متهم: قرار بود آرش در ازای کمکی که به او میکنیم مبلغ ۱۵ میلیون تومان به ما بدهد که البته این مبلغ را پرداخت نکرد و ما قبل از آن دستگیر شدیم...
خواستگار سابق زنی در ماجرایی انتقامجویانه کودک دو ساله او را ربود و درخواست ۴۰ میلیون تومان باج کرد.
روز دوشنبه زن و مردی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از ربودهشدن دختر دو سالهشان خبر دادند و گفتند آدمربایان این کودک را از داخل خانه ربودند.
به گزارش شرق، زن جوان توضیح داد: من در خانه نشسته بودم که زنگ در به صدا درآمد. دو زن و بچهای حدودا ۱.۵ ساله پشت در بودند. زن به من گفت: بچهاش خودش را کثیف کرده است و از من اجازه خواست تا داخل بیاید و بچه را تمیز کند. من هم قبول کردم. در همین حال، زن دیگر سرم را گرم کرد و آن دو ناگهان بهسرعت از خانه بیرون رفتند. وقتی دقت کردم دیدم دخترم را هم با خود بردهاند. دنبالشان دویدم و دیدم سوار یک خودروی پژو شدند که سه سرنشین مرد داشت. خودرو سریع راه افتاد و من هر کاری کردم به آن نرسیدم. من آن زنان را نمیشناسم و نمیدانم انگیزهشان از ربودن بچه من چه بود. درحالیکه شیوه آدمربایی نشان میداد متهمان طعمه خود را از قبل شناسایی کرده و برای ربودن دختر دو ساله نقشه کشیده بودند، تحقیقات ویژهای کلید خورد. چند ساعت بعد از شروع بررسیهای پلیسی زن جوان بار دیگر نزد مأموران رفت و خبر داد آدمربا با او تماس گرفته است.
این زن گفت: مردی با من تماس گرفت و گفت: بچهام دست او است و فقط در ازای ۴۰ میلیون تومان حاضر است بچه را آزاد کند. او گفت: فقط پول میخواهد و با دخترم کاری ندارد. البته او تهدید کرد که پلیس را وارد ماجرا نکنم. من در حین صحبت با آن مرد صدای او را شناختم و حدس میزنم او مردی به نام آرش باشد. آرش خواستگار سابق من بود، اما به او جواب رد دادم و او از من کینه به دل گرفت و احتمال میدهم حالا به قصد انتقامجویی این نقشه را طراحی و اجرا کرده باشد. کارآگاهان بعد از دریافت این جزئیات تحقیقات خود را برای ردیابی آرش آغاز کردند و فهمیدند او در خانهای در اسلامشهر سکونت دارد. وقتی مأموران به آنجا رفتند علاوه بر دستگیری آرش دیگر متهمان را نیز بازداشت و دختر ربودهشده را آزاد کردند. سپس متهمان تحت بازجویی قرار گرفتند. یکی از زنان که وارد خانه شاکی شده و آدمربایی را انجام داده بود، در بازجوییها گفت: من قصد نداشتم کسی را بدزدم و آرش با دروغهایش من را فریب داد.
من با داشتن یک بچه کوچک از شوهرم جدا شدم و از آن به بعد تنها زندگی میکردم. مدتها قبل با آرش در یک میهمانی آشنا شدم و او داستان زندگیاش را برایم تعریف کرد. گفت: ازدواج کرده بود و دختری دارد که حالا دو ساله شده است، اما زنش اجازه نمیدهد او بچهاش را ببیند. آرش از من خواست کمک کنم تا به دخترش برسد، ابتدا قبول نکردم، اما آرش شش ماه تمام دراینباره با من حرف زد تا اینکه بالاخره موضوع را پذیرفتم و زنی دیگر و دو مرد غیر از آرش با من همگروه شدند. من خیال میکردم آن دختر واقعا فرزند آرش است، به همین دلیل او را از خانهاش بیرون آوردم و وقتی بچه را به آرش سپردم دخترک خیلی آرام بود و اصلا بیقراری نمیکرد، برای همین باور کردم آرش واقعا پدر آن بچه است.
متهم ادامه داد: قرار بود آرش در ازای کمکی که به او میکنیم مبلغ ۱۵ میلیون تومان به ما بدهد که البته این مبلغ را پرداخت نکرد و ما قبل از آن دستگیر شدیم.
در ادامه تحقیقات سایر متهمان نیز اظهاراتی مشابه را تکرار کردند. سپس آرش بازجویی شد. او گفت: من خواستگار مادر این بچه بودم، اما او در نهایت به من جواب رد داد. این زن و خوانواده اش در آن مدت که میخواستم این وصلت سر بگیرد، به بهانههای مختلف ۴۰ میلیون تومان از من گرفتند و من هم در نهایت به قصد انتقامجویی بچه او را ربودم و هدفم از باجخواهی هم پسگرفتن پولم بود. بنا به این گزارش، متهمان درحالحاضر در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.