فارس نوشت: پوران گلفام همسر فرهاد مهراد در این نامه که خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه و ریاست سازمان صدا و سیما نوشته آورده است:
«دادگاه تجدید نظر در خصوص شکایت خانواده فرهاد مهراد از سازمان صدا و سیما مورخ ۹۵/۷/۱۷ رأی دادگاه بدوی را تأیید کرد و به دلیل عدم دسترسی به آرشیو تلویزیون و در نتیجه عدم کفایت مستندات، علیرغم نظر کارشناسان تعیین شده از جانب دادگستری، تنها شش قطعه از آثار فرهاد را واجد شرایط برای احقاق حقوق تضییع شده دانست. به رغم اینکه دادگاه پیشین حکم به ممنوعیت پخش آثار فرهاد از صدا و سیما داده بود، اجرای آن از جانب این رسانه محقق نشد و رئیس دادگاه تجدید نظر نهایی (قاضی زجاجی) هم در حکم خود اشارهای به این موضوع نکرد! من به عنوان یک شهروند عادی، شاید به دلیل بیاطلاعی از قوانین، دلیل این اغماض را نمیدانم و از متصدیان امور قضایی کشور خواهشمندم علت این کوتاهی را نه صرفا برای من بلکه برای خانواده موسیقی ایران توضیح بدهند تا شاید حداقل هنرمندان در قید حیات بدانند که چرا صدا و سیما حق دارد بدون اجازه آثارشان را پخش کند.
تنها نکته امیدوار کننده این است که صدا و سیما موظف به پرداخت جریمه شده است. هر چند جریمه نقدی از مبلغ ۸ میلیارد ریال (مطابق با کارشناسی در سال 1391) به ۲ میلیارد و هفتصد میلیون ریال (که هنوز هم پرداخت نشده!) تقلیل پیدا کرده است. خیلی از اطرافیان من به همین مقدار هم امیدوار نبودند اما مسئله خانواده فرهاد این اعداد و ارقام نبود. وقتی هنرمندی در زمان حیاتش محترم شمرده نشود، در نبودش آنچه میانجامدتسکین رنجی است که پیشتر با مرگ به پایان رسیده است. تازه همین سنت مرده پرستی را که بخشی از فرهنگ دیرینه ماست حاضر نیستیم در قبال فرهاد اجرا کنیم. عجبا که از روزگار فردوسی تا کنون در سرزمین کهن ما «هنرمند» همچنان جایگاهی شایسته و بایسته ندارد.
درسال ۱۳۸۳ از رئیس وقت سازمان صدا و سیما درخواست کردم که به وصیت فرهاد احترام گذاشته و آثار او را پخش نکند و تا سال ۱۳۸۹ مکرراً پیگیر درخواست خود از رسانه ملی بودم بلکه مسئله بدون شکایت حل شود ولی در نهایت ناچار به شکایت رسمی و قانونی شدم. به قوه قضاییه پناه آوردم با تصور اینکه قانون را برای همه قانون میداند. در این راه بسیاری مرا بر حذر داشتند که «اگر بنا بود صدا و سیما به حق و حقوق هنرمند احترام بگذارد تا کنون فرجی حاصل شده بود» اما به احترام فرهاد نمیتوانستم این موضوع را نادیده بگیرم. تصورم این بود که نامِ پاکیزه فرهاد شاید باعث شود حقوق موسیقیدان در این سرزمین کمی جدیتر گرفته شود.
فرهاد در زمان حیاتش از نظر رسانه ملی وجود نداشت. صدای فرهاد وقتی نادیاش در خاک آرام گرفت برای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران معنا پیدا کرد و به خصوص در روزهای آخر اسفند تمام شبکههای صدا و سیما بارها و بارها آثار پر از بهار او را پخش میکنند. آیا با وجود وصیت فرهاد مبنی بر عدم رضایت او، پخش آثارش از نظر شرعی، عرفی و قانونی اشکال ندارد؟ آیا حداقل به یکی از این سه باور ندارید؟ در موارد بسیار اندکی مواد قانونی دست قاضی را میبندد اما اگر به وجدانمان رجوع کنیم، میدانیم که خطاکاریم.
با احترام
پوران گلفام»