یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره دیدارش با محمود احمدینژاد گفت: من هر هفته در مجمع تشخیص او را میبینم، در آخر فروردین ماه به جهت احوالپرسی عید رفتم و در آن دیدار هیچ سخن سیاسی با یکدیگر نداشتیم.
به گزارش تسنیم، محمدباقر قالیباف عضو مجمع تشخیص مصلحت در جلسهای با عنوان «گفتمانسازی و مطالبهگری شهید دیالمه» با محوریت انتخابات مجلس که توسط سازمان بسیج دانشجویی کشور برگزار شد، اظهار داشت: «اگر از من سؤال شود، چالش بزرگ کشورمان چیست و ریشه این موضوعات کجاست؟ بنده بر این باور هستم مهمترین چالش ما ناکارآمدی است و این ناکارآمدی ریشه در مدیریت و نحوه اداره و نوع نگاهمان به اداره در کشور است، برخی از این ناکارآمدیها ریشه در رفتارهای فردی مدیران و برخی دیگر ریشه در ساختارها دارد.
اهم اظهارات قالیباف در این نشست را در ادامه میخوانید:
- اگر قصد داشته باشیم تا از این چالشها نجات پیدا کنیم، باید اجزای این نظام، کارآمد شوند. تنها نظام یا نقش حاکمیتی نیست، من معتقدم بسیاری از مشکلاتی که امروزه با آن دستوپنجه نرم میکنیم به جهت وجود ناامیدی در میان جوانان، مردم و بخشهای مختلف است، علتش نیز ناکارآمدی است، اگر امروز در حوزه اقتصاد با چالشهای جدی روبهرو هستیم، به جهت ناکارآمدی است.
- وضعیت جوری شده است که گاهی به نظر میرسد اگر هیچ اقدامی نکنیم، کارها و مسائل بهتر انجام میشوند تا آنکه دائما در آنها دخالت کنیم. لذا کانون مشکلات ناکارآمدی است و نخستین آسیب را به ما وارد میکند.
- با ناکارآمدی نهتنها مقبولیت ما در تودههای مردم از بین میرود، بلکه تودههای مردم هنگامی که عملکرد نظام دینی در مسند قدرت را نگاه میکنند، بر باورهای دینی آنها نیز تأثیر میگذارد. در صورت ناکارآمد بودن، اعتماد مردم را از دست خواهیم داد و مشارکت کاهش جدی خواهد داشت.
- ما نیازمند این هستیم که بدانیم برای حل مشکل ناکارآمدی باید از کجا آغاز کنیم؟ تصورم آن است که ما نیازمند یک اجماع سیاسی هستیم و اجماع سیاسی در پشت درهای بسته انجام نمیشود؛ یک اجماع سیاسی نیازمند هماهنگی بینالاذهانی است، یعنی ذهنها باید به یکدیگر نزدیک شوند تا بتوانیم این اجماع را به دست بیاوریم و این اجماع بهگونهای نیست که ما از بالا دیکته کنیم و پایین تنها اطاعت کنند.
- جنگ رسانهای که دشمن در داخل و خارج علیه مبانی انقلاب و نظام آغاز کرده در جهت فروپاشی ذهنی نسبت به باورها در ذهن مردم است، به همین جهت ما باید حرکتی در مقابلش انجام دهیم؛ به عبارتدیگر فلسفه اجماعی که میگویم به این جهت است، نه به منظور آنکه به دنبال منافع حزبی، قبیلهای و ... باشیم، این موضوعات نشان داده اگر قصد داشته باشیم تا به سبک روشهای گذشته کار کنیم، هیچ اتفاقی نمیافتد، مگر آنکه تغییرات جدی و اساسی در روشها و سیاستورزی خود داشته باشیم.
- از سال ۷۶ تا ۹۶ در مجموعه حرکاتمان در مسائل سیاسی معطوف به رأی و صندوق موفق نبودیم، ما وحدت را نیز با روش و ابزارهایی در اردوگاه خود دنبال کردیم و تحقق دادیم اما به پیروزی نرسیدیم. حدود ۲۶ ماه پیش نامهای دو صفحهای خطاب به جوانها نوشتم. در آن نامه یادآور شدم که کشور نیاز به تغییر و تحول جدی و اساسی دارد، در حقیقت نیاز به سیاستورزی است، در این نامه از کلمه «نواصولگرایی» یاد کردم. ما نیازمند تغییر و تحول اساسی در روشها، ابزارها و سیاستورزیهایمان هستیم. همچنین همانجا عنوان کردم این تغییر جز به دست جوانها اتفاق نخواهد افتاد. البته آن زمان نقدهای جدی را نیز شنیدم.
- چرا نباید جوان امروز فرصت به میدان آمدن را نداشته باشد؟ اگر سخنی از «نواصولگرایی» مطرح کردم، به این جهت بود.
- برخی به من گفتند، سخنت درست است اما مطرح نکن، با ما در این باره صحبت کن. گفتم من و شما چه دلیلی دارد با یکدیگر صحبت کنیم، قرار نیست ما با یکدیگر صحبت کنیم، بلکه بنا است با جوانها سخن بگوییم، حتی قرار نیست تنها با جوانهایی که انقلابی هستند، سخن بگوییم، ما باید با تمام جوانهای کشور حرف بزنیم، مگر برادر جوانی که به جنگ آمد و به شهادت رسید، فاصله بین اینکه نماز دو خط درمیان خوانده تا فاصلهای که به اینجا رسیده و به شهادت رسیده است چقدر است؟
- من به فرد موردنظر گفتم بحث اصول و اصولگرایی را یک جریان صرف سیاسی نمیبینیم، هنگامی که حرف از اصول میزنیم و میگوییم این اصول تغییرناپذیر است و آن اصول سنتهای الهی هستند؛ سنتهای الهی نیز تغیرناپذیر هستند، هر نسلی هم بگذرد ثابت میماند.
- در نواصولگرایی سخنی گفتیم که سه شاخص مهم برای ما وجود دارد و باید به آن دقت کنیم یک مردم را باور داشته باشیم، یعنی شعار ندهیم نمیتوان گفت ما مردمباور هستیم و میخواهیم مشکل اقتصاد که بزرگترین چالش ما است را حل کنیم، اما اقتصاد ۸۰ درصدش دولتی باشد، این حرف بیربطی است، یعنی کلاه سر مردم گذاشتن است.
- اگر در این نوگرایی، جوانگرایی اتفاق نیفتاد دیگر موضوعات نیز اتفاق نخواهد افتاد، یعنی روحیه محافظهکاری اجازه نخواهد داد که این تغییرات اتفاق بیفتد، بنابراین برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب این مسیری که اشاره کردم طی میکنیم و این اقدام پذیر نیست، جز آنکه جوانانی مانند شما دلسوز و پای کار بیتوقع باشند، وگرنه اگر این کار را نکنیم وضع ما همینطور نامعلوم میماند، در گام دوم باید بایستیم و این کار را انجام دهیم.
- اگر اقدامی انجام ندهیم و اجازه دهیم در بر همان پاشنه گذشته بچرخد چیزی درست نمیشود، پس از کلیپ ۴-۵ دقیقهای که از جوانان برای به میدان آمدن دعوت کردم، مجدداً برخی من را نقد کردند، اما گفتند باید به این مسیر بیاییم واقعاً نباید تردید کنیم و واقعاً بیاییم این مجلس نو را درست کنیم، وقتی میگوییم مجلس نو معتقدیم باید پیروز شویم، پیروز شدن به این معنا است که افرادی به مجلس آمده و کرسی بگیرند که کارآمد باشند، اگر این مجلس نیز کارآمد نباشد، بهتر است که وارد نشویم.
- در شورای وحدت به روشنی عنوان کردم که وحدت برای مردم اولویت دارد، اما وحدت اصالت ندارد. چرا میگویم وحدت اولویت دارد، به این جهت که وحدت حتما مقدمهای برای پیشرفت کار است. چرا اصالت ندارد؟ چون اگر بخواهد در بر همین پاشنه بچرخد و میدان را به جوانها ندهیم، مجلس کارآمد درست نکنیم، هر کسی با هر زد و بندی وارد مجلس میشود. این اقدام چه فایدهای دارد؟
- باید بگویم که این بحثها در شورای وحدت دنبال شده است، نخستین بار است که پس از دو الی سه دهه، جمعیت این شورا تشکیل شده است از ۵۰ درصد جوان و ۵۰ درصد پیشکسوت و همگی این اتفاق مهم را پذیرفتند. اگر در میدان نباشیم و جوانهای انقلابی پای کار نیایند من به شما میگویم این در بر همان پاشنه خواهد چرخید.
- هنوز در شورای وحدت تمام سلایق کنار یکدیگر جمع نشدند، اما گفتوگو میان تمام سلایق انجام میشود، یعنی در حال حاضر جامعه روحانیت در تهران که اخیراً تشکیلات سراسری برپا کرده و ظاهراً دفاتری نیز دارد، فعالیتهایی انجام میدهد، با برخی دیگر از جریانات سیاسی مانند دوستان در مجموعه پایداری نیز گفتوگو صورت میگیرد، باید بگویم که تمام این اتفاقات خوب و مثبت است.
- (درباره رابطه نواصولگرایی با اصولگرایی): سخن ما این است که ما اصولگرایی را پیش از اینکه بگوییم یک جریان سیاسی است، یک اساس سیاسی است، هنگامی که سخن از اصولگرایی میشود، ما آن را در مقابل اصلاحطلبی میبینیم؛ ما معتقدیم اصول و اصولگرایی مبتنی بر مبانی اندیشه سنتهای الهی است.
- (با اشاره به مانیفست نواصولگرایی): متن این مانیفست در اینترنت در دسترس است و هر شخصی میتواند آن را مطالعه کند، اگر نقدی یا پیشنهادی وجود دارد، آن را عنوان کند. من در این جریان تنها کاری که قول میدهم انجام دهم آن است که صدا و بلندگوی شما باشم چراکه شاید صدای من از شما بیشتر شنیده شود.
- (درباره برخی ادعاها مبنی بر تناقض سخنانش نسبت به برجام): من درباره برجام هیچ حرف متناقضی نگفتم، متأسفانه برخی اوقات برخی افراد و رسانهها تکهای از جمله و صحبت را برداشته و آن را پررنگ میکنند، اگر قسمتی حمایت کردم تنها از تیم مذاکرهکننده حمایت کردم، زمانی مقام معظم رهبری نیز از تیم مذاکرهکننده حمایت کردند، اما بحث برجام و محتوای برجام مخصوصاً تصویب برجام در مجلس را خیر.
- بحث ناکارآمدی که در مجلس میگویم را در تصویب برجام مشاهده میکنید، مجلسی که طی ۲۰ دقیقه برجام را تصویب میکند، عملکردش اینگونه است؛ طرحی به مجلس ارائه شد که حدود ۱۸۰ نفر امضا کردند، اما وقتی برای رأیگیری رفت، ۶۰ نفر رأی دادند. نقد من به برجام جدی بوده است، من حتی درباره روش مذاکره نیز انتقاد کردم.
- (در پاسخ به سؤالی مبنی بر تبریکش به ظریف): موفقیتی که یاد کردم به جهت اصل موضوع مذاکره بود. شما بپذیرید که این عظمت انقلاب بود. ۵ قدرت دنیا که حق وتو داشته و جمهوری اسلامی را به رسمیت قبول ندارند بر سر جمهوری اسلامی ساعتها نشسته و صحبت کردند. آنها زمانی قصد نوشتن نامهای داشتند، تنها خطاب به رئیسجمهور مینوشتند، اما کمکم نامههایشان خطاب به رهبر معظم انقلاب بود، یعنی نظام ولایی را پذیرفتند، نه ساختار صرف سیاسی و دستگاه دیپلماسی.
- (در پاسخ به سؤالی مبنی بر شبهات درباره اختلافاتش با سعید جلیلی): من با آقای جلیلی در جبهه پشت یک خاکریز جنگیدیم، در حال حاضر کنار یکدیگر کار میکنیم. جلساتی درباره برخی موارد داشتیم که میتوان گفت شاید بیش از سه ساعت طول کشید؛ قرار است جلسه دیگری را با یکدیگر داشته باشیم، شما باید درباره ائتلاف و وحدت به جهت حل ناکارآمدیها سخن بگویید. در قسمتهایی ممکن است اختلافسلیقه وجود داشته باشد، در حوزه نوع نگاهمان در سیاستورزی در روشها ابزارها باشد و از اینگونه موضوعات وجود داشته باشد، اما اینها مهم نیست.
- (درباره دیدارش با محمود احمدینژاد): من هر هفته در مجمع تشخیص او را میبینم. نزدیک به یکدیگر نیز مینشینیم. (باخنده) دقت کنید، من به دیدار آقای احمدینژاد در آخر فروردین ماه به جهت احوالپرسی عید رفتم و در آن دیدار هیچ سخن سیاسی با یکدیگر نداشتیم، حداقل مواضع من روشن است، این موضوع بسیار روشن است اما خب عید بوده و ما به احوالپرسی رفتیم.
- این خبر در مرداد مطرح شد گفتند آقای قالیباف با احمدینژاد برای مذاکره دیدار کرده است! چه زمانی این سخن گفته شد؟ زمانی که من آمدم و موضوع مجلس نو را طرح کردم و گفتم جوانان پای کار بایستید. عدهای تا احساس خطر کردند اینگونه رفتار کردند، برخی روزنامهها کاریکاتور تمامقد توهینآمیز زدند، چون احساس خطر کردند. مطمئن باشید هرجا بهدرستی گام بردارید، برای تضعیف شما حرکت میکنند.
- (درباره اینکه به او تکنوکرات میگویند): این سخن پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در سال ۹۲ که سال انتخابات بود عنوان شد، در فروردین ایشان به مسائلی اشاره کردند که برخی رفتار تکنوکراتی دارند و کار جهادی انجام نمیدهند، این کلمه از آنجا به وجود آمد، جریانی شروع کرد که قالیباف تکنوکرات است چراکه خوب کار میکند. چه تکنوکراتی؟ در شهر تهران در سال ۸۴ که توفیق خدمت در شهرداری تهران را داشتم شروع به کار جهادی و فرهنگی کردم.
- (درباره سؤالی مبنی بر لیست اموالش در انتخابات ۹۶): اگر کسی خلاف این موضوع سندی دارد، بگوید. طی ۴۰ سال گذشته هر حسابی داشتم چک کنند.
- (درباره رد پیشنهاد ریاست بنیاد مستضعفان): بله دراین باره با من صحبت شد. من گفتم حتما هر وظیفهای به دوش من باشد بدون چونوچرا آن وظیفه را انجام می دهم اما اگر نظر خودم را بخواهید نظرم آن است که دیگران هستند که این کارها را انجام دهند اجازه دهید حرف را قبل از بحث بنیاد بگویم. دی ماه ۹۶ چند ماهی تازه از کار فارغ شده بودم که توفیق سفر حج پیدا کردم. هنگامیکه در جلسهای با دوستان جمع شدیم من در آنجا مطرح کردم که در دی ۹۶ کنتور خود را صفر میکنم و هیچ مسئولیت رسمی و اجرایی نمیپذیرم میخواهم در جوانان کار کنم و به آنان نشان دهم با دست خالی بدون هیچ پولی میتوان کار کرد. کسی کار جهادی میکند باید دوچیز را نخواهد: پول و اختیار . هرکسی که پول و اختیار نخواست و کار کرد آن کار جهادی است. اگر من به بنیاد رفته بودم و درباره مجلس نو صحبت میکردم کسانی که دنبال تخریب من هستند، چه میگفتند؟
- (درباره چرایی انصرافش در انتخابات ۹۶): اولا گذشته را تنها بهعنوان تجربه داشته باشید تا اشتباهات را مجدداً مرتکب نشوید. در سال ۹۶ تصمیم ورود هفته آخرمان به این انتخابات اشکال داشت. من شفاهی و مکتوب به دوستان گفتم. من با آقای رئیسی از سال ۵۶ تا الان دوست هستیم. به هنگام نظرسنجی ۵ درصد آقای رئیسی جلوتر بود اما عزیزان بنا نیست من و آقای رئیسی با یکدیگر رقابت کنیم بنا بود یکی از ما دو با رقیب رقابت کنند. شما به نظرسنجیها دقت کنید. اگر من در این انتخابات میماندم و رقیب برنده بود چه میشد؟ ما براساس سنتهای الهی کار میکنیم.