اصلاحطلب و اصولگرا ندارد. تحليلگران سياسي با هر گرايشي، عمدتا نسبت به ضعف تحزب در ايران همنظرند و درحالي كه منتقدان خوشبين، با تاكيد بر اينكه اوضاع ما با بيش از يك قرن تجربه مشروطهخواهي، بسيار بهتر از كشورهاي منطقه است، جايگاه سياست ايراني را به اين لحاظ در دوران پيش از بلوغ ترسيم ميكنند، بدبينترها ميگويند تا زماني كه نگاه منفي و بازدارنده به فعاليتهاي حزبي و تحزب سياسي ازطريق تريبونها و دستگاه تبليغاتي و رسانهاي رسمي حكومتي تبليغ ميشود، نميتوان به آينده و سرنوشت تحزب در ايران اميدوار بود.
به گزارش اعتماد، در اين ميان البته اين تحليلگران نقطهاشتراك ديگري هم دارند و آن، اينكه باوجود وضعيت نامساعد هر دو جناح سياسي از اين منظر، وضعيت احزاب اصلاحطلب نسبت به اصولگرايان بهمراتب بهتر است و لااقل از خرداد ٧٦ و زماني كه سيدمحمد خاتمي به قدرت رسيد، دولت به عنوان بخشي مهم از حاكميت بهجاي ترويج نگاه منفي به تحزب، با شعار مشاركت سياسي و توسعه جامعه مدني، حاميان خود را به فعاليت در چارچوب احزاب و تشكلهاي اجتماعي-سياسي ترغيب و تشويق كرد.
در چنين شرايطي اما اصولگرايان نيز با اتكا به فعاليت يكي، دو حزب قديمي و ريشهدار اين جريان سياسي، تلاشهايي براي مقابله با اين نگاه منفي حاكميتي به تحزب داشته و باوجود آنكه خود، ضعف دوچندانشان در اين حوزه را نسبت به رقيب پذيرفته و برآن اذعان دارند، لااقل با اتكا به فعاليت حزب «موتلفه اسلامي» در بيش از نيم قرن اخير، خود را مدعي تحزب ميدانند.
حزبي كه از سال ۱۳۴۲ درپي ائتلاف ۳ هيات مذهبي «مسجد امينالدوله»، «مسجد شيخعلي» و «هيات اصفهانيها» در منزل امام خميني (ره) شكل گرفت و در ٥٥ سال فعاليت خود اصولگرايان سنتي و بازاريهاي مذهبي را نمايندگي ميكند. با اين همه، پايان كار دولت هاشمي كه آن زمان عملا به عنوان پرچمدار جناح راست سنتي بر امور اجرايي كشور مسلط بود، ستاره بخت موتلفه هم آرام آرام كمفروغ شد و بهجز مقطعي كوتاه در ابتداي دولت نخست احمدينژاد، گذر زمان و افول موتلفه با يكديگر هممسير بودند.
حال آنكه در آن مقطع كوتاه در سالهاي نخست دولت نهم هم باوجود آنكه موتلفه با حراج چند دهه اعتبار و پشتوانه كار تشكيلاتي و سياسي خود به پاي احمدينژاد، خود را ازجمله موتلفين اصلي دولت مستقر معرفي ميكرد، ديري نپاييد كه شكستهاي گاه و بيگاه رييس دولتهاي نهم و دهم از يكسو و عبور كانديداي جريان اصولگرا از اين گفتمان از ديگرسو، باخت بزرگي براي قمار اجباري موتلفه رقم زد.
همزمان با پايان كار دولت دوم احمدينژاد، اعضاي موتلفه هم كه چندان با روحاني و خاستگاه سياسياش بيگانه نبودند، سعي كردند خودشان را بهنحوي موتلف دولت نشان دهند، تا آنجاكه اسدالله بادامچيان، قائممقام دبيركل موتلفه همين اسفندماه سال گذشته مدعي شد ارتباط موتلفه و دولت يازدهم در ابتداي مسير فراتر از يك ارتباط كلامي و شعاري، بلكه ارتباطي عملياتي بوده يا لااقل چنين قول و قرارهايي بين دولت روحاني و موتلفه اسلامي رد و بدل شده است.
اين عضو ارشد موتلفه اسلامي كه با خبرآنلاين مصاحبه ميكرد، گفته بود: مرحوم آقاي عسگراولادي هنوز زنده بودند، به ديدار آقاي روحاني رفتيم، آقاي عسگراولادي به آقاي روحاني گفت «موتلفه شما را منّا ميداند، آماده همه نوع همكاري با دولت يازدهم است و توقعي نيز درباره پُست دنيايي ندارد»، آقاي روحاني نيز گفت «ما نيز موتلفه را منّا ميدانيم».
بادامچيان حتي از تعيين يك رابط ميان دولت و موتلفه در همان جلسه دوستانه روزهاي نخست كار روحاني سخن گفته و مدعي شده بود كه «در آن جلسه آقاي آل اسحاق را به عنوان رابط بين موتلفه و آقاي روحاني معين كرديم» و البته بلافاصله در مقام گلايه درآمده و گفته بود: «در طول اين ٥ سال رابط موتلفه يك مرتبه نيز مورد بحث قرار نگرفت.»
يحيي آلاسحاق كه زماني يكي از موتلفهايهاي دولت هاشمي بود و وزارت بازرگاني را مديريت ميكرد و ازقضا چندماه پيش از داغ شدن تنور همان انتخابات سال ٩٢ كه درنهايت به پيروزي حسن روحاني انجاميد، به عنوان كانديداي موتلفه وارد انتخابات شد اما قبل از آنكه موضوع جدي شود، از كانديداتوري انصراف داد، با تكذيب عضويت خود در حزب موتلفه و حالا جايگاهش به عنوان رابط اين حزب و دولت را نيز بهطريق اولي تكذيب كرده است.
وزير بازرگاني دولت سازندگي كه درجريان انتخابات اخير رياستجمهوري يكي از مردان اصلي جبهه مردمي نيروهاي انقلاب به عنوان تشكيلات اصلي اصولگرايان بود، در واكنش به ادعاي ٢ ماه قبل بادامچيان درمورد رابط بودنش ميان موتلفه و دولت گفته است: «سالهاست از موتلفه جدا شدم و عضو هيچ حزبي نيستم. » آلاسحاق به «اعتماد» گفت: «من ضمن اينكه براي موتلفه احترام قائل هستم اما به دليل نوع فعاليتهاي اقتصادي كه دارم و براي اينكه بتوانم راحت صحبت كنم و حرفهايم منتسب به يك حزب نشود، با احترام از موتلفه بيرون آمدم.»
با اين حال، اين تنها خبر ناخوشايند براي جوانان سالهاي دور حزب موتلفه اسلامي در روزهاي اخير نبوده است. حزبي كه حالا هر از گاه ناچار به تكذيب اخبار مربوط به تعطيلي دفاتر استاني خود ميشود.
آنچنان كه چندي پس از آنكه محمدجواد آرينمنش، دبير حزب موتلفه در استان خراسانرضوي در گفتوگو با «اعتمادآنلاين»، از تعطيلي برخي دفاتر اين حزب در استان خراسان رضوي خبر داده بود، محمدنبي حبيبي، دبيركل حزب موتلفه اسلامي با قاطعيت بسته شدن دفاتر حزب متبوعش در سطح كشور را تكذيب كرده است.
او گفته است: «بسته شدن دفاتر موتلفه، كذب محض است.» حبيبي در همين حال ميگويد: «نهتنها حتي يك دفتر حزب موتلفه در سطح كشور هم بسته نشده است؛ بلكه دفاتر ما در حال توسعه نيز هستند.» دبيركل حزب موتلفه در پاسخ به پرسشي درمورد ادعاي دبير استان خراسان رضوي اين حزب درمورد تعطيلي برخي دفاتر موتلفه اسلامي گفته است: «من به عنوان دبيركل حزب موتلفه اسلامي به شما ميگويم كه هيچكدام از دفاتر اين حزب تعطيل نشده است.»
اين تكذيب قاطع البته در حالي مطرح شده كه پيشتر اسدالله بادامچيان نيز تعطيلي حدود ٨٠ دفتر حزب موتلفه در سطح كشور را رد كرده بود و همزمان برخي دبيران استاني اين حزب ريشهدار، همچون دبير استان خراسان رضوي، خبر از تعطيلي دفاتر حزب در اقصاي نقاط كشور ميدهند. آرينمنش علت تعطيلي دفاتر استاني را مشكلات مالي عنوان كرده و ضمن تاكيد بر اينكه آماري از تعداد دفاتر استاني تعطيلشده موتلفه ندارد، گفته است: تعطيلي تعدادي از دفاتر موتلفه در استان خراسان بهدليل كمبود منابع مالي را تاييد ميكنم.
يحيي آلاسحاق: سالهاست از موتلفه جدا شدم و عضو هيچ حزبي نيستم. من ضمن اينكه براي موتلفه احترام قائل هستم اما به دليل نوع فعاليتهاي اقتصادي كه دارم و براي اينكه بتوانم راحت صحبت كنم و حرفهايم منتسب به يك حزب نشود، با احترام از موتلفه بيرون آمدم.
محمدنبي حبيبي: به عنوان دبيركل حزب موتلفه به شما ميگويم كه هيچكدام از دفاتر اين حزب تعطيل نشده است.
بسته شدن دفاتر موتلفه كذب محض است.نهتنها حتي يك دفتر حزب موتلفه در سطح كشور هم بسته نشده است؛ بلكه دفاتر ما در حال توسعه نيز هستند.
محمدجواد آرينمنش، دبير حزب موتلفه اسلامي در استان خراسانرضوي از تعطيلي برخي دفاتر اين حزب در استان خراسان رضوي خبر داده و با تاكيد بر اينكه آماري از تعداد دفاتر تعطيلشده سراسر كشور ندارد، گفت: تعطيلي تعدادي از دفاتر موتلفه در استان خراسان بهدليل كمبود منابع مالي را تاييد ميكنم.