فرارو- جستجوی عدالت اجتماعی، جوانان تحصیلکرده و طبقات نابرخوردار را با یکدیگر پیوند میزند.
به گزارش فرارو، آلفان تِلِک، مدیر مرکز مطالعات سیاسی و اجتماعی ترکیه، ناآرامیهای اخیر ایران و تونس را از منظر عدالتاجتماعی مورد بررسی قرار داد و نوشت: «بُعد جدید این تحولات اجتماعی، ائتلاف بین تحصیلکردگان که فکر میکنند آیندهای ندارند و کم برخوردارترین گروهها بود.»
تلک ضمن بررسی تحولات اخیر ایران و تونس، این فرضیه را مطرح کرده که مسائل طبقاتی و عدالت اجتماعی مجددا به سپهر سیاسی این دو کشور بازگشته است. به گفته این کارشناس، دلیل بررسی ایران و تونس این است که این دو کشور در ایجاد در جنبشهای اجتماعی در جهان نقشی پیشگام دارند.
تلک نوشت: «اصطلاح "عدالت اجتماعی" برای مدتی از دستور کار روشنفکران و جوامع حذف شد. برای اینکه بفهمیم که آیا بازگشته یا خیر، ما بایستی ماهیت ساختاری نزاعهای اجتماعی را بررسی کنیم. با این حال، در ابتدا باید بپذیریم که هر جامعه یا گروهی پویایی خاص خودش را دارد که تناقضات و تفاوتهایی را نشان میدهد. آلبرت هیرشمن، استدلال میکند که هر جامعهای نزاعهای خاص خودش را دارد. او ادعا میکند که دو نوع نزاع وجود دارد: "نزاع کمتر یا بیشتر" و "نزاع این یا آن".»
قبل از 1980، نزاعهای کمتر یا بیشتر، بر طرز فکر ما تاثیر گذاشت. نزاعهایی که گفتمانهایشان بر خواستهای عدالت اجتماعی مبتنی بود. اتحادیههای تجاری، تاثیر طبقه کارگر، احزاب سوسیال دموکرات، کارگرگرایی قدرتمند، رژیمهای رفاه و منافع آنها، امنیت اجتماعی و اقتصادی و مقداری وضوح در زندگی، همگی خصایص آن نزاع بودند.»
اما پس از 1980، جهان شاهد ظهور یک نزاع از نوع "این یا آن" بود: سیاست هویتی. شما این هستی یا آن. این مسئله، هیچ فضایی برای مذاکره معقول باقی نمیگذارد.در این دوره، بُعد طبقهای، در قلمرو حوزه سیاسی و اجتماعی ناپدید شد. افول پروژههای چپ و سوسیالیست، همزمان با آن اتفاق افتاد.
ائتلاف سرمایهداری نئولیبرال و دموکراسی جعلی (دموکراسی متکی به صندوق رأی)، در چهار دهه اخیر، به نزاعهای این یا آن منتهی شدند.
قبل از 1980 تفکر چپ و ترقیخواه بر نابرابریها. بیعدالتیهای اجتماعی، مهمترین نگرانی عدالت اجتماعی، تمرکز کرده بود. اما پس از 1980، به طرزی عجیب، مشکلات نابرابریها و بیعدالتیهای اجتماعی، به صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، دانشگاهیان غیر سوسیالیست، عوامفریبان و رهبران اقتدارگرا، سپرده شد.
تلک افزود: «در دهه اخیر، سیاستمداران پوپولیست و گروههای رادیکال، از بیعدالتیهای اجتماعی و نابرابریها برای اهداف یارگیری، به شکل موثرتری از گروههای چپ و سوسیالیستها استفاده کردند.»
به اعتقاد این کارشناس، ناآرامیهای اجتماعی اخیر ایران، در واقع اعتراض به ارزشهایی مانند عدالت اجتماعی است که توسط چپها نادیده گرفته شدهاند.
تلک در پاسخ به پرسش اینکه چرا برخی جوانان به خیابانها آمدند، میگوید که این جوانان، دارای مدرک لیسانس و بیکار، خود را کمبرخوردارترین گروهها میدیدند. بُعد جدید این تحولات اجتماعی، ائتلاف جوانان تحصیلکرده با گروههای کم برخوردار است که از اعلامیههای بودجهای توسط دولت متاثر شدند.
بر اساس ادعای تلک، اعتراضات در ایران، توسط اعلام بودجه دولتی و تقلیل هزینه اجتماعی و یارانه دولتی به کالاهای اساسی مانند غذاها و انرژی و نیز کاستن از یارانه، افزایش قیمت کالاهای اساسی برانگیخته شد.
تلک مدعی شد که جوانان برای خود آیندهای نمیبینند. از این رو این امکان وجود دارد که یک جوان تحصیلکرده، حرکتی اجتماعی مبتنی بر عدالت اجتماعی را رهبری کند.
«اهداف امنیت اقتصادی-اجتماعی و احساس مشخص بودن در مقابل تزلزل، میتوانند افراد گوناگون جامعه را متحد کنند. در حقیقت آنها در یک طرف قرار دارند و بلاتکلیفی، ناامنی، حس اضطراب و خشمِ یکسانی را تجربه میکنند.»