«پوران جان عزیز مهربانِ بداخلاقِ خوشقلبِ «کافر غضبِ» «مؤمن رضا»ی بدخرجِ خسیسِ حواسپرتِ جمعکنِ جیغ بنفشیِ ژوکوندْلبخندِ نُه من شیرِ لگدزنِ صبورِ تندجوشِ فرشتهْدیوِ سوهانْعمرِ تسلیتبخشِ دیوانهْزنجیرِ خردمندِ پُر «بریز و بپاشِ» «جمع و جوریِ» قایمکُنِ گمکنِ پیدانکنِ بینظمِ دقیقِ صدتومان گمکنِ چهارپولیِ پاکروحِ پلید دهنِ «مرد بیرونِ» «زن خانۀ» «همسر خوبِ» «همدم بدِ» «اهورایی ذاتِ» «اهرمنی دادِ» امیدبخشِ یأسآورِ پرحرفِ حرفنشنوِ خونگرمِ پرجوش و خروشِ یخکُنِ، چون مرگ موش زودقهرِ زود آشتیِ گه بهشتیخصال و گه دوزخیروالِ ترش و شیرینِ تلخانگبینِ جمع ضدینِ رفع نقیضینِ بدترین بدِ خوبترین خوبِ «باوی نتوان زیستنِ» «بی وی نتوان بودنِ» روح مرگدهندۀ مرگ روح دمندۀ رحمتِ پرزحمتِ رنج پر از لذتِ همشرابِ همشرنگِ هندوانۀ بدلرزِ اشکنۀ سرشکنِ خوش نوازشِ بدسرزنشِ جور به جورِ درهمبرهمِ شلوغپلوغِ قروقاطی، عزیزی که تو را نمیتوانم تحمل کنم و دنیا هم بدون تو تحملناپذیر است...»
اینها بخشی از نامه عاشقانه خطاب به همسرش پوران شریعت رضوی، اما حالا «پوران»ی که «علی» در توصیف او ۷۰ صفت، آورده بود، چشم از جهان بسته و پیکر او منتظر دوستدارانی است که صبح فردا ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ او را از حسینیه ارشاد تا امامزاده عبدالله مشایعت میکنند تا در خاک آرام گیرد.
دکتر پوران شریعت رضوی که نام اصلی او بی بی فاطمه است فرزند حاج علیاکبر و پری در آبانماه ۱۳۱۳ متولد شد. وی که در رشتۀ ادبیات فارسی دانشگاه مشهد تحصیل کرده بود، در سال ۱۳۴۲ مدرک دکترای این رشته را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد.
دکتر شریعت رضوی پس از بازگشت به ایران تا سال ۵۲ دبیر دبیرستانهای مشهد بود و بعد از آن در تهران راهنمای تعلیماتی بود. وی مسئول دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر علی شریعتی است و در سال ۷۷ بنیاد شریعتی را راه اندازی کرد.
شریعت رضوی دکترای ادبیات خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرده بود، موضوع تز او که در سال ۱۹۶۳ به راهنمایی ژیلبر لازار از آن دفاع کرد، توصیف طبیعت در شعر تغزلی فارسی در قرن هفتم است. او خواهر مهدی شریعترضوی، یکی از سه دانشجویی است که در حمله نیروهای امنیتی به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شد، بوده است.
دکتر پوران شریعترضوی پدرش تاجر و اصالتاً خراسانی بود، اما خانواده شریعترضوی به تهران کوچ کرده و بچهها در همین شهر به مدرسه رفته بودند. آنها در مشهد همخانه داشتند. پوران شش برادر و یک خواهر داشت.
در ۷ سالگی یکی از برادرانش را از دست داد. علی اصغر شریعترضوی (طوفان) در حین دفاع از مرزهای ایران در مقابل ارتش متجاوز شوروی در سال ۱۳۲۰ در آذربایجان جان باخته بود.
ماجرای خواستگار خاص و متفاوت شریعتی از پوران شریعت رضوی
پوران خانم از خاطرات خود میگوید: «سال ۳۶ بود که ۲۶ نفر از مبارزان سیاسی مشهدی را بازداشت کرده بودند. علی و پدرش هم در میان این افراد بودند. بعد از آزادی، یکی از دوستان پیشنهاد کرد برویم به پیشواز آنها روبه روی در دانشگاه. یکی از دخترها که از علاقه علی به من اطلاع داشت به من گفت: بیا برویم. من هم به اصطلاح ناز آوردم و نرفتم. همه رفتند پیشواز علی و من نرفتم.»
پوران ادامه میدهد و میگوید که بالاخره راضی میشود به پیشنهاد ازدواج دکتر جواب مثبت بدهد: «نکتهای که در رفتار علی قابل توجه بود، بی اعتنایی اش به انتظارات و توقعات محیط بود. خیلی خودش را درگیر موقعیتش نمیکرد. فرزند استاد شریعتی بود و فعال سیاسی، مترجم و اهل قلم و به خصوص شناخته شده در محافل ادبی مشهد آن زمان و… با این همه در برخوردش با هم کلاسی ها، خیلی راحت و بی تکلف و در برخورد با استادان هم آزاد و راحت بود.
من با وجودی که خیلی اهل ادبیات نبودم، حس میکردم- مثل بسیاری از هم کلاسی هایم- که با آدم خاصی سر و کار دارم، آدمی با سرنوشتی متفاوت و اگر تقاضای ازدواج او را رد کنم، روزی باید حسرت بخورم.» پوران از شوخ طبعی علی میگوید و این که همه شاگردها و هم کلاسیها آن قدر با او صمیمی بودند که اخوی صدایش میزدند.
نقطه عطف زندگی پوران خانم
پوران شریعت رضوی در کتاب «طرحی از یک زندگی» درباره سرخوشیها و سختیهای زندگی با کسی، چون علی شریعتی حرف زده است. وقتی از او میخواهم از عاشقانههایش با علی حرف بزند، بخشهایی از همان کتاب را یادآور میشود و معتقد است آشنایی با علی، نقطه عطف زندگی اش بوده: «… یک بار سر کلاس، یکی از استادها به ما گفت: شماها میدانید یکی از همکلاسیهایتان فرد دانشمندی است که نویسنده کتاب ابوذر است؟ بعد گفت: آقای شریعتی بلند شوید تا همکلاسیها با شما آشنا شوند. من برگشتم پشت سرم را نگاه کردم، پسری آخر کلاس ایستاده بود که خیلی هم شیک پوش نبود. لباس پیش پا افتادهای به تن داشت. علی خیلی متواضع بود. این اولین بار بود که او را دیدم.
یک بار دیگر زنگ تفریح بود و استاد غلامحسین یوسفی برای هر کدام از ما کار تحقیقی داد. مسعود سعد سلمان، همقرعه من بود. من توی خط ادبیات نبودم. گفته بود به «برهان قاطع» مراجعه کنید، من هم گفتم این «قاطع برهان» را از کجا تهیه کنم. دیدم پسری از پشت سرم گفت: کتاب «برهان قاطع» را من دارم و به شما میدهم؛ علی بود.»
«طرحی از یک زندگی، جلد اول: زندگینامه»، پوران شریعترضوی، تهران: انتشارات چاپخش، ۱۳۷۶، «طرحی از یک زندگی، جلد دوم: نقدها و نظرها»، پوران شریعترضوی، تهران: انتشارات چاپخش، ۱۳۷۶، «یادگاران مانا»، پوران شریعت رضوی (گردآورنده)، تهران: انتشارات ژرف، ۱۳۷۶ از آثار به جا مانده از خانم شریعت رضوی هستند.
حال سوال اینجاس که باید پوران را چنان که مشهور است، همسر علی شریعتی خواند؟ یا باید او را خواهر آذر (مهدی) شریعترضوی نامید؟ یا مادر احسان و سوسن و سارا و مونا؟ دکتر شریعتی اگر بود، شاید میگفت، پوران، همه اینها هست اما این همه پوران نیست، پوران، پوران بود.