در قصص قرآنی موضوع اندیشه بسیاری از مفسران قرآن و متفکران اسلامی بوده است. هدف قصص قرآنی چیست؟ خداوند در پی بیان چه چیزی در خلال این قصه بوده است؟ علامه سیدمحمدحسین طباطبائی معتقد است که قرآن تنها آنچه را که در جهت هدف قرآن یعنی هدایت است، ذکر میکند و بیان جزئیات رویدادها نمیپردازد.
به گزارش ایکنا، مرویان در کتاب «اهداف تربیتی در قصههای قرآن» با بررسی قصههای قرآن معتقد است که آنها یه هدف کلی دارند یعنی: اهداف شناختی به معنای باورهای دینی مانند ضرورت دین و نبوت، اهداف اجتماعی در معنای اینکه آنها در پی بیان علتهای پیروزی یا شکست اقوام، معرفی اقوام برتر و نمونه، بیان علت برخورداری امتها از نعمتها یا گرفتارشدنشان به عذاب الهی و اهداف اخلاقی و تربیتی به معنای معرفی الگو مانند معرفی پیامبر(ص) و حضرت ابراهیم(ع) و کسانی که به او ایمان آوردند، معرفی شیطان به عنوان عامل مهم انحراف انسان، بیان ارزشهای مهم اخلاقی.
عباس اشرفی در کتاب «مقایسه قصص در قرآن و عهدین» کاری جامع در این راستا انجام داده است. او در این اثر که توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است ۱۳ هدف را برای قصص قرآنی ذکر کرده است که نیمنگاهی به آن خواهیم داشت.
اشرفی معتقد است که قصص قرآنی دارای اهداف زیادی است و خود مجموعهای کامل از مجموعههای قرآن است و میتوان گفت که خود یک قرآن کامل است. بنابراین میتوان تمام اهداف قرآن را در قصص نیز مشاهده کرد.
تثبیت قلب پیامبر(ص) و رسالت او
اشرفی اولین هدف قصص قرآن را تثبیت قلب پیامبر(ص) و رسالت او میداند و معتقد است که اصل استمرار دعوت یک پیامبر، ثبوت قدم و قوت دل است که نتیجه آن تثبیت رسالت پیامبر است. وی به آیه « وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ: و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مى كنيم چيزى است كه دلت را بدان استوار مى گردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است» (هود، ۱۲۰) اشاره میکند.
عبرت
عبرت دومین هدفی است که برای قصص قرآنی برشمرده است و بسیاری نیز بر آن صحه گذاشتهاند. اشرفی به عنوان شاهد مثال به آیه « لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى....: به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد» (یوسف، ۱۱۱) اشاره کرده است.
بهترین شیوه داستان سرایی
اشرفی معتقد است که قرآن در صدد بیان داستان برای سرگرمی نیست بلکه هدفهای خاص هدایتی را در داستانسرایی پی میگیرد، لذا باید گفت قرآن در بعد هدایتی، بهترین شیوه داستانسرایی را اتخاذ کرده است. او در این راستا به آیه « نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ...: ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم...»(یوسف، ۳) اشاره کرده است.
غفلتزدایی
اشرفی بر آن است که بیداری و هوشیاری شرط اول زندگی است و قصه قرآنی نیز در صدد بیداری اشخاص و امتها است. او در این راستا به آیه ۳ سوره یوسف اشاره مجددی میکند.
بیان اصول دعوت پیامبران
از نظر نگارنده کتاب «مقایسه قصص در قرآن و عهدین» قصص قرآنی اصول دعوت پیامبران را دعوت میکند. او به تفصیل به این بخش میپردازد و به آیات ۵۹ سوره اعراف، ۲۵-۲۶، ۵۰ و ۶۱ سوره هود و ۹۲ سوره انبیا اشاره میکند.
هدایت و رحمت برای مومنین
اشرفی مینویسد برای مومن گواراتر از این نیست که مشمول که رحمت و هدایت خداوند قرار گیرد و هدایت و رحمت خداوند در داستانهای قرآنی تجلی خاصی دارد. او در اینجا نیز به آیه ۱۱۱ سوره یوسف اشاره مجددی دارد.
اسوهسازی برای هدفهای تربیتی
اشرفی این بخش را نیز به تفصیل نشسته است. او ذیل اسوههای ستوده به مباحثی چون عبد بودن، بشر بودن، شکیبایی، شکور بودن، اوّاب بودن، مهربانی و دلسوزی، صدق و راستی، اخلاص، توکل مطلق به خدا و اسوههای نکوهیده به این پرداخته است که چگونه قرآن در خلال قصص برای هدفهای تربیتی، اسوهسازی کرده است.
بیان سنتهای الهی و فلسفه تاریخ
اشرفی از علامه نقل کرده است که میگوید: سنت به معنای طریقهای است که جامعه در آن سیر میکند» و سپس به این میپردازد که سنتهای الهی در خلال قصص قرآنی بیان شده است. وی تصریح میکند که سنتهای الهی همواره بر سه حقیقت تاکید دارند» نخست عمومیت داشتن و عدم تغییر این سنتهاست. دوم، خدایی بودن این سنتها و در قرآن نیز تعبیر «سنةالله» را میبینیم. سوم، نقش اراده و اختیارانسان در آن است.
وحدت دین
اشرفی مینویسد: «در طول تاریخ، امتهای مختلف دارای دینهای مختلفی بودهاند و هر امتی تعالیم خاص دین خود را انجام میداده و از رسول خود پیروی میکرده است و هر یک از این رسولان نیز به دینی مشهور شدند ... اما با نگاهی عمیقتر در مییابیم که همه در قالب یک دین بودهاند که در برهههای مختلفی بروز کردهاند و دارای تعالیم واحدی بودهاند ولی به مقتضیات زمان و مکان و در سطح افکار عمومی جامعه آن زمان» وی در ادامه و با اشاره به آیات ۶۷ سوره آل عمران، ۱۲۸ بقره، ۳۶ ذاریات، ۴ حدید، ۱۸-۱۹ ذالی و ۱۹۶ شعرا بیان میکند که قرآن در خلال قصص به بیان آن پرداخته است که سیر ادیان در قالب اسلام بوده و تنها یک دین وجود دارد.
روشهای زندگی
از دیدگاه نویسنده این کتاب «در قصص قرآنی میتوان روشهای زندگی را آموخت تا در عین انسان ماندن به بققای جسم و روح اندیشید».
روشهای تبلیغ و استدلال
به زعم نویسنده این کتاب میتوان قصه را یکی از بهترین روشهای تبلیغ و استدلال را در خلال آیات قرآنی یافت، او مینویسد: یکی از وسایل تبلیغ قرآنی، قصهگویی است. قرآن با استفاده از قصه در صدد بیان حقایق و اصول دعوت خویش برآمده و از قصه به صورت عامل برانگیزاننده احساس توام با شعور استفاده کرده است و این از بهترین و موثرترین شیوههای تبلیغی است.
استنباط احکام فقهی
استنباط احکام فقهی آخرین هدف قصص قرآنی بیان شده است. به زعم اشرفی «پیوستگی آیات و سور قرآن موجب میشود که نتوان به طور تام درباره تقسیمات آیات به بخشهای مختلف- عقاید، احکام، اخلاق و قصص- نظر قطعی دارد بلکه در بسیاری موارد در لابلای آیات اخلاقی به نکات عقیدتی میپردازد و نیز در آیاتی که پیرامون قصهای است به احکام و یا اخلاق میپردازد». نگارنده به آیات ۳ بقره و ۱۳ سبا در همین راستا اشاره میکند.