این وقت کشیها علاوه بر ضربههائی که به روحیه مردم وارد میکند و علاوه بر فرصتی که به سوءاستفاده گران داخلی و خارجی برای پر کردن جیب هایشان و افزایش فشارهایشان بر مردم و نظام جمهوری اسلامی میدهد، کشور ما را از پیشرفت در زمینههای مختلف نیز باز میدارد. دولتمردان و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در برابر ملت و نسلهای آینده به خاطر این وقت کشیها مسئولند. ما اگر منازعات را کنار بگذاریم و از وقتها، نیروها و امکانات موجود در این کشور بزرگ و ثروتمند برای پیشرفتهای علمی، صنعتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استفاده کنیم به قلههای بلندی خواهیم رسید که برای بسیاری از ملتها جاذبه خواهد داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: با قطع نظر از اینکه تایید کردن لوایح CFT به صلاح است یا رد کردن آن، آنچه اکنون برای مردم به صورت یک سوال بیجواب درآمده این است که چرا در کشور ما بعضی موضوعات تا مدتها بلاتکلیف میمانند و ماده نزاع و کشمکش و درگیری میان جناحها و حتی نهادها و دستگاههای حاکمیتی میشوند؟
اینکه بعضی از اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام با صراحت و تاکید بگویند اگر CFT را رد کنیم به ترامپ کمک کردهایم و روز رد کردن آن روز جشن ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان است و درست در همان زمان دبیرکل یکی از احزاب اسلامی (لابد به عنوان موضوع آن حزب) خطاب به شورای نگهبان بگوید به خاطر رد کردن تک تک بندهای CFT به شما تبریک میگویم، در نگاه مردم که ناظر این صحنه متضاد هستند به معنای بلاتکلیفی کشور است. اینکه وزیر امور خارجه کشورمان بگوید پولشویان چون تصویب CFT را به ضرر خودشان میدانند تلاش میکنند مانع آن شوند و بلافاصله عدهای از نمایندگان مجلس به او حمله کنند و با لحنی معترضانه خواستار اعلام اسامی پولشویان شوند، مردم را با این سوال مهم مواجه میکند که در این کشور چه خبر است. که اینهمه تضاد میان مسئولین وجود دارد؟
این قبیل بگومگوها هرچه بیشتر ادامه پیدا میکند، این سوال در ذهن مردم برجستهتر میشود که چرا در کشور ما کسانی وجود ندارند و یا جائی وجود ندارد که برای این قبیل موضوعات با یک بررسی همه جانبه تعیین تکلیف کند تا وقت و امکانات و افکار مسئولین و مردم اینهمه صرف اموری نشود که باید بطور روشن تکلیف آنها روشن گردد و براساس آنچه به صلاح کشور است تصمیمگیری شود؟
علاوه بر خسرانی که این قبیل بلاتکلیفیها به روحیه مردم در داخل کشور وارد میکند، در نگاه ناظران خارجی به ویژه دشمنان نیز به اعتبار کشور و نظام لطمه وارد میشود. ناظران خارجی از خود میپرسند چرا در ایران بر سر منافع ملی توافق روشن و قاطعی وجود ندارد تا دولتها بتوانند برای تنظیم روابط خود با این کشور به تصمیمی برسند؟ دشمنان خارجی ما وقتی این درگیریها و بلاتکلیفیها را میبینند به این طمع میافتند که با کشوری که گرفتار اختلاف و تضاد درونی است، میتوان برخورد کرد.
همین طمع در گروههای ضدانقلاب به ویژه آنها که در خارج از کشور درصدد القاء این باور هستند که کار نظام جمهوری اسلامی تمام است و دیگر نمیتواند مشکلات خود را حل کند، نیز پدید میآید و برای جا انداختن طمعهای خامشان خوراک فکری پیدا میکنند و برای استمرار سمپاشی هایشان بیشتر تشویق میشوند.
اصحاب توجیه تلاش نکنند وجود اختلاف نظر درباره CFT و بگومگوها و رفت و برگشتها به شورای نگهبان و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نظارتی آن را نقطه قوت در کشور و موجب استحکام تصمیمگیری جا بزنند. گوش مردم از این قبیل حرفها پر است و همه میدانند علت تاخیر در تصمیمگیری این نیست. مردم، شاهد 180 درجه اختلاف میان کسانی که باید درباره CFT تصمیم بگیرند هستند و میبینند که عدهای پذیرفتن آن را مرگ کشور تلقی میکنند و عدهای دیگر نپذیرفتن آن را مرگ آفرین میدانند.
همین اختلاف 180 درجهای کاملاً نشان میدهد که وجود چنین کشمکشهائی امری طبیعی نیست و نظام باید برای جلوگیری از وارد شدن خسارتهای بزرگ به کشور و ملت، با قاطعیت و براساس منافع ملی و مصالح کلی به تصمیم روشنی برسد و حفاظت از وحدت را یک اصل مهم و دارای اولویت بداند.
این وقت کشیها علاوه بر ضربههائی که به روحیه مردم وارد میکند و علاوه بر فرصتی که به سوءاستفاده گران داخلی و خارجی برای پر کردن جیب هایشان و افزایش فشارهایشان بر مردم و نظام جمهوری اسلامی میدهد، کشور ما را از پیشرفت در زمینههای مختلف نیز باز میدارد. دولتمردان و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در برابر ملت و نسلهای آینده به خاطر این وقت کشیها مسئولند. ما اگر منازعات را کنار بگذاریم و از وقتها، نیروها و امکانات موجود در این کشور بزرگ و ثروتمند برای پیشرفتهای علمی، صنعتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استفاده کنیم به قلههای بلندی خواهیم رسید که برای بسیاری از ملتها جاذبه خواهد داشت.
به کسانی که بر سر CFT دعوا میکنند توصیه میکنیم از خانههای بالای شهرشان خارج شوند و جدا از محافظانشان به میان مردم بروند، حرف دل مردم را بشنوند و از وضعیت معیشتی مردم باخبر شوند، آنگاه بر کرسی اظهارنظر بنشینند و درباره سرنوشت این مردم تصمیم بگیرند.