محمدعلی سجادی: وظیفه فیلمساز است که به واقعیتها بپردازد «سراغ هیچ کس و هیچ شغل و هیچ شهری نمیشود رفت» این گلایه همیشگی اهالی سینما و تلویزیون است. بس که با هر سریال و فیلمی عدهای ناراحت شدند و اعتراض کردند به آنچه به نظرشان ارائه تصویر مخدوش از خودشان بود. از پرستارانی که بعد از فیلم «شوکران» به بهروز افخمی اعتراض کردند تا پلیس که برای «متری شیش و نیم» از سعید روستایی گلایه دارد.
به گزارش ایران، دیروز خبری درباره انتقاد به قول خبرگزاریها صریح مدیرعامل «ناجی هنر» از این فیلم و البته سریال «بوی باران» منتشر شد. مجتبی رشوند مدیرعامل «ناجی هنر» میگوید هر دو فیلم در زمینه ارائه تصویر پلیس مشکلات زیادی داشتهاند.
او درباره متری شیشونیم گفت: «روایت این فیلم جوری پیش میرود که تا نیمه داستان قهرمان پلیس است و در نیمه دوم همان شخصیت ضدقهرمان میشود. نیروی انتظامی با فیلم مشکلی نداشت که نشود حلش کرد. اگر بخواهید از منظر نیروی انتظامی ببینید، فیلم چند خطای سیستماتیک داشت که پیام بدی را منتقل میکرد. مثلاً زجر دادن زن رضا مرادی وقتی سگ میآید سراغش را ما نمیدیدیم بهتر بود. یا نباید بد شدن حال بچهها را در همان پلان میدیدیم. ما در آن صحنهها کنار خانه رضا مرادی استرس و عذاب یک زن و بچه را از حضور پلیس میبینیم که تصویر همه بچهها را درباره پلیس بهم میزند.»
او به تصویری که از رفتار پلیس با مجرمان در این فیلم نشان داده میشود انتقاد دارد و میگوید رفتارهایی مثل هول دادن مجرم به سمت دستگاه بادی اسکنر منع قانونی دارد و انجام نمیشود. «بوی باران» هم به نظر رشوند پلیس را کم هوش نشان داده و پلیس اینچنینی، بهنفع هیچ کس نیست.
پیش از این هم انتقاداتی از این دست را شنیده بودیم. قضات، وکلا و پزشکان از مشاغلی هستند که اصولاً فیلم و سریال ساختن درباره آنها بدون حاشیه نمیماند و پلیس البته ماجرایش پیچیدهتر و سختتر است.
کارگردانهایی که سابقه ساخت فیلم و سریالهای پلیسی را دارند خاطرات و گلههای زیادی از این مسأله دارند. محمدعلی سجادی کارگردانی است که او را با فیلمی، چون «مخمصه» میشناسیم. فیلمی درباره پلیسی که درگیر سرقتهایی غیرمتعارف میشود.
او معتقد است که دلیل سخت بودن ساخت فیلم درباره پلیس یا مشاغل دیگر این است که براساس آنچه در فرهنگ ماست همه چیز یا سیاه است یا سفید. یا آدم خوب داریم یا بد. او میگوید: «در دهه ۶۰ و ۷۰ این نگاه وجود داشت (و هنوز هم دارد) که پلیس احتمالاً پاک و معصوم است یا باید باشد و برای «رمز» مجبور شدم سرهنگی را قانع کنم که پلیس هم انسان است و ممکن است دروغ بگوید و قهرمان باشد یا نباشد. آن «باشد» جای آنچه هست را آنقدر گرفت که این فاصله بین واقعیت و آرمانهای عقیدتی به اینجا رسید که گاه هیچ نسبتی با هم ندارند. ما مبارزه سختی داشتیم برای اینکه سعی کنیم به واقعیتهایی که وجود دارد بپردازیم. البته در فیلم «مخمصه» با این رویکرد کمی منتقدانه با ناجی هنر هم نظر بودیم، ولی برای آن فیلم و نشان دادن واقعیتها هم خیلی جنگیدم تا مثلاً یکی از شخصیتهای پلیس را در خیانت همدستی با دزدها نشان بدهیم.»
او از قالبی صحبت میکند که اصرار دارند همه چیز در آن قرار بگیرد: «الگویی درست میکنند و اصرار دارند همه آدمها را در آن قالب و الگو بگذارند به همین دلیل است که مردم قهرمانهای پلیس را که در فیلم و سریالها به تصویر کشیده میشود دوست ندارند.»
او میگوید رشوند حق دارد از منظر پست اداری اش انتقاد کند، اما از جهتی هم حق ساخت فیلم را متعلق به همصنفانش میداند: «او میتواند از موضع اداری و مسئولیت خودش برخورد کند، اما نباید بگوید چرا نویسنده و کارگردانی به موضوعی به این شکل نگاه کرده است. هرکسی در حوزه هنر حق دارد به هر پدیدهای هر طور که میخواهد نگاه کند.»
مدیرعامل ناجی هنر گفته که با معصوم نشان دادن پلیس مخالف است، اما سجادی میگوید فیلمنامههایی که به ناجی هنر ارائه میشوند تا تأیید شوند دچار ممیزیهای اینچنینی میشوند: «مثلاً میگویند چرا پلیس بددهن است؟ چرا همسرش میخواهد از او جدا شود؟ چرا رشوه میگیرد؟ اما این کار برعکس دارد جواب میدهد.»
البته بهگفته سجادی این فقط پلیس نیست که از تصویرش در سینما و تلویزیون شکایت دارد و هیچ صنفی اجازه نمیدهد مورد نقد قرار بگیرد.