«مرگ، عاقبت مطلق هرکسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام هنرمندان است. کسانی که کمالطلب، ایدهآل گرا و بهترین بودند، زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند و مثل برگ خزان بر زمین ریختند.»
به گزارش ایسنا، مراسم یادبود زندهیاد یدالله صمدی نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سینما و تلویزیون عصر دوشنبه نهم مهرماه در مسجد پیامبر اعظم (ص) با حضور مسئولان و هنرمندانی چون مسعود جعفری جوزانی، همایون اسعدیان، منوچهر شاهسواری، ابراهیم حاتمیکیا، عزتالله ضرغامی، محمدرضا جعفری جلوه، کامران ملکی، فرهاد توحیدی، علیرضا رئیسیان، حسین یاری، ابوالحسن داوودی، هارون یشایایی، مجید صالحی، رضا بنفشهخواه، بهادر ملکی، مسعود رایگان، شهرام حقیقتدوست، کوروش تهامی و مسئولان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و پرسنل نیروی هوایی و ... برگزار شد.
در ابتدای این مراسم پس از قرآت آیاتی از قرآن کریم و نوازندگی قطعات موسیقی با نی، مسعود جعفری جوزانی با بیان اینکه یدالله صمدی یکی از پیشتازان سینمای بعد از انقلاب بوده اظهار کرد: او سلحشور عاشقپسندی از دیار آذربایجان بود. کسی بود که با شوق پروازش پا به میدان گذاشت به امید آنکه افقهای تازهای را نشان دهد. انگیزه و نیرویی در کشور به وجود آمده بود که این نیرو هدایتشده نبود و هر کسی با تمام نیرو و خلاقیتش به میدان میآمد و طرحی نو میزد که عدالت و عشق بیاورد و چیزی به غیر از ابزار هنر مگر میتوانست بشارتدهنده این فضای جدید باشد؟ او جان شیفته خود را برداشت و با تمام وجود به میدان آمد. او همه حواسش به ساختن بود زیرا هرکس از گوشه و کناری آمده بود و قصد داشت جهان تازهای بسازد و هر کدام احساس میکرد توانایی جابهجایی کوهی را دارد.
او ادامه داد: همه آماده کار بودند، غافل از اینکه در پشت صحنه کسانی آرام آرام در پشت صندلیهای بزرگی میخزند و افکار کاسبکارانه و دروغ و ریا دوباره بر فضای هنر حاکم میشود. او حواسش به این حشرات نبود زیرا میدانست روزی خواهد رفت و مردن حق است. مرگآگاهی او را به ساختن و جهت دادن سوق میداد و میدانست بزرگترین بدبختی یک ملت خلع سلاح فرهنگی کردن آنهاست. او میدانست هستی جامعه، خانواده است و همه عشقش را به آنها میداد. به مرور موی سیاهش سپید شد و فهمید حق نمایش فیلمش را گرفتهاند و سینما از او دریغ شد و حالا برای او تسلیت میفرستند. به او میخندیدند که فیلمت فروش نمیکند. اینها سربازان فرهنگی این کشور بودند، شرم بر شما باد. او پیش من آمد در حالی که از عصبانیت دستانش میلرزید و این اتفاق همه زندگی من را زیر سوال برد که پاداش این همه فعالیت این است؟ که یک آدم کمسواد در جایی قرار میگیرد که ما باید پیش او برویم و صمدی را به او معرفی کنیم؟ به مرور این کاسبکاران از بین خواهند رفت و از صندلیهای خود پایین کشیده خواهند شد.
سپس فاطمه معتمدآریا در سخنانی گفت: او دست بخشنده، آفریننده، خداگونه و مهربانی داشت؛ دستی که دست همکارش را میگرفت همانطور که دیگران دست او را میگرفتند. در فضایی که فیلمسازی سخت بود، نسل آقای صمدی فیلمهایی ساختند که تاریخ سینمای امروز ما را ساخت.
او اضافه کرد: تکتک همکاران من دارند مثل برگ خزان میروند. این عاقبت مطلق هر کسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام آنهاست که کمالطلب و ایدهآلگرا بودند و بهترین کاراها را ساختند. زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند. ما از مرگ زودهنگام و دردناک و سختی کاری که بر ما سپری شده است مینالیم. او به سختی وارد سینما شد و در آن کار کرد و انتظار داشت از آن بهرهای ببرند اما به سختی این اتفاق افتاد. سینمای ما جایگاه بزرگ و محکمی دارد که نشانهاش کسانی هستند که امروز اینجا جمع شدهاند و در خوشی و ناخوشی در کنار هم هستند.
سپس چنگیز حبیبیان نیز قطعه حیدربابا را که خود یدالله صمدی وصیت کرده بود در مراسمش خوانده شود، اجرا کرد.
حسین یاری که در فیلم سینمایی «پدر آن دیگری» آخرین کارگردانی این هنرمند نقشآفرینی کرده بود، در سخنانی گفت: یدالله صمدی حدود نیم قرن در این سینما فعالیت کرد. او نیازی به معرفی ندارد و آثارش بسیار برجسته بود و با ساخت فیلمهایی به زبان ترکی به عنوان فیلمسازی صاحب سبک، شاخص و پیشتاز معرفی شد. اگر بخواهم درباره شاخصههای اخلاقی او بگویم منش، مهربانی و سلوک ایشان است که زبانزد بود. امیدوارم با اولیای الهی مشحور شوند.
در ادامه، علیرضا شجاعنوری به بیان خاطراتی از این هنرمند پرداخت و گفت: زمانی که من در تلویزیون بودم و مسئولیت خریدن فیلم برای تلویزیون را برعهده داشتم بارها پیش آمد که آقای صمدی میآمد و افرادی را که مشکل مالی داشتند به ما معرفی میکردند تا برای خرید آنها اقدام کنیم در صورتی که آنها خودشان هیچ اطلاعی نداشتند. یک بار هم برای خودش چیزی نخواست. میگویند اگر چهل نفر شهادت دهند به خوبی کسی خداوند از گناهان او میگذرند. یک بار من به او پیشنهاد کردم که فیلم آپارتمان شماره ۱۳ را ۲۰ سال بعد بسازیم و بسیار از آن استقبال کرد و گفت یک کارگردان جوان هم پیدا کنیم که آن را بسازد و ما هم بایستیم و به او کمک کنیم و فرصت کار کردن بدهیم. او همیشه بهترینها را برای دیگران میخواست.
سپس عاشیق التفات داوودی از کانون هنرمندان آذربایجان با حضور در جایگاه قطعاتی را به زبان آذری اجرا کرد.
محمدرضا علیقلی از موسیقیدانان ایرانی درباره یدالله صمدی گفت: من برای اولین بار در فیلم «معجزه خنده» در خدمت او بودم و به غیر از ساخت موسیقی این فیلم، اتفاقاتی بین ما افتاد که باید برای همیشه بین ما باقی بماند. سپس در سریال شوق پرواز به مدت یک سال و اندی هفتهای دو سه روز با هم بودیم. در جریان ساخت این سریال اتفاقهای زیادی رخ داد. اواخر سریال بودیم که من با یک بازیگر جدید مواجه شدم که بازیاش بسیار شوکهام کرد. چند بار آن سکانس را نگاه کردم و با او تماس گرفتم که بدانم آن بازیگر خانم کیست. در پاسخم گفت او همان دختر شهید بابایی است و اگر فکر میکنی خوب بازی میکند به خاطر این است که او واقعا دختر شهید بابایی است. بلافاصله بعد از این سریال در فیلم «پدر آن دیگری» همکاری کردیم. به من گفت من برای اولین بار اشتباهی کردم که خودم تهیهکنندگی آن را بر عهده گرفتم آن هم به امید برخی از حمایتها. کمکم متوجه شدیم که او به مشکل مالی برخورده و بنیاد سینمایی فارابی یا بهزیستی و دیگر نهادها پشت او را خالی کردند و حمایت نکردهاند. او بعد از این فیلم هر بار به من زنگ میزد اظهار تاسف میکرد. من دوست نداشتم او را در چنین شرایطی ببینم. دو سال بعد از ساخت این فیلم او بدترین شرایط روحی را پشت سر گذاشت. خدا از آنانی که این آدم حساس را اذیت کردند، نگذرد.
در ادامه سروش زادسر قطعاتی را به زبان ترکی اجرا کرد و سپس کلیپی با صدای علیرضا خمسه از هنرمندانی که با یدالله صمدی دوستی نزدیکی داشت پخش شد که در آن خمسه با مخاطب قراردادن این هنرمند شعری برای برایش خواند.
در پایان مراسم هم نادر صمدی برادر این هنرمند در سخنانی گفت: آرزوی قلبیام این بود که برای تقدیر از تو برای ساخت مشتی عباد بیایم. ایمان داشتم که خوب میشوی و برمیگردی و مثل همیشه آرام، متین و خندان در کنارمان قرارمیگیری. مرا نادرسلطان خطاب میکردی. چقدر هنوز هدف داشتی که انجام ندادی و رفتی. هر وقت برایت از شهریار شعری میخواندم لبخند میزدی و با من تکرار میکردی.
او سپس یکی از اشعار ترکی شهریار را برای برادرش خواند.
در پایان هم سرود «ای ایران» برای ادای احترام به این هنرمندان توسط حضار خوانده شد.
یدالله صمدی که مدتی قبل برای پیوند کبد در بیمارستان «نمازی» شیراز بستری شده بود، سهشنبه (سوم مهرماه) در ۶۶ سالگی درگذشت.
این کارگردان متولد سال ۱۳۳۱ در شهر مراغه بود. شروع فعالیت این کارگردان در سینما با دستیاری در یکی از فیلمهای نصرتالله کریمی بود و بعدها با این کارگردان در فیلم دیگری نیز همکاری کرد.
او در فیلمهای «دست شیطان» حسین زندباف و «دادشاه» حبیب کاوش دستیار کارگردان بود و در سال ۱۳۶۳ اولین فیلمش را با نام «مردی که زیاد میدانست» ساخت.
«اتوبوس»، «ایستگاه»، «ساوالان»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «دو نفر و نصفی»، «دمرل»، «معجزه خنده»، «سارای»، «بانوی من»، «شهرآشوب» از دیگر فیلمهای او هستند و آخرین فیلمش در سینما هم با نام «پدر آن دیگری» در سال ۹۳ ساخته شد.
او همچنین کارگردانی دو سریال «شوق پرواز» و «هفت سین» را برعهده داشته است.
صمدی همچنین مدیرعاملی خانه سینما و ریاست کانون کارگردانان سینمای ایران از جمله فعالیتهای صنفیاش در مقاطع مختلف بود.