تیراندازی در حد تیم ملی! این استعدادی بود که در برنامه عصر جدید کشف شد و حالا با وجود راه نیافتن به مرحله نیمهنهایی این برنامه تلویزیونی، توسط فدراسیون تیراندازی زیر نظر گرفته شده تا در آینده یکی از ملیپوشان پرامید ایران باشد. محمدمهدی حیدریان حضور نسبتا پرحاشیهای در دور دوم برنامه عصر جدید داشت؛ برنامهای که اتفاقا با حضور افتخاری برخی ملیپوشان تیراندازی همراه بود.
مخالفت یکی از این ملیپوشان با این شرکتکننده و موافقت نجمه خدمتی، چهره مطرح تیراندازی بانوان فضای چالشی را رقم زد که در نهایت به حذف این جوان ٢١ساله ختم شد. دیروز رئیس فدراسیون تیراندازی خبر داد طبق وعدهای که در همان برنامه داده بود، از این جوان کرمانی تست گرفته و او هم با عملکرد موفق خود نظر مربیان تیم ملی را به خود جلب کرده است. با محمدمهدی حیدریان که امیدوار است بهزودی راهی تیم ملی تیراندازی شود، همکلام شدیم.
در ادامه مشروح گفتوگوی «شهروند» با این جوان تیرانداز را میخوانید:
دوشنبهشب همه نظارهگر کار تو در برنامه عصر جدید بودند. خودت بیشتر توضیح بده.
درباره برنامه که با توجه به قوانین زیاد نمیتوانم توضیح بدهم. بهتر است بعد از برنامه را بگویم که مسئولان فدراسیون تیراندازی به من لطف داشتند و همان شب ساعت یک بامداد مرا به مهمانسرای فدراسیون بردند. شب را آنجا بودم و صبح هم وقتی بیدار شدم تمام سالنها و محوطه فدراسیون تیراندازی را گشتیم. ملیپوشان هم درحال تمرین بودند و از من استقبال کردند. حس خوبی بود چون مربیان تیم ملی خیلی مرا تحویل گرفتند. حتی آنها هنوز برنامه دوم را ندیده بودند، چون تازه دوشنبهشب پخش شد و فقط از روی آن برنامه اول مرا میشناختند.
گویا آن روز تست هم دادی و موفق هم بودی؟
اولینبار بود که من چنین سالنی را میدیدم و دست به چنین تفنگهای پیشرفتهای میزدم. خدا را شکر همه چیز خوب بود. مربی تیم ملی بالای سرم ایستاده بود و در هر سه بخش تفنگ، تپانچه و اهداف پروازی تیراندازی کردم. آنطور که گفتند من در بخش تپانچه بهتر بودم؛ با اینکه برای اولینبار تپانچه را دستم گرفته بودم.
در آخر قرار شد به عضویت تیم ملی دربیایی؟
فعلا که گفتند قرار است تیم ملی به خارج از کشور برود و ما هم به کرمان برگشتیم. مسئولان قول دادند اول از همه در شهر «رابر» که محل زندگی ماست، یک سالن تیراندازی راهاندازی کنند. از طرفی قرار شد هر زمان ملیپوشان از مسابقات خارجی برگشتند، دوباره به تهران بروم تا درباره نحوه حضورم در تمرینات صحبت کنیم. هر چه خدا بخواهد، همان میشود.
خودت فکر میکنی توانایی حضور در تیم ملی و کسب مدال در آینده را داشته باشی؟
من برای اولینبار بود که چنین سلاحهایی دستم میگرفتم. نمیتوانم اظهار نظر کنم که حتما میتوانم در تیم ملی باشم و موفق شوم. بههرحال تلاشم را میکنم.
درحال حاضر، در شهر خودت مشغول کاری هستی؟
من که هیچ شغلی در شهر خودم ندارم، بلکه این اتفاق مسیر زندگیام را عوض کند.
وقتی به فدراسیون رفتی، جواد فروغی، آن ملیپوشی که در برنامه عصر جدید از تو انتقاد کرد را هم دیدی؟
بله، او را دیدم. لحظهای احوالپرسی کردیم و زود رفت و مشغول تمرین شد. بههرحال هر فردی یک نظری دارد و او نظر خودش را در این برنامه داد. من از کسی ناراحت نمیشوم و باز هم آقای فروغی را ببینم، خیلی خوب با او برخورد میکنم.
برخی معتقدند نظر این ملیپوش تیراندازی هم روی حذف تو تاثیرگذار بود.
من هم فکر میکنم نظرش روی تصمیمگیری داوران تأثیر گذاشت. ملیپوشان تیراندازی آن شب بهمناسبت حضور من دعوت شده بودند و خانم خدمتی هم به من لطف داشت و از من تعریف کرد، اما آقای فروغی ترجیح داد طور دیگری حرف بزند. واقعا خودم فکر نمیکردم حذف شوم و برخی اتفاقات دست به دست هم داد تا من کنار بروم.
چه اتفاقاتی؟
قبل از مسابقه میخواستند از تفنگ من فیلم بگیرند و آن را با خودشان بردند. متاسفانه در همان فاصله درجه تفنگ به هم خورده بود. چند بار تیر زدم و به هدف نخورد، اما وقتی پدرم مرا صدا زد و گفت درجه تفنگ را تنظیم کن، دیدید که با اولین تیر توانستم آن ساچمه را بزنم. من در تمرینات بارها این اهداف را زده بودم و اینبار هم اگر تفنگم تنظیم بود، اولینبار میزدم.
جواد فروغی هم به پایینبودن قیمت تفنگی که همراهت بود، کنایه زد!
من دوست ندارم مثل آن آقا صراحتا انتقاد کنم. هر کسی به اندازه بودجه خودش میتواند تفنگ بخرد. من که نمیتوانم آن تفنگی که در اردوی تیم ملی دارند را بخرم. بههرحال من انتظار داشتم یک ملیپوش تیراندازی دست مرا بگیرد و کمکم کند تا اینکه اینطور روی نظر داوران اثر منفی بگذارد.
جالب اینکه فروغی خودش هم تیراندازی کرد و نتوانست در دو تلاش اول ساچمه را بزند!
وقتی خواست تیراندازی کند، پیشنهاد دادم با دو انگشت ماشه را فشار دهد، اما این کار را نکرد. یکسری بخشها از برنامهای که پخش شد، حذف شده بود. او ابتدا نزدیک هدف رفت که تماشاگران اعتراض کردند و عقبتر آمد. وقتی بار اول تیرش به هدف نخورد، خواست نشسته تیر بزند که باز هم صدای تماشاگران درآمد و مجبور شد بلند شود، چون آنها میخواستند شرایطش با من برابر باشد.