سیری در زندگی عبدالله نوریمردی بدون عبا «شاهلیر»؛ نمایشی که این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود، دو روحانی را به هم رساند که ملبس نبودند. عبا و قبای روحانیت را به کناری نهاده و یکی با خانواده و دیگری تنها تصمیم گرفتند به تماشای تئاتر بروند.
به گزارش شرق، برخوردشان و مجابشدن محمدعلی ابطحی از سوی عبدالله نوری، آنها را به تماشای شاهلیر فراخواند؛ اثر ویلیام شکسپیر. داستان پادشاهی که عاقبت به جنون میرسد. محمدعلی ابطحی، عبدالله نوری را وقتی بدون لباس روحانیت دید، فرصت را مغتنم یافت تا عکسی به یادگار بگیرد از روحانیای که این روزها لباس عملگرایی به تن دارد. هر دو طعم دادگاه چشیده، طعم دوره اصلاحات چشیدهاند.
عبدالله نوری فصول مهمی در زندگی خود دارد، اما شاید دادگاه او یکی از بهیادماندنیترین فصلهای زندگی او در نخستین سالهای شکلگیری دوم خرداد و دوره اصلاحات سیاسی باشد.
دفاعیات هاشمینوری ۶۹ ساله اصفهانیالاصل، علاوهبر سوابق نمایندگی مجلس شورای اسلامی در ادوار دوم و پنجم، وزیر کشور دولت اول هاشمیرفسنجانی است که در دفاع او در مجلس گفته است: «فکر آقای نوری واقعا قابل اهمیت است؛ یعنی ایشان فکر سازماندهی دارند،
برنامهریزند، واقعبیناند و یکی از نیروهایی که میتواند در کابینه به من خیلی کمک کند در برنامهریزیها و کارها، آقای عبدالله نوری است که البته، من برای جای دیگری ایشان را در نظر گرفته بودم که بعدا منتقل شد به این مسئولیتی که به ایشان محول شده است. ما، بعد از پذیرش قطعنامه و قبل از آن نیز مدتها با ایشان کار کردیم تا برای هماهنگکردن نیروهای نظامی و انتظامی برنامهریزی کنیم. ایشان کار زیادی کردند.
هفت، هشت ماه در این مورد کار کرده است». امروز روز رفتن استنوری با حزب کارگزاران وارد مجلس پنجم شد و با رأی اندکی ریاست را به ناطقنوری واگذارد و البته ریاست فراکسیون اقلیت آن مجلس را برعهده گرفت و از همانجا هم وارد وزارت کشور دولت هاشمیرفسنجانی شد. در دوم خرداد، نوری همچنان وزیر کشور بود و مصطفی تاجزاده معاون سیاسی او. مجلس پنجم، اما اینبار حضور او را تاب نیاورد.
علت هم تغییراتی بود که در عرصه فضای سیاست داخلی در حال رخدادن بود و دفاع از غلامحسین کرباسچی که زودتر از او ماجرای بازجویی و بازداشتش پیش آمده بود؛ همدرس قدیمی و همشهری قدیمیاش. ناطقنوری در جلسه استیضاح نوری در پاسخ به او که بعد از دفاع میگوید بمانم یا بروم؟
میگوید نه دیگر، امروز، روز رفتن است! همین ماجرا البته در مطبوعات آن روز خیلی سروصدا ایجاد کرد. ناطق بعدا توضیح داد که این تفسیر مطبوعاتیها بوده است. بعد هم به عقبه ماجرا اشاره میکند و میگوید، چون عبدالله نوری یکی، دوباری که به صحن آمده بوده برای پاسخ به سؤال نمایندگان بوده و باید بعد از جواب در صحن میمانده که نمانده بوده؛ همین موضوع هم باعث دلخوری نمایندگان شده است.
بهخاطر این، نوری در آن جلسه استیضاح این سؤال را میپرسد که بماند یا نه و ناطق هم آن جمله معروف را میگوید. از شورا تا خردادنوری بعد از آن وارد اولین شورای شهری شد که در دوره اصلاحات برگزار و تشکیل شد. نوری ریاست این شورا را هم از آن خود کرد و همزمان روزنامه خرداد را منتشر کرد؛ روزنامهای که در ماجرای کوی دانشگاه ۷۸ هم صریحترین تیترها را انتخاب کرد.
بخش عظیمی از اتهامات نوری در دادگاه ویژه روحانیت، مواضع او در روزنامه خرداد درباره قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه و... بود، کیفرخواستی ۴۴ صفحهای و دفاعیهای ۳۰۰ صفحهای. خرداد توقیف شد و نوری محکوم. عبدالله نوری در تمام این سالها کناره گرفته بود، سیاستورزیاش را در تندترین شکل آن؛ یعنی تا تحریم انتخابات پیش گرفت، اما بعد از انتخابات ۹۲، لباس عملگرایی به تن کرده است، از مشارکت سیاسی سخن میگوید و اگر خانواده توان اقناع او را داشته باشند، عبا و قبا را کنار گذاشته و دل به فرهنگ و هنر میزند.