رحمت مهدوی*؛ این روزها احمدینژاد و قالیباف در راس خبرهای انتخاباتی هستند. دلیل این امر نیز یکی بخاطر فعالیتهای مختلف آنها و دیگری بخاطر دیداری است که در قالب یک ملاقات بین این دو صورت گرفته، میباشد. عامل دوم جدا از اینکه شائبه انتخاباتی را به طور عام شکل داده به صورت خاص نیز گمانهزنی ها در مورد ائتلاف آنها را مطرح کرده است.
برخی صاحب نظران با قاطعیت از این سخن راندند که امکان ائتلاف آنها غیرممکن است در حالی که که یکی از ابتداییترین تعریفها در مورد سیاست این است که سیاست «عرصه ممکنات» است. بنابراین اگر از زاویه مبانی علم سیاست به این امر توجه کنیم ائتلاف قالیباف و احمدینژاد نه تنها غیرممکن نیست بلکه خیلی راحت نیز میتواند صورت گیرد.
نکته دوم این است اولین مطلبی که دانشجویان علم سیاست از خاور دور تا خاور نزدیک، از شرق تا غرب میآموزند این است که سیاست یعنی قدرت. در همین راستا برخی سیاست را کسب قدرت، حفظ قدرت و اعمال قدرت می دانند. بیراه نیست بگویم سیاستمدار یعنی داشتن قدرت، قدرت روی پرده یا پشت پرده، فرقی نمیکند. این خود شخص است که متناسب با روحیات یا شرایط تصمیم بگیرید پشت پرده باشد یا روی پرده.
آقای احمدینژاد و آقای قالیباف در حال حاضر بیشتر از آنکه یک مهندس یا سرهنگ باشند سیاستمدار هستند. هر دوی آنها در طی این سالها نشان دادند که به قدرت روی پرده بیشتر تمایل دارند تا پشت پرده. سیاست نیز با قدرت مترادف بوده و یک فرایند یا علمی است که دایم در حال شدن است. یعنی هر لحظه در آن اتفاقات جدید می افتد و احتمال هر چیزی در آن است. هیچ بعید نیست آقای احمدینژاد و قالیباف به عنوان دو سیاستمدار که میل به قدرت روی پرده دارند بخواند با همکاری هم به قدرت برسند و این از نظر علم سیاست هیچ ایرادی ندارد و ناپسند نیست چرا که سیاست یعنی کسب قدرت. مقصود نگارنده این نیست که این دو بزرگوار قصد ائتلاف دارند یا نه، سخن کوتاه این است که ماهیت سیاست این را میپذیرد که آنها بتوانند باهم ائتلاف نمایند.
*عضو انجمن علوم سیاسی ایران