همه چیز از یک کلکل شروع شد. کلکل داماد و خواهرزن که درنهایت به یک شرطبندی خطرناک تبدیل شد. شرطبندی که این داماد و خواهرزن را به دنیای مجرمان و خلافکاران کشاند.
به گزارش شهروند، به دختر و پسر جوان با هم شرط کردند در عرض یک هفته خودروی ٢٠٦ سرقت کنند تا هرکس خودروی بیشتری دزدید، هزینه سفر خارجی در ایام عید را برنده شود. همین باعث شد دختر و پسر جوان هر کدام نقشههای جداگانهای برای سرقت خودروی ٢٠٦ طراحی و اجرا کنند.
دختر جوان با همدستی دوست صمیمیاش، راننده یک خودروی ٢٠٦ را فریب داده و دست به سرقت زدند. داماد خانواده هم از غفلت یک راننده هنگامی که به سوپرمارکت رفته بود، استفاده کرد و خودرویش را دزدید.
اما این سه سارق تازهکار، بعد از نخستین سرقتشان گیرافتادند و از سوی ماموران کلانتری دستگیر شدند. دختر جوان صبح دیروز در حیاط پلیس پیشگیری تهران درحالیکه اشک میریخت به سوالات خبرنگار «شهروند» پاسخ داد:
چند سال داری؟
٢٣ سال.
بار اول است که دستگیر میشوی؟
بله. تا به حال رنگ کلانتری را هم ندیده بودم. من خلافکار نیستم. یک اشتباه بچگانه باعث شد که حالا اینجا باشم.
چی شد که تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
سر کلکل و شوخی دست به چنین کاری زدیم. یک بار با نامزد خواهرم نشستیم و کلکل کردیم. اولش یک شوخی بود. سر اینکه توانایی انجام چه کارهای خطرناکی را داریم، بعد بحث رسید به سرقت و من گفتم میتوانم به راحتی خودرو سرقت کنم. دامادمان هم گفت: برایش کاری ندارد که خودرو بدزدد. بعد از آن بحثمان جدی شد. با هم شرطبندی کردیم که چه کسی میتواند به راحتی خودروی ٢٠٦ سرقت کند، همین باعث شد برویم و چنین کاری را انجام دهیم. اصلا فکرش را نمیکردم که واقعا این کار را عملی کنیم، ولی کلکلمان آنقدر جدی شد که یهو دیدم نقشه سرقت را طراحی کردهام.
سر چی شرط بستید؟
قرار شد هرکس در عرض یک هفته خودروی ٢٠٦ بیشتری سرقت کند، هزینه یک سفر خارجی در ایام عید را بگیرد، یعنی هرکس که باخت، باید پول سفر خارجی را پرداخت میکرد.
نقشه سرقت را با هم طراحی کردید؟
نه. ما اصلا نقشههایمان را لو ندادیم. نامزد خواهرم خودش به تنهایی نقشه طراحی کرد، من هم موضوع را با دوستم در میان گذاشتم و با هم نقشه را کشیدیم.
دوستت چطور این پیشنهاد را قبول کرد؟
ما خیلی وقت است که با هم دوست هستیم، هر دو آرایشگریم و یک سالی میشود که همدیگر را میشناسیم، برای همین وقتی گفتم موضوع کلکل است و اگر برنده شویم پول سفر میگیریم، قبول کرد.
چند خودرو سرقت کردید؟
فقط یک خودرو را دزدیده بودیم که کلانتری ما را گرفت.
خودرو را چطور سرقت کردید؟
من و دوستم با هم سوار یک خودروی ٢٠٦ شدیم. در راه با راننده طرح دوستی ریختیم. وقتی او از خودرو پیاده شد، من بلافاصله پشت فرمان نشستم و آن را دزدیدم.
چطور دستگیر شدید؟
همان زمان هنگام سرقت، راننده آنقدر فریاد زد که مردم به دنبالمان آمدند. پلیس هم در جریان قرار گرفت و ما نتوانستیم فرار کنیم. چند متر دورتر از محل سرقت دستگیر شدیم.
نامزد خواهرت چطور؟
او هم موفق شده بود یک خودروی ٢٠٦ سرقت کند. در خیابانها گشته بود و خودرویی که سوییچ آن رویش بود و راننده برای خرید به سوپرمارکت رفته بود را دزدیده بود. اما بعد از دستگیری ما او هم لو رفت و بلافاصله دستگیر شد.
میخواستید با خودروهای سرقتی چه کار کنید؟
قرار نبود کاری با آنها انجام دهیم، فقط میخواستیم هر خودرو را بعد از اینکه به همدیگر نشان میدادیم، در خیابان رها کنیم و سراغ خودروی دیگری برویم، تا تعداد سرقتهایمان بیشتر شود و بتوانیم شرط را ببریم.