فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ به تازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مدیریت مجموعه کاخهای نیاوران به یک دندانپزشک سپرده شده است. به سخن دیگر، علی اصغر مونسان بهعنوان ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، امیررضا شریفنیا را که پیش از این رئیس دانشگاه آزاد واحد کیش بوده و مدرک دندانپزشکی داشته، به مدیریت این مجموعه تاریخی-فرهنگی گمارده است.
جالب اینجاست که شریفنیا در حالی ریاست واحد بینالمللی کیش دانشگاه آزاد را بر دوش گرفته بود که هیچ سابقه و تجربهای در زمینه مدیریت، چه در دانشگاه و چه بیرون از آن نداشت و به تازگی با مدرک دندانپزشکی (که برابر است با کارشناسی ارشد) از روسیه بازگشته و یکی از اعضایی است که به «حلقه مسکو» مشهور شدند (هرچند رسانههای پشتیبان این حلقه، به جای پاسخگویی درباره سابقه نداشتن این افراد، به انتساب منتقدان به «عناصر ضد انقلاب» بسنده کردند). با این همه، در حکم مدیریتش بر دانشگاه آزاد نوشته شده بود: «نظر به مراتب تعهد، تخصص و تجربه جنابعالی...»، بیآنکه توضیح داده شود این تعهد، تخصص و تجربه کِی و کجا به دست آمده است.
این یک از آخرین حاتمبخشیهایی است که ریاست سازمان میراث، به نزدیکانش در جزیره کیش داده است. علی اصغر مونسان یکی از بهترین مصداقها برای مدیران اتوبوسی ایران است. کسی که وقتی از مدیرعاملی سازمان منطقه آزاد کیش به کرسی ریاست سازمان میراث فرهنگی تکیه زد، شمار بسیاری از کارشناسان و خبرگان میراث فرهنگی را برکنار یا جابجا نمود تا جای خالی برای دوستان خود در کیش بیابد. تکیه زدن خود مونسان بر ریاست سازمان میراث فرهنگی، آن هم در حالیکه رشته دانشگاهیاش (عمران) هیچ ارتباطی با میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ندارد، یادآور همان مشکل همیشگی است؛ یعنی میراث فرهنگی به مثابه حیاط خلوت روسای جمهور ایران.
در اینجا تنها گوشهای از جابجاییهای اتوبوسی مونسان در سازمان میراث را نشان میدهیم:
معاون گردشگری سازمان، آقای محبخدایی جای آقای موحد را گرفت. بیشتر نیروهای قدیمی سازمان با این جابجاییها به سازمانها و ادارات دیگر به ماموریت فرستاده شدند. همچون آقای موحد که به سفارتخانه ایران شد در ژاپن فرستاده شد. آقای محبخدایی همچون بسیاری از دیگر مدیران سازمان میراث که از کیش آمده بودند، کل گردشگری یا دیگر بخشهای سازمان میراث کشور را همچون جزیره کیش میدید و در صدد پیاده کردن همان شیوه مدیریتی در کشور بود که چون با انتقادات و اعتراضات گسترده فعالان گردشگری به حوزه ریاست جمهوری روبرو شد، مونسان مجبور به کنار گذاردن او گردید.
معاون توسعه مدیریت سازمان، آقای محمد خیاطیان است که پیش از این مشاور منطقه آزاد کیش بوده؛ معاون سرمایهگذاری سازمان میراث، آقای حسین اربابی است که پیش از این مشاور مدیرعامل و سرپرست مدیریت حقوقی، امور قراردادها و املاک منطقه آزاد کیش بوده؛ مدیر کل حقوقی و املاک سازمان، آقای ایراهیم شقاقی است که پیش از این سرپرست مدیریت امور حقوقی قرادادها و املاک سازمان منطقه آزاد کیش بوده؛ رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان، آقای روحالله مهدینژاد است که پیش از این مدیر روابط عمومی و امور بینالملل سازمان منطقه آزاد کیش بوده؛ مدیر کل دفتر ریاست سازمان، آقای قدرت ابراهیمی است که پیش از این مدیر کل دفتر مدیر عامل سازمان منطقه کیش بوده؛ مدیر عامل کانون اتومبیلرانی و جهانگردی سازمان، آقای رامین افشاری است که پیش از این معاون عمرانی و زیربنایی سازمان منطقه آزاد کیش بوده؛ مدیر کل حراست سازمان، آقای جواد جهانبانی است که پیش از این مدیر حراست منطقه آزاد کیش بوده؛ رئیس مرکز فناوری اطلاعات سازمان، آقای سید رزگار پور احمدی است که پیش از این عضو هیئت امنای اپراتور تلفن همراه (!) منطقه آزاد تجاری کیش بوده؛ بسیاری از این مدیران آمده از کیش، خودشان هم چندین کارمند و زیردست وفادار را از کیش به سازمان میراث فرهنگی آوردهاند.
اینها تنها برخی از مدیران و معاونانی هستند که همراه با مونسان، اتوبوسی از منطقه آزاد کیش به سازمان میراث تهران آمدند. بیگمان شمار افراد آمده از کیش بسیار بیشتر از اینهاست؛ هرچند در معرفی مدیران و معاونان این سازمان، بخش مشخصات فردی و سوابق اجرایی بیشترشان خالی است. حتی اندکشمار کسانی همچون حسین اربابی (معاون سرمایهگذاری) که سوابق اجراییاش را نوشته، کمترین اشارهای به کیش نکرده است.
البته این رابطه با کیش، گاهی برعکس هم شده است؛ آنگونه که مثلا مدیر کل پیشین امور بینالملل، خانم لادن تهرانی، اکنون به کیش رفته و در آنجا مدیر تبلیغات و بازاریابی معاونت گردشگری کیش شده است.
از چنین سازمان میراثی که با هر رئیس تازه، همه مدیران و معاونان هم عوض شده و کسانی روی کار میآیند که همچون خود رئیس سازمان، کمترین آشنایی با میراث فرهنگی، صنایع دستی یا گردشگری ندارند، نمیتوان انتظار داشت که موتور مهمترین سازمان متولی فرهنگ در ایران را به درستی به کار بیندازد. تا زمانی که سازمان میراث فرهنگی، حیاط خلوت روسایجمهوری باشد و روسای آن را بتوان بدون نیاز به رای اعتماد از مجلس، از میان دوستان و آشنایان برگزید، همین راه ادامه خواهد داشت.