فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ به تازگی خبری تلخ در رسانههای نه تنها ایران، بلکه دیگر کشورها نیز منتشر شده مبنی بر اینکه صربستان دیگر به گردشگران ایرانی بدون روادید اجازه سفر به این کشور را نمیدهد.
واقعیت این است که در یکسال گذشته که روادید برای گردشگران ایرانی برداشته شده بود نیز، انتقادهای زیادی از سوی برخی رسانهها و چهرههای سیاسی به این تصمیم وارد شد. چرا که شمار زیادی از گردشگران ایرانی یا میخواستند از آنجا به کشورهای اروپایی بروند و یا اینکه در همانجا درخواست پناهندگی میدادند.
بیش از هزار پناهنده ایرانی اکنون در این کشور شرق اروپایی به سر میبرند که هزینههای جاری آنان نیز بر دوش دولت است و بر این کشور که اقتصاد مناسبی ندارد، فشار وارد میآورد. اکنون دولت صربستان با اجبار به روادید گرفتن گردشگران ایرانی، از فشارهای بیشتر در آینده پیشگیری کرده است. چنین تصمیمی از چند سو برایمان بسیار بد است:
نخست از همه، تصویر ما و گردشگرانمان در جهان خدشهدارتر میشود. حتی اگر کشور دیگری به این میاندیشید که برای جذب گردشگران ایرانی، روادید را بردارد، اکنون که وضعیت صربستان را دیده، از اندیشیدن بیشتر در این باره دست کشیده است.
دوم، کشورهایی که تاکنون گردشگران ایرانی را بدون روادید میپذیرفتند هم، ممکن است در این قاعده بازاندیشی کنند. البته و شوربختانه بیشتر این کشورها یا ناشناختهاند (همچون میکرونزی) یا آنچنان از ایران دور و دسترسی به آنها آنچنان گران است که تنها شمار بسیار اندکی از ایرانیان ممکن است فکر سفر به آنجا به سرشان خطور کند (همچون نیکاراگوئه، اکوادور، دومینیکا، زیمبابوه و...). اما اندک کشورهایی همچون ترکیه، گرجستان، ارمنستان و... هنوز بدون نیاز به روادید در دسترس ایرانیان و مورد توجه آنان است. موج پناهندگی ایرانیان به کشورها اگر به همین شیوه ادامه یابد، دیر یا زود شرایط سفر به آنها را هم دشوارتر خواهد کرد.
سوم، بهانههایی که برخی از ایرانیان برای پناهندگی اعلام میکند، میتواند نگاه کلی به ایرانیان را تغییر دهد. نگارنده دستکم در ترکیه موج پناهندگان ایرانیای را میبیند که دارند نگاه ترکیهایها به ایران را دگرگون میکنند. تاکنون به دلیل حضور سالانه میلیونها گردشگر ایرانی که برای اقتصاد این کشور مهم بود، ترکیهایها به ایرانیان احترام میگذاشتند (برخلاف چیزی که گاهی در شبکههای اجتماعی بهواسطه پخش یک کلیپ و... گفته میشود). اما در چند ماه گذشته حضور پناهندگان ایرانی در این کشور بسیار گستردهتر شده که بسیاری از این افراد، با بهانههایی همچون همجنسگرایی یا تغییر دین به اینجا میآیند. این در حالی است که ترکیه کشوری به شدت مذهبی است (برخلاف باور برخی از ایرانیان) و به همجنسگرایی یا خروج از دین اسلام، به هیچ وجه روی خوش نشان نمیدهد. بسیاری از همجنسگرایان در این کشور به طرز فجیعی کشته میشوند.
چهارم، ادعاهای بسیاری از ایرانیان برای دریافت پناهندگی باعث میشود چهرهای بسیار تاریک از ایران نزد دیگران ساخته شود. چند ماه پیش در یادداشتی دیگر نوشته بودم که چگونه یک دختر و پسر ایرانی که قرار بود از ترکیه دیپورت شوند، ادعا کردند چون دست پسر خالکوبی دارد و دختر هم حجابش را برداشته، اگر به ایران باز گردانده شوند اعدام خواهند شد. شوربختانه رسانههای ترکیه هم این ادعاها را باور کرد و بسیاری از مردم ترکیه خواهان نگه داشتن این دو در کشورشان شدند. رایزنی فرهنگی ایران هم در این میان تنها تماشاگر بود و هیچ واکنشی به این ادعا نشان نداد.
پنجم، تلاش ایرانیان برای خروج از کشور دارد به گزینههای پایینتری میرسد. زمانی بود که ایرانیان تنها به فکر مهاجرت یا پناهندگی در امریکا بودند. بعد به کشورهای اروپای غربی رسید. بعد اروپای مرکزی و شرقی. و اکنون دارد محدود به کشورهای همسایهای همچون ترکیه و گرجستان میشود که حقیقتا روزگاری آرزوی رسیدن به سطح توسعه ایران را داشتند.
همه اینها را نوشتم تا دوباره به سهم خودم به مسئولین یادآوری کنم در اندیشههایشان بازنگری کنند. میپذیریم که برخی از ایرانیانی که درخواست پناهندگی به کشورهای دیگر میدهند، چه در ایران باشند و چه در کشورهای دیگر، مایه سرافکندگی ایران هستند، اما همهشان اینگونه نیستند. بسیاری از کسانی که این روزها میبینم به دنبال مهاجرت یا پناهندگیاند، حقیقتا انسانهای شریفی هستند. گاهی کسانی از من شرایط اقامت یا پناهندگی در ترکیه را میپرسند که اصلا به فکرم خطور نمیکرد آنها هم روزی بخواهند از ایران بروند.
واقعا نمیدانم مسئولینی که همیشه در برابر انتقاداتی که به اشتباهات داخلیشان میشود، از «ایستادگی» ایرانیان در برابر استکبار و... سخن میگویند، چقدر خودشان به این شعارها باور دارند. اما این را میدانم که ایستادگی ایرانیان یک بخش مهم دیگر هم دارد که مسئولین نمیبینند: ایستادگی از شب تا صبح جلوی درب سفارتخانهها؛ ایستادگی جلوی دفاتر سازمان ملل در کشورهایی همچون ترکیه؛ ایستادگی جلوی صرافیها برای تبدیل پول خانه و زندگیای که فروختهاند تا دلارش کنند و بروند از این کشور.