فرارو- جنجال از حسین الله کرم شروع شد. رییس شورای هماهنگی حزبالله در گفت و گوی خود با خبرآنلاین گفته بود یک نظامی استراتژیست بر یک سیاسی استراتژیست برای تصدی امور شایستهتر است. پیش از او، اما محمدعلی پورمختار، نماینده اصولگرای مجلس از ریاست جمهوری یک نظامی دفاع کرده بود. او در توضیخ رای سال ۸۸ خود به محسن رضایی به جای محمود احمدی نژاد گفته بود: «اگر یک نظامی رییسجمهور شود حتما میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.» ابراهیم فیاض، جامعه شناسی که به عنوان تحلیل گر اصولگرا شناخته میشود نیز گفته بود: «آینده، یا فروپاشی ایران و تبدیل شدن به لیبی است یا دیکتاتوری. مردم کدام را انتخاب میکنند؟ دیکتاتوری را انتخاب میکنند.»
ماجرای اظهار نظر پورمختار و فیاض با آنچه الله کرم به زبان آورده بود متفاوت به نظر میرسید. نظر پورمختار، نظر شخصی او به نظر میرسید و آنچه ابراهیم فیاض میگفت: گویا برآمده از نگاه جامعهشناسانهاش بود. اما حسین الله کرم حتی به جای فریاد زدن در تجمعات خیابانی در رخت استادی دانشگاه سخن بگوید و نخواهد برای عموم جامعه نسخه بپیچد باز هم جنجال ساز است. به هرحال الله کرم یکی از مصادیق رئیس جمهور نظامی را سردار قاسم سلیمانی معرفی میکند.
البته سردار سلیمانی پیش از این نیز در مظان کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود. برخی او را فردی میدانستند که اگر وارد کارزار انتخاباتی ۹۶ شود میتواند حتی میتواند ریاست جمهوری حسن روحانی را یک دورهای کند. سلیمانی، اما ماهها قبل از انتخابات ۹۶ در بیانیهای اعلام کرد که تا آخر عمر سرباز خواهد ماند. با این حال مردان نظامی با همه پیروزیهایی که در میدان جنگ به ارمغان آورده بودند تا کنون در میدان سیاست شکست خوردهاند.
اولین شکست مردان نظامی دقیقا به روزی برمیگردد که اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد. احمد مدنی، فرمانده نیروی دریایی و اولین وزیر دفاع جمهوری اسلامی بود که در انتخابات ریاست جمهوری نخست با ابوالحسن بنیصدر، حسن حبیبی، داریوش فروهر، کاظم سامی و صادق قطبزاده به رقابت برخاست. او نامزد جبهه ملی بود که از گروههای سیاسی سرشناس به حساب میآمد. با این حال آرای مدنی در روز انتخابات به ۱۶ درصد نرسید.
بعد از شکست مدنی، نظامیها تا ۱۴ سال بعد دیگر تصمیم به حضور در انتخابات ریاست جمهوری نگرفتند. سال ۷۲ رجبعلی طاهری که اولین فرمانده سپاه استان فارس بود، قصد کرد با اکبر هاشمی که رئیس جمهور مستقر بود رقابت کند. در آن انتخابات علاوه بر هاشمی و طاهری، احمد توکلی و عبدالله جاسبی نیز نامزد شده بودند. بعد از هاشمی که دوباره توانست سکان ریاست جمهوری را در دست بگیرد، احمد توکلی با چهار میلیون رای (نزدیک به ۲۴ درصد آرا) بیشترین آرای مردم را از آن خود کرد. آرای عبدالله جاسبی کمتر از ۹ درصد بود و رجبعلی طاهری دو و نیم درصد آرا را به دست آورد.
دهه ۸۰، اما موج تازهای برای حضور نظامیها در انتخابات ریاست جمهوری به راه افتاد. در اولین انتخابات این دهه دریابان علی شمخانی، وزیر دفاع سیدمحمد خاتمی بود که نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. شمخانی نیز در انتخاباتی شرکت کرده بود که رقیب اصلی او رئیس جمهور مستقر بود و البته در چهار سال گذشته از نظر سلسله مراتب مافوق او به حساب میآمد. در آن انتخابات تنها ۲.۶ درصد مردم حاضر شدند به علی شمخانی رای دهند.
انتخابات ۸۴ اوج نامزدی نظامیها بود. محمدباقر قالیباف و محسن رضایی رقابت خود بر سر رکورد بیشترین حضور در ریاست جمهوری را از این انتخابات آغاز کردند. محسن رضایی ۱۶ سال سابقه فرماندهی کل سپاه را بر عهده داشت و محمدباقر قالیباف کسی بود که علاوه بر داشتن سابقه فرماندهای سپاه، نیروی انتظامی را نیز هدایت کرده بود. هرچند که با گفتن کاندیدای نظامی فرماندهان نظامی در ذهن متصور میشوند، اما اگر بخواهیم صرف فعالیت در یک نهاد نظامی را مد نظر قرار دهیم علی لاریجانی هم در این دسته جای میگیرد. در کارنامه علی لاریجانی هم معاونت وزارت سپاه و جانشین ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب دیده میشود. در بین این سه، محسن رضایی از حضور در انتخابات انصراف داد. قالیباف با حدود ۱۴ درصد و علی لاریجانی با حدود ۶ درصد در انتخابات شکست خوردند. پیروزی نهایی از آن محمود احمدی نژاد بود که نامزد بسیجی انتخابات شناخته میشد. او در دومین مرحله انتخابات در برابر مرحوم هاشمی رفسنجانی به پیروزی رسید.
در انتخابات سال ۸۸ محسن رضایی که چهار سال قبل انصراف داده بود، بار دیگر پا در میدان رقابت انتخاباتی گذاشت. او این بار دیگر آمده بود که بماند. در نهایت محسن رضایی توانست ۱.۷۳ درصد رای را به دست آورد.
انتخابات سال ۹۲ هم انتخابات دومین حضور پرشور نظامیها در انتخابات بود. محسن رضایی و محمدباقر قالیباف بار دیگر در این انتخابات حاضر شده بودند. اما هردوی آنها تا روز آخر در انتخابات ماندند. با آنکه هردو سردار بیشتر از گذشته توانستند اقبال مردم را از آن خود کنند، اما در نهایت با عنوان نامزدهای شکست خورده از میدان سیاست خارج شدند. قالیباف این بار ۱۶.۵ درصد و محسن رضایی ۱۰.۶ درصد آرای مردم را به خود اختصاص دادند.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری هرچند هیچ نامزد نظامی در روز انتخابات وجود نداشت، اما محمدباقر قالیباف تا میانه راه آمده بود. اما پیش از این انتخابات نیز افرادی مثل عزت الله ضرغامی و پرویز فتاح برای نامزدی مطرح شده بودند.
خدا نکند کشور به اینجا رسیده باشد ...
حالا عدهای معتقدند که نظر مردم درباره نامزدهای نظامی در این سالها تغییری نداشته است. البته برای برخی نیز موضوع فراتر از این حرفهاست. با به میان آمدن اصطلاح «رئیس جمهور نظامی»، دو واژهای که به ذهن بعضی فعالان سیاسی رسیده است «کودتا» و «دیکتاتوری» بوده است.
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در این زمینه به نامه نیوز گفته: «خدا نکند که کشور و مردم به اینجا رسیده باشند که یک دیکتاتور مسوول اداره کشور شود. هیچوقت هم جمهوری اسلامی به چنین نقطهای نمیرسد؛ چون اگر برسد دیگر جمهوری اسلامی نیست. ضمن آنکه این مساله اصلا با مبانی نظام جمهوری اسلامی نمیخواند و سازگاری ندارد، چون ولیفقیه در رأس نظام است.»
شاید کشور نظامی شود، ولی رییس جمهور نظامی نمیشود
اسماعیل گرامی مقدم، از فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز در یادداشتی نوشته: همین که زمزمه شود رییس جمهور نظامی شود، ضمیر خودآگاه ملت ایران کودتا را متصور میشود، شبیه سازی میکند و الگوهای شکل گیری نظامهای دیکتاتوری را با نظامیان لازم و ملزوم یکدیگر میدانند و در ادامهی شکل گیری هر دولت نظامی که دیکتاتوری را به ارمغان میآورد.
به اعتقاد این فعال سیاسی، مردم ایران با نظامیها قهر نیستند و آنها را هنگامی که در جایگاه اصلی خود ضامن امنیت کشور میدانند محترم شمرده و محبوب قلبها میشوند، ولی به دلیل اینکه رییس جمهور نمیتواند دیپلمات اقتصاد دان و یا سیاست مدار خوبی باشد و کارکرد نظامیان در دو قالب فرمانبری و فرماندهی تعریف میشود نه تنها نمیتواند رییس جمهور مناسبی بلکه به دلیل همین دو ویژگی و سابقهی تاریخی دولت و حکومت را میتواند به سمت و سوی دیکتاتوری سوق دهد.
گرامی مقدم معتقد است: ممکن است کشور نظامی شود، ولی رییس جمهور نظامی نمیشود؛ ما در دوران جنگ که کشور گرفتار بحرانهای اقتصادی و انزوای بین المللی و حکومت نو پا بود هرگز ضرورت وجود یک نظامی در مسند ریاست جمهوری احساس نشد و هرگز رهبر فقید جمهوری اسلامی نه تنها حاضر نشد کشور را بطور کامل نظامی کند حتی نظامیان را از ورود به سیاست منع کرد. حالا هم تصور نمیشود از مسیر رأی مردم یک نظامی رییس جمهور شود.
یادتان باشد سابقه نظامیها در میدان انتخابات نقد میشود
عبدالله رمضان زاده، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در یادداشتی نوشته است: وارد شدن نظامیان در کارزار تبلیغاتی سیاسی انتخاباتی موجب انشقاق در درون نیروهای مسلح و تضعیف آنها میشود و این امری است که هیچ نظام عقلانی به آن تن نمیدهد. شکاف در نیروهای مسلح آن هم به دلیل جناح بندیهای سیاسی، تضعیف فلسفه وجودی آنهاست و همه باید از آن جلوگیری کنند.
به اعتقاد رمضان زاده، ذات نیروهای مسلح امربری و امردهی است، و چنین شخصی در دوران خدمت خود یا امر کرده یا مأمور بوده است. در مقام آمریت، چون و چرا در فرمانهای صادر شده از سوی خود را نپذیرفته است (ذات نیروی مسلح) و در مقام مأمور نیز معذور بوده است و نمیتوانسته، چون و چرایی در مقابل فرمانده خود داشته باشد. این واقعیت باعث میشود که فرماندهان نیروهای مسلح در سایر زمینهها موفقیت چندانی نداشته باشند مگر اینکه محیط کار خود را تبدیل به پادگان کنند و بی، چون و چرا خواهان اجرای اوامر خود شوند.
طرح رئیس جمهور نظامی سیاه نمایی علیه نظام بود
محسن ماندگاری، روزنامه نگار نیز با نقل قول از سخن فرانسیس فوکویاما طرح ایده ریاست جمهوری یک نظامی را یک سیاه نمایی علیه جمهوری اسلامی دانسته و گفته: احتمالا مطرح کنندگان ایده رئیس جمهور نظامی به معنا و مفهوم پیشنهاد خود واقف نیستند چرا که روی کارآمدن نظامیان یعنی ناامیدی و سرخوردگی از مردمسالاری و در پیش گرفتن سیاست ارعاب و سرکوب برای کنترل کشور. فرانسیس فوکویاما در کتاب «نظم و زوال سیاسی» خود مینویسد: «در بسیاری از کشورها دموکراسی در معرض تهدید قرار میگیرد، چون حکومت، یا بسیار فاسد یا در انجام وظایف خود بسیار ناکارآمد است. در چنین شرایطی مردم وجود یک مقام مسئول قدرتمند را آرزو میکنند؛ دیکتاتور یا نجات دهندهای که به یاوه گویی سیاستمداران پایان داده و در عمل کارها را پیش ببرد.»
این روزنامه نگار ادامه داده است: اصولگرایان شاید با هدف تخریب دولت روحانی، بی آنکه متوجه باشند سیاه نمایی بزرگی علیه جمهوری اسلامی راه انداخته اند؛ پیش شرط ایده رئیس جمهور نظامی (از سال ۸۴ تاکنون) یعنی پذیرش اینکه نظام جمهوری اسلامی در ۴۰ سال حیات خود بسیار ناکارآمد بوده است و امیدی به روسای جمهور غیر نظامی که با رای مردم روی کار میآیند نیست.
برخی نیز مانند مصطفی هاشمی طبا، نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، ضرورت رئیس جمهور نظامی در شرایط کنونی کشور را مهمل دانسته و به ایلنا گفته: همین موارد که در انتخابات گذشته شرکت کردهاند وقتی که سوابقشان را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم مشاهده میکنیم که چقدر بیحساب و کتاب اقدام کردهاند.
واکنش روزنامه سپاه به نظر الله کرم
اما اظهارات الله کرم در ارتباط با رئیس جمهور نظامی، با واکنش روزنامه جوان نیز رو به رو شده است. این روزنامه در یادداشتی نوشته: «یک پایگاه خبری حامی دولت مصاحبهای با فردی که هیچگونه سمت رسمی در نیروهای مسلح ندارد و صاحب نفوذ در احزاب و گروههای سیاسی اصولگرا نیست، ترتیب میدهد. از زبان او این کلام بیرون کشیده میشود که رئیس جمهور نظامی بهتر است و همین کافی است تا در فردای این مصاحبه، روزنامههای اصلاح طلب از مضرات نظامی بودن رئیس جمهور صحبت کنند؛ پای قاسم سلیمانی را وسط بکشند؛ اصطلاح بی ادبانه «رضاخان حزباللهی» را بارها به کار ببرند! چه خبر است؟ مگر قاسم سلیمانی برنامه انتخاباتی اعلام کرده است؟! کسی از بزرگان اصولگرا او را دعوت به کاندیداتوری کرده یا مگر کار او در سوریه و عراق تمام شده که حاشیه سازها رهایش نمیکنند؟!»
در نهایت مشخص نیست که در انتخابات ۱۴۰۰ سردار سلیمانی مانند گذشته عمل میکند یا آنکه پا به میدان سیاست میگذارد. با آنکه نظامیها در میدان سیاست شکست خورده بوده اند نمیتوان برای او هم چنین سرنوشت دقیقی را پیش بینی کرد.