کشیش کریستوفر کلوهسی گفت: «در تقلای روزمره برای وفادار ماندن به هرآنچه که عادلانه، درست و اخلاقی است – لحظاتی که کربلای شخصی هر فرد محسوب میشود- [حضرت]فاطمه (س) و [حضرت]زینب (س) نمونه و الگوی کامل ایستادگی هستند.»
کریستوفر کلوهسی، یک کشیش کاتولیک رومی متولد آفریقای جنوبی است و نویسنده کتاب «فاطمه، دختر حضرت محمد» (چاپ اول: ۲۰۰۹، چاپ دوم: ۲۰۱۸) و کتاب «نیمی از قلبم: روایتهایی از زینب دختر علی (ع)» (۲۰۱۸) است که هر دو توسط انتشارات گورگیاس به چاپ رسیده است. کتابی که وی درباره حضرت فاطمه (س) به رشته تحریر درآورده است، در زمان نخستین انتشار (سال ۲۰۰۹) نخستین اثر جامع درباره زندگی ایشان به یک زبان اروپایی محسوب میشد که براساس منابع دست اول عربی نوشته شده است. این مهم درخصوص کتاب جدید کلوهسی درباره حضرت زینب (س) نیز صدق میکند.
شفقنا گفتگویی با پروفسور کلوهسی انجام داده است که طی آن وی در خصوص اشتیاق خود نسبت به مذهب تشیع و کتابهای منحصربه فردی که در این باره به رشته تحریر درآورده، توضیح میدهد.
چگونه با اسلام آشنا شدید؟
مطالعات اسلامی خود را در قاهره و رم انجام دادم. در قاهره بیشتر به تحصیل عربی پرداختم و در رم از حضور اساتید مسلمان و غیرمسلمان بهرهمند شدم. به عنوان یک کشیش جوان که در منطقهای غالبا مسلمان نشین در شهر کیپ تاون (آفریقای جنوبی) کار میکردم، متوجه شدم که تقریباً همه خانوادهها در منطقه ای که من زندگی میکنم، خویشاوندان یا دوستان مسلمان دارند و فکر کردم که این موضوع مهمی است، به ویژه با در نظر داشتن اعضای مسلمان خانواده آنها که کلیسا نمیتوانست از آن چشم پوشی کند یا آن را به سادگی نادیده بگیرد به این دلیل که ایمان آنها به روش متفاوتی بیان میشود. با خود اندیشیدم که لازم است غیرمسلمانان درک جامع و علمی از اسلام و مهمترین متون عربی آن داشته باشند. بنابراین، شروع به تحصیل تا مقطع دکتری در موسسه اسقفی مطالعات اسلامی و عربی (PISAI) کردم که تا به امروز ادامه دارد.
چرا علاقمند به مباحث شیعه شدید؟
در میان مطالعات ما، درسی درباره اسلام شیعی بود. من عمیقاً تحت تاثیر زندگی امام]حسین [ع]و واقعه کربلا قرار گرفتم، زیرا هر دو قویا با منش مسیحیت و به ویژه مسیحیت کاتولیک ارتباط داشتند؛ بنابراین تصمیم گرفتم مطالعات شیعی را به شکل تخصصی دنبال کنم، به ویژه اینکه در آن زمان پژوهشگران غربی اندکی به شیعه شناسی در اسلام توجه داشتند. در حقیقت، زمانیکه تصمیم خود را برای تخصص در شیعه شناسی اعلام کردم، تعدادی از استادانم فکر میکردند این کار وقت تلف کردن است. البته، در حال حاضر، محققان غربی بیشتری شروع به مطالعه عمیقتر متون شیعه کردهاند.
بیشتر مجذوب کدام شخصیتهای اسلامی شدید؟ چرا؟
البته خانم فاطمه [س]و پسرش [امام]حسین [ع]شخصیتهای بسیار جذابی به ویژه برای مسیحیان کاتولیک هستند، زیرا همسویی آشکاری بین آنها و شخصیت عیسی مسیح [ع]و [حضرت]مریم [س]در مسیحیت وجود دارد. اخیراً سخنرانی کوتاهی در این زمینه در دانشگاه کمبریج ایراد کرده ام.
چرا حضرت فاطمه (سلام الله علیه) و حضرت زینب (سلام الله علیه) را انتخاب کردید تا درباره آنها بنویسید؟ چه موارد خاصی در خصوص این دو بانو از دیدگاه شما وجود دارد؟
ابتدا قصد داشتم رساله دکترای خود را درباره زندگی [امام]حسین [ع]بنویسم، به ویژه درباره موضوعات ناجی و رستگاری که قبلاً توسط محمود ایوب به طرز ماهرانهای بررسی شده بود، اما با خواندن زندگینامه [امام]حسین [ع]در منابع، از اینکه متوجه شدم تقریباً هیچ کسی درباره مادر ایشان، [حضرت]فاطمه [س]چیزی ننوشته است، غمگین شدم. البته، کتابهای کوچکی از جمله متن معروف شریعتی موجود است، اما آثاری که براساس مطالعه اساسی متون و منابع دست اول شیعه و سنی نوشته شده باشد، اگر وجود داشته باشد هم بسیار کم است.
این شد که خودم را آماده انجام این کار کردم: تصمیم گرفتم اولین زندگینامه جامع دختر پیامبر [ص]را به یک زبان غربی، اما کاملا براساس منابع عربی اولیه بنویسم. با موفقیت از پایاننامه دکتری خود دفاع کردم. کتاب زندگینامه [حضرت]فاطمه [س]در سال ۲۰۰۹ منتشر گردید و بعد از آن ویرایش دوم در سال ۲۰۱۸ انجام شد. تغییرات بسیار کمی در متن دادم- که تقریباً بیشتر آن مربوط به ترجمههای عربی بود، اما همچنین فهرستی از اسامی بانو [حضرت]فاطمه [س]را که در منابع یافته بودم و ترجمهای از خطبه معروف ایشان را اضافه کردم.
نگارش کتاب [حضرت]زینب [س]به روش مشابهی انجام شد؛ چهار نفر از ما کشیشهای کاتولیک که در مطالعات عربی و اسلامی دارای تحصیلات دکتری هستیم، روزی مشغول صحبت بودیم و از اینکه پژوهشگران اسلامی آثار آکادمیک اندکی درباره زنان بزرگ اسلام نوشتهاند، تاسف خوردیم. برای مثال، تا جایی که من اطلاع دارم، هیچ زندگینامه درخوری درباره بانو خدیجه [س]وجود ندارد؛ بنابراین توافق کردیم که هر کدام درباره یکی از بانوان بزرگ اسلام زندگینامه جامعی بنویسیم. فوراً مجذوب شخصیت حضرت زینب [س]شدم، زیرا ادامه مطالعاتم درباره زندگی مادر و برادر ایشان و همچنین بررسیهایی که درباره واقعه کربلا انجام داده بودم، محسوب میشد.
لطفاً در مورد کتاب هایتان، بازخورد آن در بین مسلمانان و کاتولیک ها، و نقش آن در معرفی بانوان بزرگ اسلام به مردم غرب بیشتر توضیح دهید.
همانطورکه قبلاً اشاره کردم، هر دو کتاب در تلاش برای تفسیر جدید و آکادمیک از زندگی این دو زن فوقالعاده- [حضرت]فاطمه [س]و دختر ایشان، حضرت زینب [س]است. هر دو آنها در مبارزه با استبداد و بی عدالتی (فاطمه پس از مرگ پدرش و زینب بعد از واقعه کربلا) نمونه یا الگوی کامل ایستادگی در مبارزات انسانی برای زنان معاصر در زمانه ما هستند.
پر واضح است که هر دو درگیر مبارزات سیاسی و اجتماعی بزرگ و تحول برانگیزی بوده اند، مبارزاتی که تعداد اندکی از ما ممکن است در زندگی خود با آن مواجه شویم. اما هر کدام از ما میبایست هر روز بدون وقفه، در خصوص اینکه چگونه رفتار کنیم، صحبت کنیم، فکر کنیم یا عکس العمل نشان دهیم، تصمیمات اخلاقی و درستی بگیریم. بسیاری از این تصمیمات ما را وحشت زده میکند، زیرا ممکن است ما را حتی در میان دوستانمان و کسانی که دوستشان داریم، نامحبوب کند.
در این کشمکش روزمره برای وفادار ماندن به هر آنچه که عادلانه، درست و اخلاقی است- لحظاتی که کربلای شخصی ما محسوب میشود- [حضرت]فاطمه [س]و [حضرت]زینب [س]نمونه و الگوی ایستادگی هستند. اما درعین حال هر دو آنها انسان بوده اند – بدون در نظر گرفتن موهبتهای معنوی ایشان، هر دو زن، همسر، مادر و دختر بوده اند. آنها از دست دادن، نگرانی و غم را درک کرده اند. این مساله است – انسانیت آغشته با شجاعت آنها- که ایشان را به چنین الگوهای مهمی تبدیل کرده است؛ و آنها از مرزهای مذهب، سیاست، فرهنگ و اجتماع عبور کردهاند. آنها فقط برای مسلمانان یا زنان الگوی شجاعت و صداقت نیستند. بلکه نمونه ای کامل برای همه افراد جامعه هستند.