چهار ماه پیش که زلزله آمد و اهالی کرمانشاه را آواره کرد، هیچکس تصور نمیکرد، آنها همین مردم زلزلهزده کرمانشاه، قرار است سفره هفتسینشان را در چادرها یا کانکسهایی که حالا خانهشان شده، پهن کنند، روی فرشی که کهنه است و به زحمت از زیر آوار زلزله بیرون آمده.
به گزارش شهروند، یکی دو روز مانده به بهار، شهر شلوغ میشد؛ پارک بزرگ شهر را صدای ترانههای کُردی، پُر میکرد. لباسهای رنگبهرنگ زنان و مردان میگفت بهار آمده. موسیقی و رنگ و رقصهای گروهی محلی فریاد میزد، عید شده. هر سال، آخرهای زمستان که میشد، کرمانشاه، حتی دورافتادهترین روستاهایش هم مثل هر جای دیگر، بوی عید میگرفت، بوی خرید سفره هفتسین؛ سبزه و ماهی و سنبل و سمنو و .... جرینگجرینگ صدا میداد لباسها و شالهای زنان و دختران به تکان پولکها. خانهها بوی نویی میگرفت، بوی تمیزی. فرشها از پشتبام آویخته میشد، پردهها کنار میرفت، شیشهها را برق میگرفت.
زنان و مردان هنوز در صفها منتظرند؛ صف دستشویی، صف حمام، صف نانوایی، صف ورودی فلان سازمان و فلان ارگان و فلان نهاد، تا وسایلی بگیرند، مثل مواد غذایی یا آب و بخاری جدیدی که جایگزین بخاری سوخته قبلی شود، در صف وامی که معلوم نیست داده میشود، داده نمیشود.
دست زنان کبود است، از آب سردی که هر روز روی ظرفهای کثیف و لباسهای کثیف میریزند و میسایند. دلشان هم کبود است، مثل دستها، مثل صورتها. از رنجی که میکشند، از خانههایی که دیگر نیست، از زندگیهایی که به باد رفت و خیلی از آدمهایش را برده.
هنوز خیلیها رخت عزا به تن دارند، رسمشان است، یکسال سیاهپوشند در غم از دست دادن عزیز. نه عید دارند، نه سفره هفتسینی، نه ماهی و سبزه و سمنویی. نه عیدی، نه خانهتکانی. خانهتکانی هم باشد، مگر چه دارند که بتکانند، چه رختی، چه فرشی.
لباسها همان لباسهای چند ماه پیش هستند که هر بار شسته میشوند و دوباره به تن میروند. زندگی همان است که از چهار ماه، روی دیگری نشانشان داد.
چهار ماه پیش که زلزله آمد و اهالی کرمانشاه را آواره کرد، هیچکس تصور نمیکرد، آنها همین مردم زلزلهزده کرمانشاه، قرار است سفره هفتسینشان را در چادرها یا کانکسهایی که حالا خانهشان شده، پهن کنند، روی فرشی که کهنه است و به زحمت از زیر آوار زلزله بیرون آمده.
زلزلهزدههای کرمانشاه، هنوز در حسرتند، در حسرت روزهای رفته. از محمد سهرابی میپرسم، حالتان چطور است، حالوهوای عید؟ پاسخ میدهد: «خواهرم، عید کجا بود، ما عید نداریم که.» از اهالی سرپل ذهاب است که حالا دو ماهی میشود از چادر به کانکس نقل مکان کرده، با زن و سه فرزندش. خانهاش روی زمینی که مسکن مهر از آن بالا رفته بود، خراب شد، مثل خیلیهای دیگر، همسایهها و هممحلیهایش.
حالا کانکسهای سفید که در مقابل ٥میلیون تومان وام اسکان موقت به آنها داده شد، خانه جدیدشان است که همان چند تکه وسیلهای که چند روز بعد از زلزله، در فضای سبز خیابان، پهن شده بود هم در آن جایش نمیشود.
سهرابی میگوید که کارگرها چند روزی است دست از کار کشیدهاند، کارگرانی که روی ساختمانهای مسکن مهر کار و دیوارها را خراب میکردند تا بلکه بعدا، آنجا را دوباره بسازند، چه موقعش را خدا میداند: «شهر مدیریتی ندارد.» چهار ماه از زلزله ٧,٣ ریشتری شامگاه بیستویکم آبان میگذرد و انگار همین دیروز بود که ویرانی آمد و سرپل ذهاب را تکان داد و روستاهای زیادی را ویران کرد.
شهر کرمانشاه لرزش را احساس کرد، اما خرابیاش را شهرهایی ١٥٠کیلومتر آن طرفتر به چشم دیدند. جاهایی مثل روستاهای کوییک که با خاک یکسان شدند و مناطقی مثل سرپل ذهاب که خیلی از محلههایش، زیر و رو شد و ویرانی را به ثلاث باباجانی و ازگله و روانسر و جوانرود و... هم رساند.
همین چند روز پیش، برای ساکنان قبلی مسکن مهر، پیامکی آمد، از بانک مسکن که نسبت به پرداخت قسط هشدار داده بود، اهالی، دست و پایشان را گم کردند، وقت قسط دادن نبود، قسط خانههای ویران شده. سهرابی میگوید چند ساعت بعدش، بانک مسکن دوباره پیام داد که «معذرت میخواهیم. فعلا نیازی به پرداخت نیست.»
سهرابی شوکه شده بود: «ما هیچ پولی نداریم، یک ریال هم نداریم، خیلیها بعد از زلزله کارشان را از دست دادند، فقط آنها که کارمند بودند سرکارشان برگشتند، یک عدهای هم که کارگر بودند، الان مشغول به کارهایی هستند، اما اغلب زلزلهزدهها بیکارند. از آن طرف هم قرار بود به ما وام داده شود، اما هنوز خبری از وام نیست. من ندیدم به کسی پولی داده شود، ٥میلیون تومان بود که قرار بود برای اسکان موقت پرداخت شود، اما وقتی کانکسها را دادند، دیگر آن ٥میلیون تومان تعلق نگرفت.»
همه گرفتارند، زلزلهزدهها، نه بوی عید را میشنوند و نه در انتظارش هستند: «همه در فکر بدبختیهایشان هستند، فکر آب گرم، فکر گرمای سال دیگر، فکر خانههایی که معلوم نیست چه موقع تعمیر میشوند.» شهر تمیز نیست، شهرداری زبالهها را خوب جمع نمیکند، حمام و دستشوییها درست کار نمیکند، یک روز باز است و یک روز بسته. اهالی گلایه زیاد دارند: «بچهها شپش گرفتهاند، آب برای شستوشو و حمام گرم نیست، خیلیها دیربهدیر حمام میروند، چارهای هم ندارند. کسی به فکرشان نیست.»
اهالی سرپل ذهاب میگویند که شهرشان حالوهوای عید ندارد، کُردها از یک هفته قبل از عید، شادیشان برای رسیدن بهار را شروع میکردند، رقص محلی داشتند، ساز و آواز داشتند، لباسهای رنگی به تن میکردند، شهر پر گردشگر میشد، شهر رنگورویی پیدا میکرد، حالا چه؟ سوت و کور است.
نظری، یکی از اهالی زلزلهزده سرپل ذهاب است که آوارگی او را به شهر کرمانشاه کشانده: «شهر خاموش است، پارک بزرگ شهر که قبلا جایی برای تجمع مردم و شادیشان بود، حالا پر از کانکس است، اگر جای سوزن انداختن باشد، همان جا یک کانکس از روی زمین بالا آمده.
فاضلاب سرویسهای بهداشتی وارد رودخانه میشود و چند ماه دیگر، فاجعهای محیطزیستی رقم میخورد. بیماریها هم زیادند، مردم الان گرفتار سالک شدهاند.» نظری میگوید که مسئولان شهری برای نوروز برنامهای ندارند، شهر آذینبندی نشده، هیچ چیز بوی عید نمیدهد، مردم خمودهاند، خستهاند، چین صورتشان عمیقتر شده، چشمهایشان خسته است و دستهایشان پوستهپوسته از سرماست.
خانه نظری هم خراب شده، آنقدر که فقط سقفش مانده و در گروه خانههای تعمیری نوع یک قرار گرفته، تاکنون اما خبری از ساختوساز نیست، آنها مستاجر هستند و براساس نظر استانداری کرمانشاه، تعمیر خانه مستاجران با مالکان است. نظری میگوید که تعداد مستاجران در سرپل ذهاب بالاست و در برنامه استانداری به این گروه تنها وام ٥میلیون تومانی بلاعوض تعلق میگیرد و خبر خوبی که او و زلزلهزدهها را خوشحال کرده، تعلق گرفتن عیدی ٢٠٠هزار تومانی به ٣٠هزار خانواده زلزلهزده است.
روند ساخت خانهها کند است و به تابستان نمیرسد، گرمای سرپل ذهاب خیلی زودتر از جاهای دیگر شروع میشود، تابستانش گرم نیست، داغ است و خدا میداند در دمای ٤٥درجهای خرداد، وضع بهداشتی مردم چه خواهد شد. با این همه اما نظری که یکی از فعالان اجتماعی سرپل ذهاب است، میگوید که سازمانهای مردمنهاد، برنامههای نوروزی برای اهالی زلزلهزده در نظر گرفتهاند.
فرزاد نسیمیپور، مسئول کمیسیون فعالان غیردولتی است که از چند و چون کارهایی که قرار است در عید برای اهالی زلزلهزده سرپل ذهاب انجام شود، خبر دارد و به «شهروند» میگوید که برنامههای نوروزی امسال، در این شهرستان دو بخش دارد، یکی برنامههای همیشگی دولت است که هر ساله انجام میشود، مثل استقبال از مسافران نوروزی و ...
بخش دوم هم مربوط میشود به برنامههایی که بعد از زلزله در نظر گرفته شده: «در آستانه نوروز یک کمیته مردمی نوروز در سرپل ذهاب تشکیل شد، این کمیته متشکل از اعضای سازمانهای غیردولتی و نماینده سمنها و خیران است، حتی نماینده هنرمندان و ادارهها هم از اعضای این کمیته هستند.»
کودکان در اولویت فعالیت این سمنها هستند، شعارشان هم «با کودکان تا بهار» است و قرار بر این شده تا پوشاک و کفش میان کودکان زلزلهزده توزیع شود که به گفته نسیمیپور، برخی از این کالاها توزیع شده و برخی هم درحال تهیهشدن است: «علاوه بر این اقدامات قرار است یک سلسله فعالیتهای فرهنگی و هنری هم در این شهرستان برپا شود، اجرای جشنواره موسیقی سنتی و عشایری و همچنین برگزاری غرفههایی برای نمایش مستندهای زلزله و برنامههای شاد برای کودکان با دعوت از هنرمندان ملی، در گروه این فعالیت قرار میگیرد.»
نسیمیپور، یکی از اعضای این کمیته و فعال مدنی است و میگوید که کمیسیون فعالان غیردولتی، در فرمانداری سرپل ذهاب شکل گرفته، اما در تلاش است تا از هر گونه وابستگی دولتی دور باشد: «بعد از زلزله ما تلاش کردیم سازمانهای مردمنهادی که پس از این اتفاق برای کمک به زلزلهزدهها وارد کار شدند را جمع کنیم و هر هفته برای تبادلنظر و فعالسازی سمنها، جلسههایی برگزار میکردیم.» فرمانداری سرپل ذهاب برای عید برنامههایی دارد، یکی از آنها برپایی نوروزگاه در ورودی سرپل ذهاب است؛ زمینی به وسعت ٢هزار متر که غرفههای فراوانی دارد و برنامههای هنری و فرهنگی در آن اجرا میشود.
عید که میشود، بهار که میآید، سرپل ذهاب، پر از گردشگر میشد، دیدنیهای کرمانشاه فراوان است، آبشار پیران و نقش برجسته آنوبانی نی، تنها بخشی از این دیدنیهاست که هر سال، گردشگران زیادی را به خود میبیند، حالا چند روز مانده به عید، نسیمیپور میگوید که پیشبینی میشود بعد از زلزله، خیلیها تمایل داشته باشند برای سفر به این استان و بهطور مشخص به مناطق زلزلهزده بیایند، از آن طرف هم برخی معتقدند به دلیل زلزله، شمار گردشگران به این مناطق کم شود، با این همه مسئولان کرمانشاه بر این نظرند که نوروز امسال، گردشگران بیشتری وارد استان شوند.
جمعیت امام علی(ع) قرار است عید امسال در کنار زلزلهزدههای کرمانشاه باشد، برایشان اتوبوس شادی بیاورد، بستههای نوروزی میانشان توزیع کند و کلاسهای آموزشی برگزار کند. جعفر دانشپرور، نماینده جمعیت امام علی(ع) در کرمانشاه است و از فعالیتهای اعضای این جمعیت در مناطق زلزلهزده کرمانشاه به «شهروند» میگوید: «برای شب عید خانوادههای سرپل ذهاب تا ثلاث باباجانی، ٧٠٠ کیسه در نظر گرفته شده که با اولویت خانوادههای آسیبدیده و کمبرخوردار توزیع میشود، همچنین قرار است کارناوال شادی راهاندازی شود که برای زلزلهزدهها برنامههای شادی اجرا کند.»
داخل کیسهها، برنج، روغن، ربگوجهفرنگی، ماکارونی، آجیل، تنقلات شب عید و مواد غذایی دیگر است که بین ٧٠٠ خانواده نیازمند سرپل ذهاب تا ثلاث باباجانی توزیع میشود. به گفته دانشپرور، این مناطق شرایط بحرانیتری نسبت به مکانهای زلزلهزده دیگر کرمانشاه دارند. به همین دلیل در اولویت کمکها قرار گرفتند. گروه هدف کارناوالهای شادی، کودکان هستند، اتوبوسهایی که از سرپل ذهاب شروع به حرکت میکنند و به ثلاث میرسند و در تمام مسیر برای کودکان، موسیقی پخش میکنند و برنامههای شاد اجرا میکنند. توزیع هدیه هم در برنامههای این کارناوال قرار میگیرد.
پیش از این کلاسهای آموزشی و هنری برای اهالی زلزلهزده در نظر گرفته شده بود و از روز جمعه، کانکس خیاطی هم به آن اضافه شد: «ما پایگاههایی متشکل از چند کانکس در کنار هم داریم که شب عید، این کانکسها فعال خواهند شد. از آن طرف هم قرار است ساخت مجتمع چند منظور در سرپل ذهاب آغاز شود تا مجموعهای با هدف توانمندسازی مادران در راستای اشتغال و آموزش کودکان شکل بگیرد.»
اما این تمام اقداماتی نیست که جمعیت امام علی(ع) برای زلزلهزدههای کرمانشاه دارد. راهاندازی پایگاه فروش محصولات صنایع دستی خانوادههای زلزلهزده هم از دیگر برنامههاست. پایگاهی که محصولات دستساز اهالی را به نمایش میگذارد تا فروخته شوند. این پایگاه درست کنار سفره هفتسینی برپا میشود که ورودی شهر سرپل ذهاب قرار است پهن شود.
دانش پرور، سالهاست در این منطقه فعال است و حالا با گذشت چهار ماه از زلزله میگوید که معضل اساسی زلزلهزدهها، از زمانی آغاز میشود که فصل گرما از راه برسد: «وضع بهداشتی منطقه اورژانسی است، خیلی از خانهها تعمیری هستند و با یک تعمیر جزیی میتوانند قابل سکونت باشند، این گروه از خانهها، ٥٠درصد خانههای شهر را تشکیل میدهند و اگر مردم تا قبل از شروع فصل گرما به خانههایشان برنگردند، اوضاع شهر نابسامان خواهد شد.»
گزارش موارد زیادی از سالک و شپش ازجمله این معضلات بهداشتی است که با شروع گرما به مواردش افزوده میشود: «خدا نکند وبا بیاید که اگر بیاید، مردم خیلی اوضاع بدی پیدا میکنند.»