ایکنا نوشت: مراسم گرامیداشت سومین سالگرد درگذشت صادقآئینهوند؛ چهره ماندگار تاریخ اسلام و رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۲۰ اردیبهشت، با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین داوود فیرحی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در موسسه مطالعات و تحقیقات زنان برگزار شد.
فیرحی در آغاز سخنانش با عنوان «آئینهوند و اخلاق تاریخپژوهی» گفت: آنچه برای من مهم است هستی علمی و روحانی مرحوم آئینهوند است. جسم هر کس پس از مدتی از بین خواهد رفت.
وی تصریح کرد: ایشان پارادایم تاریخپژوهی را تغییر دادند. تاریخ در حوزه روایی بود و بیشترین دقتی که در تاریخنگاری میکردند در بخش رجالی تاریخ بود. اعتماد به راوی روایت را محکم میکرد. برخی با تامل بیشتر به درایه یا محتوای تاریخ هم میرسیدند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: ایشان نگاه جدیدی به تاریخ داشتند و آن علمی میدیدند که ناظر به دادههایی از واقعیت است. دو نگاه به تاریخ بسیار مهم است؛ یکی مواجه با واقعیت به جای روایت و دوم تحلیل عقلانی به جای تحلیل رجالی مهمترین بخش رویکرد ایشان به تاریخ بود.
فیرحی با بیان اینکه ایشان از روندهای تاریخ صدر اسلام قواعدی استخراج کرده و وضع امروز را توضیح میداد، گفت: عبور به تاریخنگاری چیزی بود که در حوزه با مرحوم آئینهوند شروع شد و ایشان از تاسیس این رشته در حوزه این کار را انجام دادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: تاریخ علمی به واقعیتها به جای روایتها و تحلیل عقلانی به جای تحلیل شخصیت تاریخی تکیه میکند.
وی تصریح کرد: آنچه از اخلاق تاریخنگاری مرحوم استاد آیئنهوند میشناسیم روبناست، زیربنایش این نگاه معرفتی و تغییریافته است؛ تغییری در ذهن ایشان اتفاق افتاده بود. از نظر ایشان تاریخ چیزی صرف آگاهی از گذشته نیست، بلکه کشف قاعده برای شناخت امروز است؛ یعنی تاریخ، تاریخ امروز است و اگر از گذشته صحبت میکنیم، گذشته امروز است نه اینکه امروز گذشته باشد.
فیرحی ادامه داد: برای مثال وقتی کسی به رجال کمتر اهمیت میدهد تا به دادههای تاریخی و تحلیل عقلانی، خیلی زود حکم نمیکند چون همیشه تردید دارد که شاید بخشی از داده هنوز در دستش نباشد، بنابراین تاریخنگاری جدید که دکتر هم دنبال آن بودند، متواضع است و به دنبال دادههایی است که هنوز بخشی از آن ناشناخته است و هیچ وقت نمیتواند قضاوتهای ایدئولوژیک داشته باشد.
وی افزود: من به برخی از ویژگیهای فعالیت تاریخی ایشان اشاره خواهم کرد. دکتر آئینهوند تاریخنگار متعهد است، اما تاریخنگاری ایدئولوژیک نبود. او متعهد به کرامت انسانها و ارزش علم بود و به این دو اعتماد کامل داشت. او میگوید تاریخنگار حق ندارد شخصیت تاریخی مورد مطالعه خود یا ملت و قومی را تحقیر کند و بیشتر باید جنبههای مثبت موضوع خود را در نظر بگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: ایشان معتقد بود که اگر دانش را یک گام پیش ببریم، هزینه عمر ما تامین شده است. ایشان میگفتند تا پخته نشدهاید ننویسید، چون خواننده نخواهد فهمید که این نوشته شما در دوره خامی شما نوشته شده و یا دوره پختگی.
فیرحی ادامه داد: ایشان هر پژوهشگر حوزه علوم دارای دو دوره محصلی و اجتهاد علمی میداند و اینکه این دوره مهم است. از این رو ایشان نوشتهها را به دو دسته تقسیم میکرد. او هیچگاه یافتههای خود را به نام خود مطرح نمیکرد و فرضش این بود که هیچ حرفی نیست که سابقهای نداشته باشد. او به حاجی خلیفه اشاره میکند که در آن او میگوید یک نویسنده برای بازار کتاب نمینویسد و شرایط کار علمی این است که اگر چیزی نو پیدا کرد که قبلا نبود آن را بنویسد، زیرا برای علمی که قبلا شناخته شود، حقوق معنوی با نویسنده اسبق یا سابق است.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از شرایط کار علمی این است که اگر نوشتهای قبلا نوشته شده و کامل نیست، شما باید آن را تکمیل کنید. همچنین باید نوشتهای که دشوار است، شرح شود. تجربه خود بنده این است که وقتی من داشتم کتاب تنبیهالامه را شرح میکردم، از قضای روزگار در خلال این کار استاد آئینهوند را دیدم و این موضوع را به ایشان مطرح کردم. او این جمله حاجی خلیفه را برایم من خواند و در این نقل به من گفت که تشریح یک کار علمی پیچیده سنجیده است.
فیرحی ادامه داد: محققانی که دستشان از دنیا کوتاه است فرصت نکردهاند نوشتههایان را جمع کنند، دین و حقی به گردن شاگردانشان را دارند و جمع کردن این آثار پراکنده و منقح کردن، به نوعی جهاد علمی است. این یک سنت در اروپاست، نزدیک صد جلد از کتابهای هایدگر از آثار او جمع شده است و مرحوم آئینهوند این توصیه را به شاگردانش داشت، حال این به عهده شاگردان خلفشان است که آثار ایشان را جمع کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: برخی از نوشتهها هستند که مصنف دچار برخی خطاها شده است، تصحیح چنین کتبی نیز کار علمی بوده و وظیفه دانشجوی علوم انسانی نیز این کار است. مرحوم استاد آئینهوند به بخشی از وجوه تاریخنگاری سنتی علاقه داشت؛ یکی از علاقههای او ذکر حمد به خداوند در آغاز نوشتههایش بود که علاقه خود را در یک عبارت کوتاه نشان میداد، این سنت زیبایی است.