ایکنا نوشت:
حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید جزایری، عضو هیئت مدیره «انجمن علمی قرآن و تحول علوم» در پاسخ به این پرسش که جایگاه عید قربان در مناسک دینی چیست؟ گفت: تمام تکالیف الهی اعم از واجبات، محرمات، اعمال تکلیفی و ... یک هدف دارند و آن این است که انسان از نظر فردی و اجتماعی بتواند پیشرفت کند و به آن واقعیت خلقت، خلیفةالهی و قرب الهی برسد و بسیار روشن است که اعمالی که ما انجام میدهیم اعم از انجام واجبات و یا پرهیز از محرمات، برای خداوند متعال هیچ تفاوتی ندارد و مهم نیست که تمام بشریت موحد و یا مشرک باشند، ولی برای خود انسانها رفتار توحیدی عاملی برای نزدیک شدن او به فلسفه خلقت است.
جزایری تصریح کرد: یکی از زیباترین عبادات الهی که انسانها را به این هدف نزدیک میکند در عید قربان و انجام قربانی است. این حرکت نمادین و آموزنده است و معنای آن این است که انسان حاضر به گذشتن از همه چیز از جمله فرزند خود در راه خداوند است و پیش از آن انسان در واقع از هوای نفس خود میگذرد.
عضو هیئت مدیره «انجمن علمی قرآن و تحول علوم» ادامه داد: از طرف دیگر انفاق گوشت قربانی مستحب است و یا بنا به قول وارده بخشی از آن را باید به محرومین داد و با این کار در راستای محرومیتزدایی حرکت کرد. این کار در این راستاست که انسان باید تلاش کند به دیگران توجه کند؛ این تلاش انسان برای عمل خدایی و به یاد محرومان بودن است.
وی افزود: همچنین این عمل باید با قصد قربت باشد و نفس انفاق و قربانی کافی نیست، آنکه قبل از ذبح به انسان ارزش میدهد انجام آن به خاطر خدا و رنگ خدایی داشتن آن است زیرا بهترین رنگ رنگ خدایی است. اینها تمرینی است برای آنکه انسان آرام آرام بتواند در راه خدا و برای کمک به خلق خدا از آنچه خود دارد بگذرد و این کار را هم با افتخار انجام دهد.
جزایری با بیان اینکه آنچه در انجام قربانی و انفاق موضوعیت دارد عمل به تکلیف الهی است، گفت: در این صورت است که ما پس از آن یک قدم به سعادت نزدیک شده و خود را طلبکار به دیگری ندانیم. طبیعتا چنین رشد اخلاقی، فکری و اعتقادی افراد و نیز برای اصلاح اجتماعی و محرومیتزدایی را به همراه خواهد داشت. از این رو عید قربان هم به رشد عبادی و هم به اصلاح اجتماعی میانجامد.
عضو هیئت مدیره «انجمن علمی قرآن و تحول علوم» در پاسخ به این پرسش که چه تحلیلی در این خصوص میتوان ارائه داد که بعضا مطرح میشود که اقدام به قربانی کردن حضرت اسماعیل به عنوان دستوری داده نشده است، گفت: در آیه مبارک «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ: و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم» (الصافات، ۱۰۷) در واقع مصرح این آیه است که یکی از تکالیفی که حضرت ابراهیم(ع) داشت ماموریت ذبح حضرت اسماعیل(ع) بود که این کار متوقف شد و هر دوی ایشان از این آزمون سخت الهی موفق خارج شدند و آمادگیشان محرز شد.
وی ادامه داد: تعبیر آیه مضافا اصل مسئله قربانی را مورد تصریح قرار داده است. غیر از این آیه در روایات متواتر شیعه و سنی نقل شده است که شیوه همه مسلمانان ضرورت ذبح در ایام حج را مورد تصریح قرار داده اما ممکن است این کار در خارج از ایام حج نیز به صورت مستحب انجام شود که ارزش انفاق دارد و پیروی از راه حضرت ابراهیم(ع) به عنوان شیح الانبیاست.
جزایری در پاسخ به این پرسش که برخی دستور به ذبح حضرت اسماعیل را در مخالفت با اخلاق تحلیل کردهاند، آیا باید در این خصوص تحلیلهای عرفانی انجام داد و یا باید آن را اخلاقی قلمداد کرد، گفت: البته آموزههای عرفانی جای خاص خود را دارد که بحث به بطون قرآن باز میگردد، اما در بحث ظاهری هم مشکلی ندارد.
عضو هیئت مدیره «انجمن علمی قرآن و تحول علوم» با بیان اینکه تکالیف الاهی متعدد است، گفت: برخی از تکالیف مانند تکلیف به نماز یک سنخ است و برخی از تکالیف مانند تکلیف به ذبح فرزند از سنخی دیگر.
وی ادامه داد: در این خصوص علم اصول نیز میتواند توضیح دهد که آنچه مطلوب بود «امر» بود، نه «ماموربه»، در واقع این امر چیزی که میخواست به واسطه آن میزان تمکین ابراهیم و اسماعیل نشان داده شود و اینکه ایشان در راه اطاعت از خداوند به چه میزان و چقدر آمادگی دارند و آیا میتوانند از جان و عزیزترین سرمایه خود دست بشکند و یا نه.
جزایری تصریح کرد: ما این کار را در رفتار شهدا میتوانیم ببینیم. ما در شهدای مدافع حرم، شهدای جنگ تحمیلی یا شهیدانی که با علم و آگاهی پا روی مین میگذاشتند و قطعه قطعه میشدند مانند همان کاری است که حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) انجام دادند یعنی با علم به اینکه ورود در میدان مین و یا شرکت در جنگ مساوی است با عدم بازگشت و کشته شدن در راه خدا، ولی چون یک هدف مقدستری چون اطاعت از امر الهی بود، انجام میدهند و این کار کاملا مقدس است.
وی ادامه داد: این مسئله را در رفتار پدران و مادرانی که فرزندان خود را راهی جبهههای نبرد کردند میتوان دید. آنها نیز کاری مشابه کار حضرت ابراهیم(ع) انجام دادند؛ یعنی شخصی علم دارد که همراه کردن فرزند به جبهه یعنی شهادت او ولی این کار را میپذیرند.
جزایری افزود: این را در جریان یاران امام حسین(ع) که برخی از یاران را همسرانشان تحریک و تشویق به همراهی امام حسین(ع) کردند میتوان دید زیرا آنها نیز علم داشتند که این همراهی سرانجامش شهادت است.
وی در پایان گفت: بنابراین باید ببینیم چگونه به این مسئله نگاه میکنیم، اگر بدانیم خداوند مالک هستی جان و نفس ماست و این طور نیست که ما مالک باشیم. اگر ما مالک نفس و جان خود باشیم در این صورت این فرمانها نادرست بود، اما وقتی ما و جان ما از آن خداوند است، بنابراین این دستور به حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) برای آن است که ایشان را به تکامل برساند و میزان آمادگی شان را برای گذاشتن از جان در راه انجام تکلیف الهی نشان دهد و در این صورت ما این کار را در پدران و مادران و خود شهدا چه در جنگ تحمیلی و حججیها کم ندیدیم و اگر کسی تنها جهان مادی را دید و خدا را حذف کرد، این رفتارها توجیه نخواهد داشت.