ایکنا نوشت: چهارمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآن در تحول علوم انسانی امروز ۲۶ بهمن، با پنل ابعاد زبانشناختی مطالعات میانرشتهای علوم انسانی ادامه یافت. در این پنل حسین بشیر، استاد دانشگاه امام صادق(ع)، آزیتا افراشی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و قاسم درزی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز به سخنرانی پرداختند.
تدرج در نزول معنایی قرآن
بشیر در آغاز سخنانش گفت: من دو هدف دارم؛ اول معرفی روش عملیاتی گفتمان و دوم پیادهسازی پیشنهادی این روش در تحلیل قرآن. رویکردهای کلی این بحث عبارت است از گفتمان با دو رویکرد؛ اول متنمحور و دوم اندیشهمحور که بر مبنای نظام معنایی شکل میگیرد.
وی ادامه داد: در خصوص حقیقت و واقعیت نیز مفروضاتی وجود دارد. وجود حقیقت با درک حقیقت متفاوت است؛ درک حقیقت میتواند سیال و چند وجهی باشد، از این رو حقیقت دارای سطوح مختلف با جلوههای مختلف است. زبان به بازنمایی جلوههای حقیقت کمک میکند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) افزود: حقیقت با واقعیت متفاوت است. آنچه از حقیقت درک میشود، واقعیت است از این رو درک حقیقت درک واقعیت موجود نفسالامری نیست و میتواند چند معنایی باشد. علوم اجتماعی در خصوص واقعیت اجتماعی است و نه حقیقت مطلق و نفس الامری و از این رو فهم فرد از محیط خود است.
وی ادامه داد: گفتمان ناظر به واقعیتهای اجتماعی است. بحث قدرت و هویت مهم است؛ قدرت با تفکیک دین از سیاست و تبدیل سیاست به سلطه مطلق در غرب تفاوتهایی با ایران کنونی دارد. قدرت در غرب با هویت متفاوت است و گفتمان از مصدری قدرت وابسته شد در حالی که در ایران هویت بیش از قدرت مهم است و ما گفتمان هویتمدار داریم.
بشیر تصریح کرد: تحلیل گفتمان تحلیل فرایندی معناست، ما به دنبال معنا هستیم. معنای ظاهری و معنای پنهان، معنای همزمان و در زمان و معنای درونمتنی و معنای فرامتنی.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) افزود: تحول معنایی بیش از قدرت به چگونگی ساخت هویت بستگی دارد. هدف از تحلیل گفتمانی کشف دالهای اساسی فرا و بیرون متنی بر اساس دالهای درون متنی است؛ نوعی از مفصلبندی و پیوندسازی.
وی تصریح کرد: فربهی تدریجی دالها را داریم. در گفتمان ما به جای دال مرکز و شناور، دالهای۱، ۲ و ۳ را داریم که دالها به تدریج از شمولیت بیشتری برخوردار شده و بر همین معنا ما نقشه معنایی را ترسیم میکنیم که شامل کشف دالهای فراگفتمانی مرتبط و تحلیل رابطه دالهای فرا گفتمانی با دالهای بینامتنی و متنی است.
بشیر ادامه داد: مراحل فرایندسازی معنایی در مقاله من مورد نظر است. «نورمن فرکلاف» در سه سطح تحلیلی توصیف، تفسیر و تبیین را عرضه میکند. در روش عملیاتی تحلیل گفتمان، سه مرحله و ۵ سطح تحلیلی در نظر گرفته شده است؛ مراحل عبارتند از تعیین محتوای معنایی، تحلیل معنایی و نتیجهگیری معنایی است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: در این روش پنج سطح این روش عبارتند از سطح-سطح، عمق- سطح، سطح-عمق، عمق-عمق و مرحله عمیقتر طراحی شده است که در هر مرحله معنا نقش اساسی در انتقال از یک سطح به سطح دیگر دارد. در نهایت آنچه که به دست میآید محصول تعالی معنایی، تداخل معنایی میان رشتهای معنایی، فرایند معنایی، تحولات معنایی و سیالیت معنایی میباشد.
به گزارش ایکنا بشیر در پایان گفت: در آیه خزائن علامه طباطبائی چند موضوع را مطرح میکنند که با بحث بنده مرتبط است، یکی تدرج در نزول معنایی است، دوم اینکه امر همیشه از مرتبهای به مرتبه دیگر تنزل میکند. سوم اینکه درجات وجودی امر شدت و ضعف دارد. از این رو خود انسان که یک حقیقتی دارای درجات وجودی و معنایی است. بر اساس نکات علامه ما در این آیه تدرج در نزول معنایی، تفاوت معنایی و سطحبندی معنایی و وابستگی معنا به درجه وجودی را در قرآن کریم داریم.
زبانشناسیشناختی، اصطلاحات را تابع قواعد عمومی زبان میداند
در ادامه این نشست افراشی گفت: ما با دستاوردهای رویکرد شناختی در حیطه اصطلاحشناسی خیلی آشنایی نداریم. مطالعات اصطلاحشناختی و دستاوردهای آن در ابتدا فاقد چارچوب نظری بودند، زیرا اصطلاحشناسی تمرینی علمی دانسته میشد که نیاز به قرار گرفتن در چارچوب نظری نداشت. از این رو اصطلاحشناسی با فرهنگنگاری مربوط بوده است. اصطلاحشناسی که نوعی پیشبینی نظریه است در ۱۹۳۰ مطرح میشود که در آن به نحو اصطلاحات و ترجمه آنها توجه نمیشود. در این نظریه اصطلاحات دارای یک معنی تلقی میشوند.
وی افزود: در رویکرد اجتماعی به اصطلاحشناسی مهم این است که چه کسی با چه جایگاهی اصطلاحی را به کار میبرد. اصطلاح و کاربرد آن در یک گفتمان مورد توجه قرار میگیرد. در رویکردهای مختلف اصطلاحاتی در یک معنی با صورتهای مختلف به کار برده میشود، اما چون از سوی افراد با رویکردهایی متفاوتی در نظامهای مفهومی مطرح شده صورتهای مختلفی دارند.
افراشی تصریح کرد: چندمعنایی در نگرشهای ساختگرا معنایی متفاوت نسبت به نگرشهاش شناختی دارد. جریان تحول نظریات اصطلاحشناسی نظریه درهای مختلف مطرح میشود. اینجا داشتن روششناسی مهم است چون نقش تعلیمی دارد.
وی افزود: اصطلاحات شباهت به زبان عمومی دارند. اصطلاحات از زبان روزمره هستند، اما میتوانند در زبانشناسی برای مثال معنای متفاوتی داشته باشند.
افراشی با بیان اینکه نظریات شناختی اصطلاحشناختی جدید هستند، گفت: توانایاییهایشناختی عام هستند. واژههای زبان به لحاظ تولید درک و مفهومسازی با هم فرق نمیکنند از این رو اصطلاحشناسی و واژههای زبان روزمره یکسان هستند. برخی از پیش فرضهای معنیشناسیشناختی عبارت از اصطلاحات زیرمجموعه زبان به معنای کل است. وقتی شبکه نورونی مغز ما به هم مرتبط است، مفاهیم به هم مربوط خواهند بود. رویکرد شبکهای به زبان به اصطلاحات هم ربط دارد و اصطلاحات به هم مربوط هستند و باید دید چگونه میتوان این شبکه را تحلیل کرد.
به گزارش ایکنا افراشی تصریح کرد: در زبانشناسیشناختی چندمعنایی جایز دانسته میشود و با این نگاه فرهنگ اصطلاحات نادرست بوده و باید روش دیگری یافت میشود که به همین خاطر پایگاههای آنلاین ابداع شد که بافت کاربرد را هم ارائه میداد. رویکردشناختی در مطالعات بینرشتهای به درد میخورد، زیرا اصطلاحات در هر یک شبکه معنایی خاصی دارند.
وی ادامه داد: تاچندی پیش ما شاهد منازعاتی بودیم که میگفتند شما نمیتوانید زبان را برای هنر به کار ببرید. این دریافت به وجود نیامده بود که اصطلاح نمیتوانست معنایی استعاری داشته باشد، در حالی که زبان نوعی استعاره است و معنای متفاوتی میتواند داشته باشد، از این رو همان فرایندها که در خصوص زبان روزمره کارکرد دارند، میتوانند در خصوص اصطلاحشناسی هم کاربرد داشته باشند.
وی افزود: مرزبندی مفاهیم اصطلاحات مبهم و فازی است. اصلاحات هم دستخوش چند معنایی میشوند مانند واژه فرم که در ساختگرایی اروپایی یک معنا و در ساختگرایی آمریکایی معنای دیگری دارد در حالی که مترجمان ما به اشتباه هر دو را صورت ترجمه میکردند.
استعارههایی بیانگر فرایندهای میانرشتگی
در ادامه این نشست درزی به سخنرانی پرداخت. وی در آغاز سخنانش گفت: میانرشتهای با رشته سر و کار دارد و رشته مفهومی انتزاعی است و برای تشریح و تصویرسازی ذهنی آن باید از استعارههایی استفاده کنیم. بعضا استعارهها با هم متفاوت هستند.
وی تصریح کرد: در زبانشناسی شناختی به دنبال ایدههای جهانی پشت ایدهها میرویم که من در پی آن نخواهم بود. حوزه مرتبط دیگر که در ایران کمتر به آن پرداخته شده استعارههایی است که در علم و علوم تجربی مورد توجه قرار گرفته است. در استعارههای علمی بیان شده است که در علم تجربی، یکی از دلایل موفقیت استفاده از استعارههاست. بحث سختافزار و نرمافزار در خصوص مغز، دیدگاه منظومهای به ساختار اتم و ... از این جمله است.
درزی تصریح کرد: از منظر اصطلاحشناختی، استعارهها میتوانند دو کاربرد کاملا متمایز و بسیار مهم را برای مطالعات میانرشتهای داشته باشند: اولا میتوانند نقش بسیار مهمی در تصویرسازی و ارائه نقشهای کلی از فرآیند مطالعه میانرشتهای داشته باشند، ثانیا قادرند ابزارهای لازم را برای ایجاد پیوند و گفتگوی میانرشتهای در اختیار پژوهشگر قرار بدهند.
به گزارش ایکنا عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز ادامه داد: این دو کاربرد به دو مرحله مهم از فرآیند میان رشتگی ناظر هستند، ابتدا و انتهای آن در ابتدای فرآیند، تصویر و شمای کلیی از این فرایند را در اختیار او قرار میدهند تا گامهای استوارتری در فرآیند پژوهش بردارد.
وی تصریح کرد: اما در انتهای پژوهش نقش اصلی استعارهها نمایش میزان اثر بخشی محصول نهایی این فرایند است. پیچیدگی و سنخ چندتباری مسائل میان رشتهای اساسیترین چیزی است که ضرورت رویکرد استعاری و مدل وارد به آن را ایجاب میکند. هر چقدر که بتوانیم نگاهمان به تلقی رشتهها را از حالت انتزاعی خود به مقولهای عینی و خارجی تحویل ببریم، موفقیتمان نیز در دستیابی به تلفیق در دسترس خواهد بود.
درزی ادامه داد: در ارتباط با کاربرد اول پژوهشگران میان رشتهای تاکنون چند استعاره متمایز را برای ترسیم شمای کلی میان رشتگی و کیفیت ارتباط رشتهها و تلفیق آنها بیان کردهاند این استعارههای اساسی عبارتند از مرکزگذاری، پل سازی، دوزبانگی و مجمع الجزایر.
وی ادامه داد: استعاره مرزگذاری تشبیهی است که میان رشتههای علمی و مرزهای قومی ملی صوت گرفته است. اهمیت استعاره مرز برای میان رشتهپژوهان به این خاطر است که توجه آنها را به روشهایی جلب میکند که رشتههای علمی به شکل تاریخی به رصد تمایزها ادعا و فعالیت پرداختهاند و به این شکل، ساختارهای نهادینه شدهای را ساختهاند تا به تعریف و محافظت از عملکرد دانشهای خود بپردازند. استعاره پلسازی که برای فرایند میارشتهای استعاره بسیار رایجی است. اعلب در پروژههای ابزاری به کار میرود.
درزی تصریح کرد: باید توجه داشت که این استعاره مبتنی بر این پیش فرض است که رشتههای موقعیتی ثابت و مشخص دارند که شاخههای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. استعاره پلسازی بر خلاف استعاره پلسازی که اجزا رشتهها را تغییر نمیداد به تغییر اجزا رشتههای درگیر در پژوهش میان رشتهای مبادرت میکند.
وی در پایان گفت: استعاره دوزبانگی مبتنی بر آن است که رشتههای علمی را همچون زبانهای خارجی در نظر بگیریم چه این استعاره به دلیل نادر بودن فردی که به دو زبان مسلط کامل داشته باشد به ندرت اتفاق میافتد. اما زبان های پیجین و کریول را میتوان گونهای از ارتباط میان رشتهای به حساب آورد. این استعاره متضمن آن است که دیالکتیک فرایند تلفیقی متضمن شفافسازی و برطرفسازی تمایزهاست. استعاره مجمع الجزایر رشتههای علمی را همچون جزیرههای جدا افتادهای در نظر میگیرد که در عین این جداافتادگی بر یکدیگر تاثیر میگذارند، بنابراین فایده استفاده از چنین استعارهای آن است که توصیف میکند چطور در بسیار از موسسات فعالیتهای میان رشتهای به شکل اجباری میان گسترهای از جنبههای فیزیکی و روابط اجتماعی رخ میدهد.