فرارو- بعد از حملات انجام شده به تاسیسات نفتی عربستان، ایران به عنوان آخرین گزینه، مستقیما سلطه آمریکا در خلیج فارس و همچنین نقش عربستان به عنوان تامین کننده
نفت جهان را به چالش میکشد.
به گزارش فرارو به نقل از پراجکت سیندیکیت، انگیزه ایران برای تحرکات جدید در خاورمیانه خنثی کردن تحریمهای اقتصادی است که دولت ترامپ از زمان خروج از توافق هستهای ۲۰۱۵ بر این کشور اعمال کرده است. اما تنشهای جاری در اصل در دینامیک قدرت منطقهای ریشه دارد که به حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳ بر میگردد. شکست آشکار در عراق برای ترامپ و همتای پیشین او، باراک اوباما، نشانه پایان هژمونی آمریکا در خلیج فارس بعد از هشت دهه را آشکار کرد.
ایالات متحده آمریکا از جنگهایش در خاورمیانه خسته شده است؛ به ویژه به این دلیل که مزیت نظامی برتر این کشور به نفوذ سیاسی پایدار تبدیل نشده است. اما عقب نشینی آمریکا یک خلاء استراتژیک از خود بر جای گذاشته است که بازیگران بانفوذ منطقه در حال پر کردن آن هستند.
اولین آنها ترکیه است که نفوذ نظامی و اقتصادی خود در منطقه خلیج فارس گسترش داده است و پایگاههای نظامی در قطر مستقر کرده است. با این وجود، طرف تهاجمیتر ایران است که تمایلش برای خروج آمریکا از منطقه و سرنگونی عربستان سعودی را پنهان نمیکند. (عربستان سعودی سومین کشور منطقه است که تلاش دارد حضور منطقهای خود را گسترش دهد.)
با توجه به شکست آمریکا، ایران موقعیت خود در منطقه را با گسترش نفوذ در عراق، سوریه، لبنان و
یمن افزایش داده است. ایران تقویت موقعیت خود را با استفاده از بازیگران غیردولتی نیابتی مانند حوثیها در یمن و همچنین توسعه تسلیحات نظامی عظیم و متنوع انجام میدهد.
در یمن ایران تلاش میکند کنترل منطقه استراتژیک تنگه باب المندب را به دست بگیرد. جای پای ایران در یمن، ایران را قادر ساخته است تا عربستان سعودی را با پهپادها و موشکهای بالستیک کروز به چالش بکشد. بسیار شبیه روشی که حزب الله، اسرائیل را از جنوب لبنان تهدید میکند.
موقعیت شکننده عربستان سعودی در خاورمیانه
برعکس، عربستان سعودی یک قدرت خواهان حفظ وضع موجود، باقی میماند که منافع آن بیش از هرچیزی در ثبات منطقه است (نه تنها برای تسهیل فروش نفت). عربستان خوشحال از اینکه زیر چتر امنیتی آمریکا قرار دارد علی رغم خریدهای تسلیحاتی بزرگ به ویژه از آمریکا، تلاش زیادی برای ایجاد ارتشی قوی انجام نداده است، عربستان در حال حاضر تلاش دارد هر دو را همزمان انجام دهد؛ اما تکمیل این فرآیند یک نسل طول خواهد کشید.
در عین حال عربستان ظرفیت محدودی برای مقابله با جاه طلبی ایران دارد. نه تنها چنین کاری سلطنت عربستان را در خطر از دست دادن موقعیت مسلط در منطقه قرار میدهد، احتمال حملات بیشتر بر تاسیسات نفتی و پتروشیمی و خدمات عمومی آسیب پذیر خود را بیشتر میکند. مثلا حمله به آب شیرین کنها موجب قطع چند روزه آب میشود.
درگیر شدن آمریکا میتواند از چنین تحولاتی جلوگیری کند، اما اینکه آمریکا قصد داشته باشد چنین کاری انجام دهد، معلوم نیست و عربستان نمیتواند روی آن حساب کند. بله، ترامپ بلافاصله بعد از حمله اخیر توئیت کرد که آمریکا "دست به ماشه" بود تا از عربستان بشنود «آنها معتقدند چه کسی مسئول این حمله بوده است و تحت چه شرایطی باید دست به اقدام زد»، اما دلایلی وجود دارد تا ترامپ را به شک بیاندازد که این مسیر را دنبال نکند: اگر یک حمله تلافی جویانه به جنگ تمام عیار منجر شود، چشم انداز انتخاب دوباره او در ۲۰۲۰ به خطر میافتد. درک این مساله از سوی ایران احتمالا منجر به عزم راسخ این کشور در در مقابله میشود.
حملات آرامکو در خدمت یک هدف مهم دیگر هم بود: تخریب موقعیت مرکزی عربستان در بازار نفت جهانی. عربستان با ۲۳ درصد منابع قطعی نفت جهانی، ذخیره تولید جایگزین به میزان کافی ایجاد کرده است تا از آن به عنوان عامل ثبات بخش بازار استفاده کند. اما حملات آرامکو که ۵.۷ میلیون بشکه نفت تولید روزانه عربستان را با مشکل مواجه ساخت، توانایی عربستان برای بازی این نقش را زیر سوال میبرد.
عربستان سعودی تلاش کرد برای جلوگیری از شوک اقتصادی جدی، به جهان اطمینان دهد که سریعا تولید را به حالت قبل باز میگرداند (تضمینی که اعتبار آن ثابت نشده است). در هر صورت یک آسیب جدی ایجاد شده است، الان واضح است که ایران میتواند اگر بخواهد با حمله به کشتی ها، خطوط لوله، و تاسیسات نگه داری و فرآیندی مهم، منابع نفت را تخریب کند.
حمله به تاسیسات نفتی عربستان توسط انصارالله یمن
وضعیت آمریکا پس از حملات آرامکو
حملات آرامکو همچنین ادعای آمریکا مبنی بر استقلال انرژی را با شک و شبهه مواجه کرد و آسیب پذیری دائم آمریکا نسبت به اثرات قیمتی قطع تولید نفت در خلیج فارس را نشان داد. ترامپ بعد از این حملات مجبور شد ذخایر نفتی استراتژیک را برای آرام کردن بازار به کار گیرد.
البته اینطور نیست که آمریکا کاری انجام ندهد. ترامپ قبلا به استیو منوچین، وزیر خزانهداری دستور داد تحریمها را بر ایران سختتر کند. اما بعید است چنین کاری به هدف مورد نظر برسد. برعکس، با این تحریمها افزایش ناامنی و حمله به زیرساختهای انرژی خلیج فارس اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. در چنین شرایطی عربستان و آمریکا نیاز خواهند داشت در برابر ایران مقابله به مثل کنند. عربستان سعودی بدون تشدید شدید درگیری منطقهای نمیتواند این کار را انجام دهد. آمریکا هم تنها زمانی میتواند چنین اقدامی کند و کار به جنگ تمام عیار نکشد که واکنشش محدود و متناسب باشد. از این گذشته ایران قصد خودکشی ندارد. ایران به حملات اسرائیل به مواضع هوادران ایران در منطقه پاسخ نظامی مستقیم نداد.
آمریکا باید به ایران مشوقهای اقتصادی شامل برداشتن تحریمها بدهد. در این مفهوم بهترین گزینه آمریکا تقلید از رویه ایران است؛ یعنی فرستادن سیگنالهای ترکیبی به دشمنانش.
نهایتا آمریکا باید تصمیم بگیرد تا چه حد میخواهد نیروها و تجهیزات نظامی خود را درخلیج فارس نگه دارد. اما الان اولویت اصلی باید چالش ایران باشد؛ قبل از اینکه اتفاقی بیافتد.