در قانون اساسی یک اصل وجود دارد که بر اساس این اصل مجلس میتواند عدم کفایت رئیسجمهور را به رای بگذارد. یک بار مجلس در رابطه با بنیصدر این کار را انجام داد و به عدم کفایت سیاسی او رای داد اما امید میرود که مجلس دیگر از این اصل استفاده نکند. تغییر رئیسجمهور، سقوط دولت و انتخابات زودرس نه تنها بحرانزدا نیست بلکه بحرانزاست. عدهای در رابطه با استعفای رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه و انحلال مجلس اظهاراتی مطرح میکردند که این اظهارات از اساس اشتباه است؛ در حالی که همه این مسائل قابل اصلاح است.
روزنامه آفتاب یزد نوشت: «گفتگوها با محمدرضا باهنر همواره به درازا میکشد. او میداند چگونه باید با پاسخهایش مخاطب را اقناع کند. او نه سخنی میگوید که دلت زیادی به چیزی قرص و گرم شود و نه یکباره دلت را با سخنانش درباره مشکلات و آینده از هم فرو میپاشاند. نایبرئیس مجالس هفتم، هشتم و نهم بر خلاف عدهای دیگر که در این روزها به جای امید به جامعه بذر ناامیدی در میان افکار عمومی میپاشند و به جای این که پا به پای دولت برای حل مشکلات به رئیسجمهور و کابینهاش کمک کنند، بر عکس بیش از هر زمان دیگری پشت دولت را به بهانههای واهی خالی و حتی دل به استیضاح و تغییر او هم خوش کرده، یا از دیدگاههای گذشته خود نسبت به روحانی و حمایت از او بازگشتهاند، همچنان از روحانی و رویکردهایش مانند ۵ سال گذشته حمایت میکند و از امید به آینده، حل مشکلات و عبور از بحرانها سخن میگوید؛ امری که امروز جامعه ایران بیشتر به آن نیاز دارد.
گزیده پاسخهای محمدرضا باهنر را در ادامه میخوانید.
- در پی تدبیر رهبر معظم انقلاب، روسای قوا با حضور در جلسات به یکدیگر نزدیکتر شدند.
- همگرایی در مسائل داخلی میان قوا و مسئولان نسبت به سالهای اخیر افزایش یافته است.
- باید اذعان داشت که همه مسئولان و حتی مردم تصورشان بر این است که روحانی رئیسجمهور نظام است و رئیس قوه قضاییه، رئیس قوه قضائیه نظام و رئیس قوه مقننه، رئیس قوه مقننه نظام است. امروز هیچ یک از سران سه قوا واگرا نیستند و یکدیگر را خنثی نمیکنند.
- برخی از نقدها نسبت به عملکرد دولت در برجام بی انصافی است، زیرا روحانی طی چند سال اخیر همه هم و غم خود را برای برجام، مذاکره و یک بازی برد - برد گذاشت.
- روحانی همه تلاش و هم و غم خود را برای بازی برد - برد گذاشت اما برخی بیانصافی میکنند که میگویند چیزی از توافق نصیب ایران نشده است.
- از سویی باید به گندهگویی ترامپ پاسخ برابر داد زیرا مسائل پنهانی پشت این گندهگوییها وجود دارد. از سوی دیگر، پیشنهاد مذاکره ترامپ در شرایطی که آمریکا ایران را تحریم میکند، چگونه ممکن است!
- ممکن است برخی تصورشان بر این باشد که احتمالا جنگی در راه است. به عنوان یک تحلیلگر سیاسی باید بگویم جنگی در میان نیست.
- مردم در درازمدت درکشان از مواضع نظام افزایش خواهد یافت.
- در رابطه با رویکرد روحانی باید گفت که روحانی طی چهار سال گذشته تاکنون هیچ تغییری نکرده و رئیسجمهور همچنان همان روحانی سابق است؛ همان روحانی که برای مذاکره تلاش کرد.
- رویکرد روحانی را در رابطه با آمریکا درست میدانم.
- اکنون نه به عنوان یک فعال سیاسی و تحلیلگر بلکه از موضع حاکمیت میگویم پس از انتخابات، هیچ جریانی حق رقابت با رئیسجمهور را ندارد.
- روحانی نه به دلیل اصولگرا بودن یا مواضع اصلاح طلبی و اعتدالی بلکه به این دلیل که رئیسجمهور است باید به او کمک کرد.
- جمعبندی عمومی اکثریت جریانها این است که روحانی برای حل مشکلات نیاز به خانهتکانی دارد. برخی از اعضای کابینه خسته و بیانگیزهاند. حتی اخیرا زمزمههایی به گوش رسیده است مبنی بر این که برخی از اعضای کابینه نزد روحانی رفتند و گفتند که ما مدیر زمان بحران نیستیم و ما مدیر زمان عادی هستیم. البته از تغییر رئیس بانک مرکزی استقبال میکنیم اما این تغییر به تنهایی کفایت نمیکند.
- در دولت روحانی هر یک از وزرا و مسئولان به ویژه رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد و دارایی مواضع متفاوتی دارند. اگر چه اصلاح مختصری در کابینه صورت گرفت اما کابینه نیاز به تغییرات بیشتری دارد تا بتوان به نحوی از بحرانهای موجود عبور کرد.
- اصلاحطلبان دوآتشه و تند یا نمیخواهند دامنشان به دلیل حمایت از روحانی آلوده شود، یا از دولت دوازدهم ناامید شدهاند، به همین دلیل هم شعار عبور از روحانی را سرمیدهند.
- اگر چه ممکن است ما به عنوان رقیب روحانی محسوب شویم اما به هیچ روی، عبور از روحانی را مصلحت نمیدانیم. حتی تصورمان بر این است که افرادی که شعار عبور از روحانی را سرمیدهند ناآگاهانه چنین اظهاراتی را مطرح میکنند.
- روحانی باید حتما دست به یک خانه تکانی جدی بزند.
- دولت روحانی اقداماتی را نباید انجام میداد که متاسفانه انجام داد و در مقابل اقداماتی را باید انجام میداد که انجام نداد. بخشهایی از مشکلات امروز قابل پیشبینی بود.
- در ماههای اخیر که کشور دچار بحران بود باز هم دولت روحانی چند تصمیم غلط گرفت. به طور مثال روز اول اعلام کردند که دلار ۴۲۰۰ تومان است در حالی که با این قیمت تنها خرید کالاهای اساسی مانند دارو ممکن بود. از همان ابتدا معلوم بود که کسی با این رقم از عهده خرید کالاهای لوکس و سفر برنمیآید که پس از این سیاست ارزی، بلافاصله بازار ثانویه به وجود آمد. از یک سو یک سیل عظیمی راه افتاد و از سویی هیچ کانالکشی برای آن صورت نگرفت. در نهایت نقدینگی به بازار دلار، ارز، طلا و ماشینهای لوکس خسارت وارد کرد.
- فرض سقوط دولت روحانی کاملا غلط است بلکه بر عکس، در شرایط کنونی باید دولت را تقویت و به روحانی کمک کرد.
- رئیسجمهور باید در برخی از بخشهای کابینه یک خانهتکانی جدی ایجاد کند. روحانی باید نیروهای خسته، محافظهکار و بیانگیزه را تغییر دهد. سقوط دولت نه به مصلحت است و نه احتمال چنین فرضی وجود دارد.
- در قانون اساسی یک اصل وجود دارد که بر اساس این اصل مجلس میتواند عدم کفایت رئیسجمهور را به رای بگذارد. یک بار مجلس در رابطه با بنیصدر این کار را انجام داد و به عدم کفایت سیاسی او رای داد اما امید میرود که مجلس دیگر از این اصل استفاده نکند. تغییر رئیسجمهور، سقوط دولت و انتخابات زودرس نه تنها بحرانزدا نیست بلکه بحرانزاست. عدهای در رابطه با استعفای رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه و انحلال مجلس اظهاراتی مطرح میکردند که این اظهارات از اساس اشتباه است؛ در حالی که همه این مسائل قابل اصلاح است.
- معتقدم که تکرار تجربه بنیصدر نه تنها به صلاح کشور نیست بلکه احتمال تکرار آن هم هرگز وجود ندارد.
- مجلس دهم فارغ از این که نمایندههای بسیار فعالی دارد یک ایراد ویژه هم دارد و آن این که، در این مجلس یک فراکسیون اکثریت وجود ندارد. در مجالس گذشته همواره یک فراکسیون اکثریت بود که توانایی مدیریت مجلس را داشت اما متاسفانه در این دوره سه فراکسیون وجود دارد که هیچ یک در اکثریت قرار ندارند به همین دلیل هم هیچوقت تصمیماتشان به نتیجه نمیرسد.
- هیچ برنامهای برای کاندیداتوری در دو انتخابات پیش رو ندارم اما قطعا در انتخابات مانند چند دوره اخیر فعال خواهم بود.»