است و لذا این ملاک مناسبی برای برگزاری یا عدم برگزاری رفراندوم نیست. اما الان هیچ موضوع خاصی که نهادهای قانونی کشور به حدی رسیده باشند که نتوانند تصمیمگیری کرده و به اجماع برسند و مردم باید به صحنه آمده و با رأی خود مسیر و تصمیم نهایی را مشخص کنند، وجود ندارد.
ماهیت رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی در زمانی است که اختلافنظرهای نهادهای قانونی مانند دولت، مجلس، قوه قضائیه و شورای عالی امنیت ملی در یک موضوع خاص به جایی رسیده که اجماع میان مسئولان و نهادها ناممکن شده است و تنها راه مراجعه به رأی مردم است، اما الان کشور در چنین وضعیتی به سر نمیبرد. این احتمال هم وجود دارد که چنین موضوعاتی پیش بیاید و همان طور که ذکر شد کشور همیشه در شرایط خاص و حساس بوده است.
آیا میتوان گفت یک نوع رفراندومهراسی در میان برخی جریانات وجود دارد؟
از مراجعه به آرای عمومی به هیچ وجه نباید هراسید. هر زمان که که در قالب انتخابات به افکار عمومی مراجعه کردیم نتیجه آن برای کشور بسیار خوب بوده است. به اعتقاد من باید در بعضی موضوعات باید در کشور تابوشکنی انجام شود و رفراندوم از جمله همین موضوعات به یک تابو در کشور تبدیل شده است. در حالی که در بعضی کشورها مانند سوئیس رفراندومهای زیادی برگزار میشود. پس بد نیست در برخی موضوعات نیز در کشور ما رفراندوم برگزار میشود.
مشکل این است که موضوع رفراندوم در زمانهای خاص مطرح میشود و بعد هم پیگیری نمیشود و متوقف میشود و در حد شعار باقی میماند. اگر رئیسجمهور یا هر شخص دیگری پیشنهاد برگزاری رفراندوم درباره یک موضوع دارند یک نامه به مجلس ارسال کنند و به صورت جزئی بگویند که برطبق اصل ۵۹ قانون اساسی مجلس نظر خود را درباره برگزاری رفراندوم در فلان موضوع بیان کند. مسئله این است که فقط سخن و شعار رفراندوم گفته میشود و وقتی انتخابات برگزار شد فراموش میشود.